English Version
English

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ گلریزان

 کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ گلریزان

جلسه دوازدهم از دوره شصت و هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران سفر دوم، با استادی و نگهبانی مهندس و دبیری همسفر ژیلا با دستور جلسه "گلریزان"، در روز چهارشنبه 20 آذر ماه سال 98 ساعت 9:15 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد؛
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر.
امیدوارم حال همه شما خوب باشد، حال من هم بحمدلله خوب است.
فصل پاییز رو به اتمام است و بعد زمستان و سپس عید نوروز. هوا هم خیلی خوب است. چهارشنبه ها هم استخر نمی روم تا بتوانم کار رهایی ها را انجام بدهم.
امروز آقای دکتر ولی زاده، معاون ستاد و دکترای حقوق به اینجا آمدند. ساختمانی که امروز در آن هستیم، متعلق به ستاد مبارزه با موادمخدر است. از ابتدا هم کنگره در اینجا شکل گرفت و فرم خودش را پیدا کرد. زیرزمین و طبقه همکف و یک طبقه بالا در اختیار ماست. طبقه 3 و 4 قبلاً در اختیار جمعیت آفتاب بود و الآن خالی است. کل ساختمان را برای شورای هماهنگی استان تهران می خواستند و به ما گفتند که هرکجا ساختمان می خواهید به شما می دهیم. دبیرکل گفته بود که بروید نزد مهندس و ببینید کنگره چه چیزی می خواهد؟ این است که ستاد حمایت کامل را در مورد کارهای ما دارد و داشته است و گفتند که هرکجا ساختمان خواستید به شما می دهیم. ولی ما گفتیم که به اینجا عادت کرده ایم و مثل خانه پدری می ماند. کنگره هم در این زیرزمین و ساختمان شکل گرفته است و الآن نزدیک به 20 سال است که هر چهارشنبه من صحبت می کنم و جلسه جهان بینی تشکیل می شود. امروز هم آقای دکتر ولی زاده از طرف آقای دکتر مبینی آمده بودند و به شما سلام رساندند و گفتند که هر نوع مساعدتی از طرف ستاد بخواهید، کمکتان می کنیم. الحق هم در طول این چند سال کمک های معنوی زیادی به ما کردند. انشاء الله خداوند کمک کند و در کارشان موفق باشند.
دستورجلسه گلریزان است. اساتید من، حرکت خوبی را به من آموزش دادند. ما همه چیز را آموزش می بینیم و باید به ما آموزش بدهند، همیشه یاد آن کلمه بهروز وثوقی می افتم که می گفت: (( آیا شما به من یاد دادید که من آدم خوبی باشم و من نشدم !!! آیا به من فرهنگ ، پیانو یاد دادید و من یاد نگرفتم، چشم باز کردم و دیدیم همه خلاف کار و هروئینی هستند و من هم مثل آنها شدم. )))

