دیروز پای کامپیوتر نشسته بودم و مطالب وبلاگ را تایپ میکردم که به یک قسمت از صحبتهای آقای سعید نمکی (دیدبان کنگره ۶۰) رسیدم. ایشان فرمودند: برای صحبت در مورد دستور جلسه (در تقویت پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کردهام؟) باید اول به این بپردازیم که اعتیاد در دنیا و در حال حاضر چگونه عمل میکند؟ و آیا در همین زمانی که من درمان شدهام در دنیا درمانی برای این بیماری هست یا نه؟ بعد از شنیدن این صحبتها، ذهنم در حال هوای قبل از ورودم به کنگره پرواز کرد. از اول به آخر، از سال اول اعتیاد، از دردسرهایی که داشتم، از سختیهای خانوادگی، از ناامیدیها، از گریهها و داد زدن سر خدا و پرسیدنِ چرا من؟ زمانی که هر کاری میکردم به دربسته میخوردم.
بعدازاینکه به ذهنم مسلط شدم، از خودم پرسیدم؛ واقعاً در دنیا و در مورد درمان اعتیاد، چهکار میکنند؟ برای همین کارهای وبلاگ رو رها کردم!!! رفتم و در گوگل، درمان اعتیاد را به زبان فارسی سرچ کردم. صفحه گوگل باز شد، باورم نمیشد؛ من بارها به حرف و کلام میگفتم که درمان فقط در کنگره است اما انگار در این چند سالی که در کنگره 60 بودم این مسئله برایم عادی شده بود و درمان اعتیاد، برای من یک امر طبیعی و سادهشده بود. اما مطالب توی صفحه از یک واقعیت دیگر خبر میداد، از اینکه هنوز توی کشور ما (ایران) جایی که کنگره ۶۰ حضور دارد و حدود ۲۰ نمایندگی و ۸۰ هزار عضو دارد و هر هفته چند صد تا رهایی دارد، بازهم از ترک و کمپ و متادون درمانی و سقوط آزاد، صحبت میکنند و محاسن آن را مورد برسی قرار میدهند.
چند تا متخصص، مقالههای زیادی در مورد متادون درمانی و مزایای آن، نوشته بودند و بعضی هم موضوع نبودن هیچ درمانی را برای اعتیاد مورد برسی قرار داده بودند و لُپ کلامشان این بود که یک معتاد مانند یک فرد دیابتی باید همیشه حواسش به خودش باشد چون اعتیاد هم مثل ایدز و دیابت درمان ندارد. البته مطالب کنگره هم بود ولی این مطالب بیشتر بودند. با خواندن این مقالات و نوشتهها و مطالب جورواجور، دوست داشتم سرم را از پنجره اتاقم، بیرون بیاورم و فریاد بزنم:
ایها الناس! اعتیاد درمان دارد، به خدا درمان دارد، بهپیر به پیغمبر درمان دارد، درمان خیلی راحتی هم دارد، دوست داشتم همه بفهمند که دیگر این حرفهای اعتیاد بیماری مزمن و لاعلاج است، تمامشده.
بعد به انگلیسی درمان اعتیاد را سرچ کردم و به مطالبی مثل سمزدایی با داروهای جدید و یا دستگاههای جدیدی که بعد از ترک، با پالس الکتریکی به مغز عوارض ترک رو کاهش میدهند و و و. هزارتا متد عجیب برای ترک و یا کاهش عوارض ترک. اینجا بود که به حرف آقای نمکی رسیدم و یاد حرفهای آقای مهندس که میگویند: راه درازی در پیش است و یاد تأکیدهای ایشان بر تأسیس دانشگاه درمان اعتیاد، افتادم.
با خواندن این مطالب دو نوع حس کل وجودم را در برگرفت؛ یکی حس مسئولیت، برای انجام هر کاری در راستای تأسیس دانشگاه. و حس شکر از خداوند که من در این زمان مکان درست، کنگره ۶۰ را پیدا کردم. امروز دیگر کنگره ۶۰ و درمان اعتیاد برایم عادی نیست، انگار تمام این دو سال ۶ ماه که رهاشده بودم سرم در برف بود و بیرون را نمیدیدم. خداوند حفظت کند آقای مهندس؛ بنیان کنگره ۶۰ و درمان اعتیاد، خدا حفظت کند.
نمایندگی ارتش
نویسنده: مسافر روزبه
- تعداد بازدید از این مطلب :
2202