جلسه دوازدهم از دوره سیودوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی حر به استادی همسفر آرزو، نگهبانی موقت همسفر مهناز و دبیری موقت همسفر ناهید با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاریست) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که امروز میتوانم در این جایگاه خدمت کنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم که این بستر را برای ما فراهم کردند تا بتوانیم آموزش بگیریم و کاربردی کنیم، از ایجنت و مرزبانهای شعبه و راهنمایم همسفر اعظم تشکر میکنم که به من فرصت خدمتگزاری دادند، امیدوارم جلسه خوبی در کنار هم داشته باشیم. دستور جلسه، وادی دهم «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون انسان جاری است.» میگوید: این صفت فقط در انسان جاری است و در حیوانات، گیاهان و جامدات جاری نیست. یک زغال هیچ وقت نمیتواند سیاه بودن خودش را تغییر بدهد، یک شیر هیچ وقت نمیتواند درنده بودن خود را تغییر دهد؛ اما این وادی به ما میگوید: انسان اشرف مخلوقات است و به واسطه قدرت اختیاری که دارد، میتواند تمام صفت خودش را تغییر دهد.
این وادی به ما هم هشدار میدهد، هم امید میدهد و به من آرزو میگوید: اگر یکییکی پلهها را به سمت پایین و در دل تاریکیها رفتی و حتی اگر در تاریکیها موهایت سفید شده، میتوانی رویت را برگردانی و با یک حرکت، پلهها را رو به بالا برگردی و وقتی رسیدی به بالای بالا و در بهشت برین قرار گرفتی؛ نباید دچار غرور و منیت شوی. هشدار میدهد که اگر بالا بودی شیطان با زیباترین وسوسهها و بهترین شکل به سراغت میآید، شما را گول میزند، گوهر وجودی شما را میرباید و شما را به بیراههها میکشاند.
کل هستی بر پایه دو نیرو بنا شده است: مثبت و منفی یعنی این نیروها باید باشند، ما نمیتوانیم این نیروها را حذف کنیم تاریکی باید باشد تا روشنایی را درک کنیم، زشتی باید باشد تا زیبایی را درک کنیم. این زشتیها و زیباییها همیشه با هم در جدل هستند که نیروهای خودشان را بیشتر کنند. بدیها شبیه آهنربا عمل میکنند و همیشه میخواهند ما را به سمت خودشان بکشانند. اگر جنس ظرف ما آهنی باشد ما به سمت بدیها میرویم. ما نمیتوانیم، بدیها را از بین ببریم؛ اما میتوانیم، جنس ظرف وجودی خودمان را با آموزشها تغییر بدهیم و جنس ظرف وجودی خودمان را طلا یا نقره کنیم که جذب این بدیها نشویم.
برای تغییر ظرف وجودمان، باید اول حسهایمان را تغییر بدهیم و هر آنچه که دریافت میکنیم، همان را ارسال کنیم؛ اگر من دروغگو باشم، نباید انتظار راست شنیدن از دیگران را داشته باشم و اگر آدم بدی باشم و به همه بدی کنم؛ نباید توقع خوبی را از دیگران داشته باشم. برای تغییر صفتها باید تزکیه کنیم و اولین قدم برای تزکیه تفکر است. یعنی میرویم، سراغ وادی اول وقتی ما فکرمان را درست کنیم و نتیجههای خوبی در زندگیمان بگیریم کمکم ایمان سالم سراغ ما میآید. ایمان یعنی: تجلی نور خدا در انسان، یعنی صفتهایی که خداوند دارد و ذرهذره در وجود ما نیز رشد میکند، یعنی دیگران مهربانی، بخشندگی و محبت را در ما ببینند.
وقتیکه صفتهای خداوند در ما رشد کند، عمل ما سالم میشود. از عمل سالم، حس ما نیز سالم میشود و حس سالم، عقل سالم را به همراه دارد و از عقل سالم به عشق سالم میرسیم. وقتی ما به عشق سالم برسیم، آنوقت همه هستی را دوست داریم و میدانیم، همه هستی برای ما است و ما هم برای همه هستی هستیم. آنوقت است که وقتی کسی به ما بدی میکند را هم دوست داریم، چون او به ما آموزش میدهد که بد بودن، زشت است و ما بد نباشیم و ما آموزگارمان را دوست داریم. عشق سالم ذرهذره به وجود میآید و هیچوقت به نفرت تبدیل نمیشود و کنگره۶۰ بهترین مکانی است که ما میآییم و صفتهای گذشته خودمان را عوض میکنیم تا بتوانیم صفتهای بدمان را تبدیل به صفتهای خوب کنیم.
ما بیرون از کنگره نمیتوانیم، صفتهای بد را به صفتهای خوب تبدیل کنیم، ما میتوانیم صفتهای خوب را به بد تبدیل کنیم ولی در کنگره صفتهای بد را به خوب تغییر میدهیم. بذر صفتهای خوب در کنگره ریخته شده است و اگر ما بیاییم و این بذرها را در وجود خودمان بکاریم؛ باید از آن مراقبت و آبیاری کنیم تا آن تغییر را در خودمان احساس کنیم؛ فقط نمیتوانیم بذر را بگیریم و نمیشود آموزشها را نگهداریم؛ باید حتماً کاربردیشان کنیم، وقتی آنها را کاربردی میکنیم آنوقت تغییر را احساس میکنیم. من در کنگره۶۰ فهمیدم که انسان چیزی جز تلاش خودش نیست. من چیزی نمیشوم؛ مگر آنکه برای آن تلاش کنم. بیشتر صفتهای ما در سفر دوم تغییر میکند و تغییر کردن احتیاج به زمان دارد.
وقتیکه من در تاریکیها غوطهور شدم، یکدفعه این اتفاق برایم نیفتاده که یکدفعه هم بخواهد از بین برود. باید برای تغییر کردنم زمان بگذارم. من اجازه ندارم دیگران را تحقیر کنم، سرزنش کنم و حتی اگر آن شخص فرزند من یا همسرم باشد و یا هر کسی که پایینتر از دست من باشد. گذشته ما فقط مسیر بوده و مقصد ما نبوده است. در این وادی، پیمان هشتم به من خیلی کمک کرد که بتوانم صفتهای زشت گذشته خودم را که حتی یادآوری بعضی از آنها برای خودم خیلی دردناک است و این تغییر کردن برای من خیلی سخت بود تا اینکه توانستم این کار را انجام بدهم و تغییر کنم. همینجا به همسفر اکرم، همسفر آرزو، همسفر فاطمه به خاطر دریافت شال راهنماییشان از دستان پر مهر آقای مهندس تبریک میگویم این افراد نماد واضحی برای وادیدهم هستند که توانستند، صفت گذشته خود را تغییر بدهند و به جایگاه راهنمایی برسند. آرزو میکنم توان، آگاهی و فرصت تغییر را خداوند به همه ما بدهد.
در ادامه رهایی ۳۰ سیدی همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)

دریافت نشان پیمان مرزبان همسفر مریم و مرزبان همسفر مارال توسط ایجنت همسفر ظریفه



معرفی کودکیار نمایندگی حر، همسفر خاطر توسط ایجنت همسفر ظریفه

و شروع خدمت راهنمایان تازهواردین همسفر مهری، همسفر سولماز، همسفر سریه و همسفر پروین


مرزبانان کشیک: همسفر مریم، مسافر حامد
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ستاره (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
154