حالا مسئله همین است، اگر به ما یاد بدهند، ما یاد می گیریم. ما کمبود استاد و مربی داریم. کمبود استادی داریم که خودش به حرفی که می زند، عمل کند. وقتی که یک نفر به حرفی که می زند عمل کند، قطعاً در دیگران هم اثر می گذارد. مسئله مادی چیزی بود که معلمان من ، به من هشدار داده بودند و من هم به شما منتقل کردم. اگر مسائل مادی نباشد، ما هیچ کاری نمی توانیم انجام بدهیم.
قبلاً هم گفتم، یک کارخانه، مدرسه، شرکت باید سه اصل داشته باشد: 1ـ دانش و آگاهی 2ـ نیروهای متخصص 3ـ پول ، اگر این سه نباشد، موفقیت آن امکان پذیر نیست. کنگره 60، تمام این موارد را به خوبی دارا می باشد. کنگره به ما یاد داد و کسانی که وارد کنگره می شوند، یاد میگیرند که، دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما می کاریم تا دیگران بخورند. دیگران فرزندان، نوه ها، همسران و پدران ما هستند، دیگران غریبه نیستند و ما باید به مسائل مادی توجه می کردیم و روی پای خودمان می ایستادیم. کنگره مملو از انسانهای دانشمند، کسبه موفق است. از تمام صنوف در کنگره هستند و اینجا پر از کسانی هست که مقام دارند و پر از جانبازان جنگ است. اینها سرمایه های اجتماعی کنگره 60 هستند. اینها فهمیدند که باید کنگره را سرپا نگه دارند. آنها برگشتند به زندگی و سازماندهی خودشان وخانواده شان، برگشتند به شخصیتشان و راه خودشان. شخصیت آنها از خودشان ربوده شده بود و زیر خروارها شن و خاکستر پنهان شده بود و کنگره کمک کرد تا آن خاکستری که رویشان را گرفته بود، کنار زدیم و آن گوهر خودش را نشان داد. وقتی که فرد به این مرحله رسید، از کمک کردن دریغ نکرد.
الآن عملاً می بینیم که بچه ها چطور در مراسم گلریزان کمک می کنند. خیلی ها میخواستند حلقه ازدواج، انگشتر یا گردنبندشان را بدهند و من قبول نکردم و گفتم این باید برای خودتان باشد. چون کسی که حلقه طلایش را می دهد، حتماً پول ندارد. خیلی ها گریه می کنند که اجازه بدهیم قسطی وارد لژیون سردار بشوند. این خیلی زیباست و یعنی پیام محبت را گرفته اند.
چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار. وقتی چشم درد می کند، بقیه اعضاء هم آرامش ندارد. باید این موضوع را فهمید که وقتی یکی از اعضای جامعه درگیر اعتیاد است، برای ما هم آرام و قرار نیست، چون او عضوی از ماست. اگر می خواهید زلال و تندرست باشید و آرامش و آسایش داشته باشیم، باید بدهید، هم مال و هم جان. باید بذل و بخشش داشته باشیم. اگر دادید، مالتان برکت پیدا می کند. وعده خداوند دروغ نیست. یک ریال بدهی، خداوند 10 ریال به شما می رساند. به کنگره ندهید، به سرطانی ها بدهید، به زندانی ها کمک کنید و ...

اگر ببخشیم، زندگی ما رو به روشنایی و آرامش می رود. پول ها فقط یکسری ارقام و عدد هستند در بانک. من با یک نفر معامله ای کردم، یک چک دادم و یک ساختمان گرفتم، گفتم ببین من به تو یک کاغذ دادم و یک ساختمان از تو گرفتم!!!
این موضوع باعث شد که ما دیگر نیازی به هیچ خیّری نداشته باشیم، چون خودمان خیّر هستیم. ما اصلاً نیاز به دولت نداریم، چون NGO آمده است که به دولت کمک کند، بعضی انجیو ها خیال می کنند که پیمانکار دولت هستند. ما نشان دادیم باید به دولت هم کمک کنیم. از کشورهای خارجه پول نگرفتیم.
گربه محض رضای خدا، موش نمی گیرد. در سال 1348 ماهی 500تومان حقوق می گرفتم و با آلمانی ها کار می کردم، سوپروایزر ما آلمانی بود، چند نفر از ما را صدا کرد و گفت یک میز را بردارید و بگذارید آنطرف تر، ما میز را بلند کردیم و گذاشتیم آنطرف تر، بعد گفت: پیدایش کردم! یک دوریالی زیر میز بود . من به او گفتم که به من اگر قبلش می گفتی، یک تومان به تو می دادم. حالا این شخص می خواهد به من پول بدهد، بدون چشمداشت؟! آیا کشورهای اروپایی که میخواهند 1000یورو به من بدهد ،هیچ قصد و نیتی ندارد؟!
هفته آینده ، هفته گلریزان را داریم. همان سنت بسیار قشنگ که در ایران باستان بود. گلریزان یعنی کمک به سایر انسانها. در یک شهر، تجار و پولدارهای شهر، در یک مراسمی شرکت می کردند و شیرینی و شربت می دادند و آنجا کمک های مالی می کردند، برای رسیدن به سایر انسانها.
جلسه ها به عقب انداختیم، جشن همسفران را هم به تعویض انداختیم، که کسانی که در گلریزان پول می دهند، پول برای هفته همسفر هم داشته باشند.
آقای علیرضا زرکش؛
من این اتفاق میمون را تبریک می گویم، 14سال پیش سال 1384، آقای مهندس در هفته وادی چهارم، شماره حساب صادرات زمین را اعلام کردند، امروز چهارده سال از این قضیه می گذرد و باز گلریزان در وادی چهارم اتفاق می افتند. من باید مسئولیت کارهایم را بپذیرم. من در قبال این شجره و خداوند مسئولم. امیدوارم بتوانم با تمام توانم در این قضیه شرکت کنم. هر کسی یک عدد کوانتومی دارد. همه چیز ما با یکدیگر متفاوت است، من هم در محبت و بخشش با بقیه باید تفاوت داشته باشم.

آقای مهندس؛
خوشحالم که در از سال گذشته، دونور ها هم در کنار ما هستند، دونور یعنی بخشنده و کسانی که بخشنده هستند. امیدوارم این مراسم را به خوبی به جا بیاورید. تمام این بار بر دوش راهنمایان است. سفر اولی ها نمی توانند عضو لژیون سردار بشوند، کسانی که زیر سه ماه به کنگره آمده اند، نمی توانند مبالغ بالا پرداخت کنند. راهنمایان باید حتماً شاگردان را پرورش بدهند و آموزش بدهند که در این مسیر حرکت کنند.
لازم نیست که راهنما تصور کند که بایستی از همه بیشتر پرداخت کند، این تصور غلطی است، چون راهنمایان خودشان به وظایفشان به خوبی عمل می کنند، اگر توان دارند پرداخت کنند.
در تمام شعب، شماره لژیون ها را می نویسند روی کاغذ، قرعه کشی می کنند که کدام لژیون اول بالا برود و به ترتیب تمام لژیون ها با راهنما بالا می روند.
جشن گلریزان، روز سه شنبه برگزار می شود. شما از امروز و شهرستان ها از فردا می توانید راجع به گلریزان صحبت کنید. تهرانی ها دوشنبه گلریزان می گیرند، شهرستانی ها سه شنبه . گروه همسفران در روزهای خودشان مراسم می گیرند، تهرانی ها سه شنبه ، شهرستان های دوشنبه .  امیدوارم با شکوه تمام، این مراسم گلریزان را برگزار کنید. موسیقی هم در حد مجاز مشکلی ندارد.
تئاتر هم خیلی خوب شد. تئاتر یک تکلیف و آموزش و یک کار فرهنگی است. گفته ام که اگر ضرر داشت، برعهده من و اگر سود داشت برای تحقیقات کنگره 60 هزینه می کند. تا بحال نزدیک 103میلیون تومان واریز شده است. مقداری پول سالن و بازیگران پرداخت شده است و الباقی باید پرداخت شود.
گروه همسفران هم می توانند به صورت گروهی در این مراسم شرکت کنند.
ما باید زندگی هم بکنیم، زندگی یعنی رفتن به تعطیلات، تئاتر، سینما و تفریحات. چرا عید را دو هفته تعطیل کرده ایم؟ چرا تابستان را یک هفته تعطیل کرده ایم؟ همه ی اینها آموزش است. باید انرژی مان را روی زندگی خودمان بگذاریم. رفتن و نشستن در خانه و دائماً این کانال و آن کانال را جستجو کردن، فایده ندارد. ما باید زندگی کردن را یاد بگیریم و انشاء اله یادخواهیم گرفت.
از اینکه به صحبت های من توجه کردید، سپاسگزارم.

 

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

98/09/20

دانلود

نگارنده : مسافر احمد شریفیان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .