English Version
This Site Is Available In English

تصمیم‌های اشتباه مرا به تاریکی بازگرداند

تصمیم‌های اشتباه مرا به تاریکی بازگرداند

چهارمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقای نمایندگی ستارخان با استادی مسافر مجتبی ، نگهبانی همسفر محمد و دبیری همسفر سهند با دستور جلسه " وادی دهم – صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است " پنجشنبه سیزدهم آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت 14 آغاز به کار نمود.


 

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه امروز «صفتِ گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است» می‌باشد. چندی پیش هنگام مطالعهٔ کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» جمله‌ای را خواندم که برایم بسیار معنا داشت. انسان مانند آب راکد نیست؛ انسان همچون رود جاری است و هر لحظه در نقطه‌ای تازه قرار می‌گیرد و همان نقطه، آغاز حرکت به نقطهٔ بعدی است. انسان می‌تواند تغییر کند و سرنوشتِ خود را با خواست و حرکتِ درست رقم بزند.
پیش از آشنایی با کنگره، از این حقیقت بی‌خبر بودم. ترک‌های زیادی را تجربه کردم؛ کمپ‌های متعدد رفتم؛ دوره‌های خوددرمانی، بیمارستان اعصاب و روان، دارودرمانی… اما هیچ‌کدام مرا به رهایی نرساند، چون تفکرم ناسالم بود و تصمیم‌های اشتباه مرا دوباره به همان تاریکی بازمی‌گرداند. وقتی تفکر خراب باشد، ایمان ضعیف می‌شود؛ ایمان که ضعیف شد، عملِ ناسالم شکل می‌گیرد و انسان به اعماق تاریکی فرو می‌رود. آن‌جا محبت، عشق، آرامش و همه‌چیز از بین می‌رود.
وقتی وارد کنگره شدم، باورهایم ویران بود. ایمان نداشتم. مثلث ترس، ناامیدی و منیت بر من غلبه داشت. اما همین وادی به من یاد داد که انسان می‌تواند تغییر کند. این وادی برای من «وادی امید» و «وادی عمل» بود؛ جایی که آموختم دانشِ اندوخته‌شده را به مرحلهٔ عمل برسانم.
در وادی دهم قانونی زیبا مطرح می‌شود: همان‌گونه که صفتِ بد گذشتهٔ انسان قابل تغییر است، صفتِ خوب هم اگر مراقبت نشود، می‌تواند از بین برود. حتی اگر در بهشت باشی، با یک تفکر ناسالم می‌توانی از بهشت رانده شوی. و برعکس؛ اگر در تاریکی باشی، با یک خواستِ درست و حرکتِ صحیح می‌توانی از آن خارج شوی.
اما در سی‌دی‌های مهندس نکته‌ای هست که همیشه در ذهنم مانده: انسان در اصل موجودی شریف و عزیز است. اگر خوبیِ خود را بداند، نمی‌تواند بدی کند؛ و اگر بدی می‌کند، از جهل و نادانی است.
اگر من به سمت اعتیاد رفتم، ریشه‌اش همان مثلث جهل، ترس و ناامیدی بود. حقیقتاً از زندگی کردن می‌ترسیدم. زندگی برای من سخت‌ترین کار دنیا بود. از مسئولیت فرار می‌کردم، از ارتباط برقرار کردن عاجز بودم، چه در نوجوانی و چه در جوانی. فکر می‌کردم سرنوشت من همین است و راهی برای رهایی وجود ندارد.
اما وادی دهم می‌گوید: هیچ‌کس مجبور نیست تا ابد در جهنم بماند. همیشه راه نجات هست. در ادامه وادی عناصر چهارگانه—آب، خاک، آتش و هوا—و نیروی صوت را مطرح می‌کند. صوت همان حلقهٔ ارتباطی میان حس‌هاست؛ و حس نیرویی که عقل را به کار می‌اندازد. نتیجه اینکه برای تغییر صفت گذشته، اول باید حس تغییر کند.
حسِ سالم → تفکرِ سالم → ایمانِ سالم → عملِ سالم.
وقتی حس من تغییر کرد، توانستم به روش «DST» ایمان پیدا کنم. این ایمان باعث شد سفرم را انجام بدهم و از دام مواد و سپس از دام سیگار رها شوم. کم‌کم حسم عوض شد و وارد وادی‌های بالاتر شدم: حس سالم، عقل سالم و عشق سالم.
صادقانه بگویم، رسیدن به وادی عشق برای من هنوز دشوار است. اینکه انسان به جایی برسد که کوه، درخت، انسان و همهٔ هستی را دوست بدارد… این مسیر تمرین و زمان می‌خواهد. اما همین که امروز صفت «معتاد» از من برداشته شده و «مسافر» شده‌ام، همین جاری بودن و تلاش کردن‌ها، برای من نعمت بزرگی است.
در گذشته نمی‌توانستم در جمع صحبت کنم. ذهنم بیش از ده نفر را نمی‌توانست تحمل کند. بحث‌ها همه دربارهٔ زندگی، کار، خانه و موفقیت بود و من چیزی برای گفتن نداشتم. زندگی‌ام همگی در تاریکی می‌گذشت. اما امروز کنگره به من فرصت سخن گفتن داده؛ به من شخصیت تازه‌ای بخشیده؛ مرا از گذشته‌ام جدا کرده و به سوی جاری بودن هدایت کرده است.

عکاس: همسفر علیرضا
مسئول سایت: همسفر محمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .