جمعی از همسفران عضو لژیون سردار پیرامون دستور. جلسه «گلریزان» چنین نوشتند؛ شما را به خواندن این مطالب دعوت میکنیم و از شما همراهان همیشگی سپاسگزاریم.

سلام دوستان هستی هستم یک همسفر
من تازه وارد کنگره شدهام و شاید هنوز خیلی چیزها را دقیق نیاموخته باشم؛ اما یک چیز را از همین چند جلسه اول فهمیدم که افراد در این مکان فقط از مهربانی حرف نمیزنند؛ اینجا عمل میکنند و اینجا عشق فقط یک شعار نیست.
اعضا در این مکان پول، وقت، انرژی و هر چیزی که بتوانند را میبخشد تا چراغ این مسیر روشن بماند؛ دریافتم که اگر کسی چیزی میدهد فقط برای نمایش نیست، بلکه برای تسویه دل است و برای این است که بگوید؛ من هم میخواهم سهمی در نجات یک انسان، خانواده و یک زندگی داشته باشم.
سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر
امروز کنار هم جمع شدهایم برای کاری که بوی عشق و انسانیت میدهد؛ گلریزان یعنی دست به دست هم دادن؛ یعنی یادمان باشد که هیچکس تنها نیست.
من بهعنوان قطرهای در این اقیانوس بیکران سهم کوچک خود را میآورم؛ نه برای نشان دادن، بلکه برای دل خود و اینکه بدانم هنوز میشود، امید را زنده نگه داشت؛ کاش این دستها همیشه گرم بماند و هیچ دلی بیپناه نماند.
گلریزان فقط پول نیست، گلریزان یعنی دلهای خود را وسط بگذاریم و با هم بودن، زندگی کردن برای یکدیگر و امروز من هم سهمی از دل، عشق و امید دارم
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
گلریزان برای من یعنی؛ گذشت، لذت، رستگاری و ایمان به اینکه زندگانی آینه نیکیها است. ما بایستی بیمنت و بیانتظار خوبی کنیم، محبت و عشق بورزیم و ببخشیم؛ مانند ابرهایی که بیصدا باران میبخشند و خورشیدی که با نور خود حیات را به زمین هدیه میدهد.
ای انسان برخیز و لباس احرامت را بپوش و به گود وارد شو؛ چون اینجا خانه خدا است و خداوند در دل تکتک مصرفکنندههایی میباشد که دنبال درمان هستند یا در دل کسانی که زیر فشار توهین و تهمت شکسته شدند و در دل کودکانی که بهخاطر اعتیاد والدین خود چشمهای آنان از اشک میسوزد؛ کنگره خانه امید است.
بیایید همه با هم زنجیرهای عشق شویم وبا شادی و خوشحالی در راه خدا ببخشیم و سپاسگزار سلامت روح و روان خود و دیگران باشیم.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
دستهایی که کمک میکنند، مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند. گلریزان یعنی دیدن نور در چشم کسی که روزی در تاریکی بوده است. هر کمک، قدم و لبخند قطرهای در دریای نجات میباشد و من چه خوشبخت هستم که در مسیر ظلمت به روشنایی، بخشندگی را میآموزم.
بخشندگی نوری برای دلهای تاریک و بذری برای امید است؛ در گلریزان ما فقط نمیبخشیم، بلکه خود را باز مییابیم و هر کمک هدیهای برای احیای یک جان، خانواده و نسل است و باید بدانیم که کوچکترین کمک ما میتواند، بزرگترین معجزه زندگی فرد دیگری باشد.

سلام دوستان سمانه هستم یک همسفر
گلریزان فقط بخشش مال نیست، بلکه بخشش دل و عشق است؛ در این هفته بوی مهر، بوی همدلی و سپاس از نعمتی بزرگ به نام رهایی به مشام میرسد. ما آمادهایم تا ذرهای از آنچه به رایگان گرفتهایم را بازگردانیم تا چراغ راه برای دیگران روشن بماند.
من یاد گرفتهام که وقتی میبخشم، در حقیقت از دارایی من کم نمیشود، بلکه از من تاریکم کاسته میشود و من روشنم جان میگیرد. گلریزان یعنی تمرین عشق بیقید و شرط؛ یعنی دل را از ترس و تردید رها کنیم و بگذاریم در مسیر احسان جاری شود. هر اسکناس، هدیه و لبخند دانهای است که در زمین عشق کاشته میشود و این زمین پربارترین زمین دنیا است.
من هنوز راه را بلد نیستم، اما حس میکنم در این مسیر انسان یاد میگیرد، بودن و بخشیدن فقط به پول نیست؛ بلکه خود را میبخشد و گویی آرامآرام خود را پس میگیرد. گلریزان برای من نشانه یک عشق بزرگ بود؛ عشقی که با عدد و اسکناس تعریف نمیشود، عشقی که تسلیم و فهم است.
من تازهوارد هستم، اما قلبم میگوید: اینکه انسان حتی کم اما از ته دل ببخشد، خود یک ساختن است و یک قدم آرام به سوی نور میباشد.
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
با دلی ناآرام و حسرت روزهایی که در گذشته بودند و بیامید وارد کنگره شدم؛ نمیدانستم امید چه شکلی است و بخشش چه طعمی دارد.
در کنگره چیزهایی دیدم که باور آنها آسان نبود؛ انسانهایی که از دل تاریکی گذشتهاند، اما حالا چشمهای آنان از نور میدرخشد؛ لبخندهایی از جنس رهایی و دستهایی که بیمنت میبخشند و بیصدا میگویند که من بودم که گذشتم و حالا نوبت تو است.
گلریزان را دیدم؛ جایی که بخشش نه فقط در دارایی، بلکه در دلهایی است که بیتظاهر با نگاه، حضور و عشق میبخشند؛ دلهایی بزرگ، بیادعا، بیتظاهر و من با تمام ناتوانی و حسرتی که در دلم بود، آرزو کردم که کاش روزی من هم به نقطهای که قادر باشم ببخشم، برسم و بتوانم چراغی برای دیگران باشم.
در کنگره عشق را در چشمها دیدم و فهمیدم که هنوز میشود، خوب شد، ساخت و بخشید. من اکنون در آغاز راه هستم، اما ایمان دارم این مسیر مرا به خود واقعیام خواهد رساند و تا آن روز با تمام وجود یک همسفر میمانم.
سلام دوستان زینب هستم یک همسفر
بعد از ورود به کنگره چیزهایی دیدم که برای من تازه و زیبا بود و رسم زندگی کردن و عشق ورزیدن را یاد گرفتم؛ افرادی را دیدم که چهقدر بخشنده و با محبت هستند، لبخندهایی از ته دل و جشن گلریزانی که در آن بخشش جاری است.من هم خیلی دوست دارم که روزی بتوانم از دل و جان ببخشم تا دیگران هم طعم شیرین رهایی را بچشند.
امیدوارم من هم به آن حال خوش برسم و به آن دل بزرگی که دیگران دارند، دست پیدا کنم و چیزهایی به دست آورم که با هیچ چیز قابل معاوضه نیست.

سلام دوستان فریبا هستم یک همسفر
گلریزان به معنی جشن بزرگ بردگی نفس به بندگی عشق و جشن رسیدن به فهم و درک انسانهای دردمند میباشد؛ این رسم از دیرباز در ایران بوده است، جشنی زیبا که پهلوانان پرچمدار آن بودهاند و مردم هر کدام به اندازه توان مالی خود در آن سهیم میشدند.
در همین مدت کوتاه پس از ورود به کنگره فهمیدم که انسانهای بزرگی اینجا هستند؛ کسانی که از وقت و انرژی خود میگذرند، بیهیچ چشمداشتی فقط برای اینکه حال انسانهایی که نیاز به کمک دارند، بهتر شود و دیدم که چهقدر حال دل آنها خوب است.
گلریزان فقط به پول نیست؛ بلکه افراد در کنگره از مال و وقت خود میگذرند؛ امیدوارم ما هم بتوانیم بخشنده باشیم، زیرا اگر بتوانیم یک انسان را نجات دهیم، مثل این است که کل بشریت را نجات دادهایم.
سلام دوستان آسیه هستم یک همسفر
از دیرباز در سرزمین عشق و مهربانی یعنی ایران رسمی بسیار پسندیده رواج داشته است که اگر در محلهای فردی آبرومند به دلیل تنگدستی یا مشکلی گرفتار میشد، مردان بزرگ و پهلوانان آن محله در مکانی مقدس به نام زورخانه گرد هم میآمدند و هر کدام مبلغی کمک میکردند تا گرهای از کار آن فرد باز شود و به این آیین خداپسندانه گلریزان میگفتند؛ رسمی که هنوز هم در بسیاری از نقاط ایران زنده و جاری است.
در کنگره۶۰ که نهادی مردمی و مستقل از هر ارگان رسمی است نیز این رسم باشکوه برگزار میشود تا اعضا کنگره با همدلی و مشارکت نه تنها گره از کار افراد خواهان رهایی بگشایند، بلکه به برکت این بخشش گرههایی از زندگی خود نیز باز کنند؛ باشد که خداوند توفیق این خدمت بزرگ را نصیب همه اعضا کند.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر محمدرضا
اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنین آن خراب باشند، بنا هم کمکم رو به خرابی و نابودی میرود؛ اما ساکنین آباد در بناهای خراب، ویرانهها را می توانند احیا کنند.
گلریزان یعنی امید را وارد زندگی شخص ناامیدی کردن و من یادم آمد وقتی که ناامید وخسته از روزگار و روزهایی سخت که با خانواده و مسافرم پشت سر گذراندهام تا اینکه با کنگره۶۰ آشنا شدم؛ مانند قایقی که از طوفان به ساحل آرام رسیده است و حال من باید بهای این آرامش زندگی خود را با بخشیدن و گذشت بپردازم و اکنون میتوانم لذت رستگاری را احساس کنم.
آقای مهندس میفرمایند: عشق بورزید و محبت کنید؛ مانند خداوند که باران را بیمنت بر سر ما می بارد. من آموختهام که با شرکت کردن در این جشن با شکوه میتوانم قدردان روزهای خوش باشم.
گلریزان سفرهای است که پهن شده و من میتوانم در بین غمهایی که دیدهام با بخشیدن مقداری اندک از مال خود لذت رسیدن به این حال خوب را بپردازم و قطرهای کوچک از اقیانوس ببخشش باشم.
سلام دوستان زهره هستم یک همسفر
گلریزان تجلی این حقیقت است که هیچکس تنها نیست؛ زیرا کسی که رها شده است، درد زنجیر را میشناسد؛ پس با تمام توان یاریرسان افرادی میشود که هنوز در میانه راه میباشند.
گلریزان یک معامله مالی نیست؛ بلکه یک پیمان روح است. در گلریزان ما نهتنها کمک مالی میکنیم، بلکه به یک انسان فرصت میدهیم تا خود حقیقی را دوباره پیدا کند، فرزندی که به آغوش خانواده بازمیگردد، همسری که لبخند را دوباره میشناسد و این دل به همپیوستن و همبستگی، بالاترین سرمایه کنگره۶۰ است.
ویراستار: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر یگانه (عضو لژیون سردار) دبیر سایت
ارسال: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر نرگس (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی علی عصارزاده مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
72