کلمه قدردانی در فرهنگ لغت به معنای تشکر، سپاسگزاری و تقدیر است. برای اینکه بتوانم از قدردانی در کنگره صحبت کنم، در ابتدا باید ببینم کنگره به من چه چیزی داده است تا من در مقابل ارزش آنها بتوانم قدردانی کنم. کنگره باعث شد که من و خانوادهام احیا شویم و من در قبال همه آموزشهایی که کنگره به من داده است مسئول هستم و نباید آن را نادیده بگیرم، باید در قبال همه آنچه که در کنگره به دست آوردهام شکرگزار باشم و مراتب تشکر و قدردانی را بهجا بیاورم. تمام کسانی که در کنگره خدمتگزار هستند به نحوی دررسیدن به رهایی مسافر من و به آرامش رسیدن من و خانوادهام تأثیرگذار بودهاند؛ حتی افرادی هم که خدمتی را در کنگره بر عهده نداشتهاند سهمی در رهایی مسافر من و رسیدن به حال خوب من داشتهاند و منبعد از رسیدن بهسلامتی باید قدردان باشم.
وقتی من در مقابل هر چیزی که به من داده میشود تشکر و قدردانی داشته باشم قطعاً به خاطر این سپاسگزاری چیزهای بهتری هم نصیب من میشود. تشکر فقط به لفظ و سخن نیست؛ باید بهصورت عملی هم این تشکر و قدردانی را از فرد یا افرادی که به ما خدمت کردهاند داشته باشیم. در کنگره دستور جلساتی داریم که بهپاس زحمات فرد یا افرادی که به من کمک کردهاند و دست من را که برای یاری به سمت آنها دراز کرده بودم گرفتهاند، من باید از آنها قدردانی کنم. قدردانی در کنگره به دستور آقای مهندس با دادن پاکت است؛ البته تمام افرادی که در کنگره خدمت میکنند منتظر پاکت من یا امثال من نیستند، آنها با عشق خدمت میکنند و باخدا معامله میکنند؛ ولی من که در تاریکی و ظلمت بودم و به من کمک کردند تا از تاریکی بیرون بیایم و به تعادل برسم باید در این مناسبتها از آنها به نحو شایسته قدردانی کنم.
تشکر با قلب و دل من نیز هست وقتی من از صمیم قلب و با عشق آنچه در توان دارم را در پاکت میگذارم و تقدیم راهنما، مرزبان، دیدهبان و یا ... میکنم اولازهمه این تشکر و قدردانی در خود من احساس خوبی را رقم خواهد زد. وقتی من تشکر و قدردانی میکنم بهطرف مقابل خودم هم میگویم که به یاد شما بودهام و ارزش آموزشها و درسهایی را که از شما عزیزان گرفتهام را میدانم . تشکر و قدردانی باعث میشود که در من اعتمادبهنفس به وجود بیاید و این اعتمادبهنفس در من قوی شود و حس خوبی به من دست بدهد. وقتیکه من آموزشهایی را که در کنگره گرفتهام و تا حدودی به دانایی رسیدهام و آن دانایی را در زندگی خود کاربردی کنم خود یک نوع تشکر و قدردانی است.
تشکر از خالق خود به خاطر اینکه چنین بستری برای ما فراهم شد و اذن ورود ما را به کنگره صادر کرد تا بتوانم شکرگزار کسانی باشم که هر یک بهنوعی دستان مرا گرفتند تا بتوانم از چاه عمیقی که از افکار و اندیشههای منفی و پوچ در آن افتاده بودم بیرون بیایم. وقتی در کنگره در مراسمی از خدمتگزاران تشکر میشود من بیتفاوت باشم خود بهنوعی ناسپاسی است. ناسپاسی از مخلوقاتی که خداوند در اختیار من گذاشته است و روزی باید پاسخگوی این ناسپاسی باشم. یادم نرود که کجا بودهام و الآن کجا هستم؟ یادم نرود که حاضر بودم تمام دارایی خودم را بدهم تا مسافرم بهسلامتی برسد و در خانه وزندگیام لحظهای آرامش و صلح بر پا باشد. یادم نرود که چه عزیزانی که باید وقت خود را صرف خانه، کار، فرزند و ... میکردند را صرف به آرامش رسیدن من کردند. اگر بخواهم از این واژهها استفاده کنم باید مدتزمان زیادی وقت صرف کنم که در حوصله همگان نمیگنجد. پس حتماً موقع خوشیهای زندگیام یاد تاریکیهایی که در آن غوطهور بودم باشم و مراتب تشکر و قدردانی از یاری گران خود در این اقیانوس بیکران کنگره باشم و در آخر یادمان نرود که:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
نویسنده: کمک راهنما خانم فاطمه
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
1284