جلسه دوم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امیرکبیر به استادی راهنمای تازه واردین همسفرمنصوره ، نگهبانی همسفر زهرا دبیری همسفر زهره با دستورجلسه «وادی دهم و تأثیر آن روی من» روز ۱۱ آذر ماه ۱۴۰۴ساعت ۱۵:۱۵ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان منصوره هستم یک همسفر
از خانم زهرا تشکر میکنم که استادی این جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و آموزش ببینم. همچنین از ایجنت محترم خانم سمیه و مرزبانان عزیز تشکر میکنم که این فضا را برای ما آماده میکنند تا در کنار هم دریافتهای عالی داشته باشیم. خداوند را شاکرم که در لژیون سردار کنار شما هستم.
دستور جلسه لژیون سردار در رابطه با وادی دهم است. مقداری در رابطه با وادی دهم صحبت میکنم و بعد ربطش را به لژیون سردار میزنم.
وادی دهم میگوید صفت گذشته در انسان صادق نیست زیرا انسان جاری است. اول باید بررسی کنم صفت چیست؟ صفت، آن ویژگی است که چیزی را تعریف میکند؛ مثل یک زغال که همیشه محکوم به سیاهی است یا یک شیر که محکوم به درندگی. اما در مورد انسان فرق میکند، چرا که انسان با داشتن حق اختیار و انتخاب میتواند هر لحظه صفت زشت و ناپسند خود را تغییر دهد و به صفت نیکو تبدیل کند. مثل انسان چاق یا انسان لاغر؛ اینها همیشه محکوم به این صفات نیستند، بلکه میتوانند تغییر کنند.
در قسمتی از وادی میگوید این وادی مثل یک شمشیر برنده است، هم هشدار میدهد و هم امید به بازگشت میدهد. چرا امید به بازگشت میدهد؟ چون من انسان به عنوان یک فرد گناهکار در روی کره زمین میتوانم آن صفت را با تغییر حس در جهت ارزشها و تزکیه و پالایش تغییر بدهم و صفت زشتم را به صفت نیکو تبدیل کنم. در بخش دیگر که هشدار میدهد، میگوید حالا اگر آن صفت را تغییر دادی، باید حفظش کنی. در این رابطه مولانا بیت زیبایی میفرماید:
«صد بار اگر توبه شکستی، باز آی / درگه ما درگه ناامیدی نیست، باز آی.»
خداوند را شکر میکنم که کنگره به نظر من مکانی است که هر مسئله و موضوعی را باز میکند. از تجربه خودم میخواهم بگویم که من هم از قبل از کنگره در ضد ارزشها بودم، از قبیل ترس، غیبت و دروغ. ترس من آنقدر زیاد بود که مانع حرکت کردنم میشد و با آمدنم به کنگره و گرفتن آموزشها، توانستم به ترسم فائق بیایم. اینجا جا دارد از راهنمای عزیزم خانم مژگان تشکر کنم؛ واقعاً به من با آموزشها و راهنماییهایشان کمک کردند تا بر ترسهایم غلبه کنم.
یا اینکه بیدلیل دروغ میگفتم و یا بیرویه غیبت میکردم، اما اینجا آموزش گرفتم که غیبت کردن و دروغ گفتن جز اینکه خودم را بیشخصیت کنم، چیزی برای من ندارد. اینجا آموختم که بالاترین دروغ، راستگویی است. چه دلیلی دارد دروغ بگویم؟ من قبل از ورود به کنگره، آدم بخشندهای نبودم و به قول معروف، دست بده نداشتم؛ ولی با گرفتن آموزشها و آشنا شدن با لژیون سردار، من هم دوست داشتم یک خدمت مالی داشته باشم. خداوند را شاکرم که سه سال عضو لژیون سردار شدم و امسال دنور شدم. خداوند را شاکرم، حس و حال خوبی داشتم و به نظرم در کنار خواست، سعی و تلاش من هم مهم است و اگر این دو با هم باشد، قطعاً به هدفم میرسم. به قول آقای مهندس، اگر بخواهیم حرکت کنیم و در کنار آن خواسته قوی باشد، مطمئن باشید ریگهای بیابان هم حتی کمک شما میکنند. امیدوارم هر عزیزی که خواسته جایگاه دنور را دارد، به آن برسد و از حس و حال خوب برخوردار شود.

تایپیست: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر بهاره دبیر اول سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما زهرا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امیرکبیر
- تعداد بازدید از این مطلب :
152