نام قدرت مطلق الله
دلنوشته مسافر مسلم رهجوی راهنمای محترم مسافر مصطفی از لژیون سوم شعبه فردوسی مشهد در مورد دستور جلسه وادی دهم صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است
سلام دوستان مسلم هستم یک مسافر،تخريب ١٥ سال،آنتي ايكس روزانه ٣ گرم ترياك، مدت سفر شش ماه، به روش DST، داروي درمان شربت اوتي،به راهنماي آقا مصطفي از لژيون سوم شعبه فردوسي مشهد، ورزش در كنگره تنيس روي ميز،تي دي اس در حال مصرف ٠/٨سي سي،
و اما در مورد وادی دهم «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است» باید بگویم که :
هر بار که وارد کنگره میشوم، احساس میکنم از گذشته جدا میشوم و قدم در مسیری میگذارم که میتواند مرا دوباره بسازد.وادی دهم مثل نسیمی آرام بر جانم مینشیند و یادم میآورد که انسان محکومِ دیروز نیست.اینجا، در کنگره ۶۰، آموختهایم که انسان موجودی جاری است؛ تغییر میکند، رشد میکند و دوباره زنده میشود.وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم آن تاریکیها دیگر حقیقت امروز من نیستند.این وادی به من فهماند که هیچ صفتی در انسان ثبت دائمی نمیشود، چون ما همیشه در حال حرکت و ساختن خودمان هستیم.در کنگره یاد گرفتهام که میتوان از دل ویرانی، زندگیای تازه ای بنا کرد؛ همانطور که انسان میتواند پس از سقوط، بلند شود و اوج بگیرد.
وادی دهم برایم نوری است که مسیر را نشان میدهد و به من میگوید: «تو هنوز تمام نشدهای.» بارها در جلسات شنیدهام که انسان باید حیات دوباره پیدا کند، و امروز معنای واقعی آن را میفهمم.جاریبودن یعنی هر لحظه امکان تغییر؛ یعنی امروز میتواند از دیروز بهتر باشد.یعنی من میتوانم نسخهای بهتر، سالمتر و آرامتر از خودم خلق کنم.گذشته اگر تلخ بوده باشد نمیتواند آیندهام را گروگان بگیرد.
کنگره به من آموخته است که پرونده گذشته را ببندم و روی ساختن امروز تمرکز کنم.در اینجا هیچکس با صفتهای دیروزش سنجیده نمیشود، بلکه با تلاشی که امروز برای رهایی و رشد دارد. جلو خواهد رفت جریان زندگی مثل چشمهای زلال است که همیشه راه خود را پیدا میکند.انسان هم همینطور است، اگر بخواهدو اجازه دهد، میتواند دوباره جاری شود.تغییر در کنگره یک شعار نیست؛ حقیقتی است که هر روز در نگاه و لبخند رهجویانی که از تاریکی عبور کردهاند دیده میشود.اینجا میبینم که چگونه صفات منفی یکییکی رنگ میبازند و جای خود را به صفات تازه و روشن میدهند.
وادی دهم میگوید انسان رود است؛ و رود هیچگاه ثابت نمیماند.حتی اگر هزار بار به سنگ بخورد، باز مسیر خودش را پیدا میکند.من هم یاد گرفتهام مسیرم را پیدا کنم، حتی اگر سخت باشد.کنگره به من جرات داد، باور کنم «میتوانم بهتر شوم.» .تا وقتی این جریان در من زنده است، هیچ صفتی بر من مهر ابدی ندارد.من در حرکت هستم، در تغییر، در رهایی و این حقیقت، هر بار با شنیدن وادی دهم در قلبم جان میگیرد.گذشته شاید بخشی از داستان من باشد، اما تمام من نیست ،چون من جاریام.
ممنون که دلنوشته بنده را مطالعه نمودید .
.jpg)
ویرایش : مسافر علیرضا لژیون پنجم
ارسال : مسافر محمد لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
44