گلریزان، اتفاقی منحصربهفرد در تاریخ کشور عزیزمان ایران است؛ جایی که مردمانش از دیرباز، تاب دیدن رنج و سختی همنوعان خود را نداشتهاند و هنوز هم ندارند. گلریزان، صدای برخورد سکهها نیست؛ آوای جوانهای است که از دل یخزده ناامیدی سر برمیآورد، درختی تازه که ریشه در خاک اراده دارد و نوید تابستانی پربرگ و بار میدهد. صدایی است که آرام در گوش جانمان زمزمه میکند: «تو تنها نیستی». در این مجلس، دستانی که روزی تنها بودند، اکنون پلی میشوند برای عبور دیگری از ورطه ترس، شکست و ناامیدی؛ پلی که روزی بیمنت بنا شد تا گذرگاهی امن برای گام نهادن از شکستها به سوی پیروزی باشد. گلریزان، جشن اعتماد است؛ اعتمادی به گستره اقیانوس (بیمنت، بخشنده، مهربان، باشکوه و زیبا)
شاید وقت آن رسیده باشد که به خود یادآور شویم، این کنگره۶۰ بود که به ما آموخت: «زنجیر را باید از اندیشه گسست، نه از جسم»؛ بزرگترین موهبتی که هیچ درمانگری پیش از آن به ما هدیه نکرد. خانهای بنا شد که در آن، خودمان را یافتیم؛ خود واقعیمان را. خانهای امن و امیدبخش که با قدم گذاشتن در آن در هر سن و سالی تولدی دوباره را تجربه کردیم. خانهای که ساکنان آبادش، چراغش را با نور محبت وجودشان روشن نگاه داشتند تا سوسوی آن، گرمابخش دلهای سرد و رمیده باشد. خانهای که ما را به خودمان بازگرداند تا آنی شویم که سالها در جستوجویش تا ناکجاآباد مهاجرت کردیم؛ اما هر بار دلسردتر و با دستانی خالی بازگشتیم.
اکنون لطف قدرت مطلق شامل حالمان شده و به بزمی رسیدهایم که دانهاش را گذشتگان کاشتند و ما خوردیم و سیراب شدیم. اینک، نوبت کاشت بذرهای پیاپی ماست بذرهایی از عمق جان، از مال، از عمر و از هر آنچه در توان داریم تا چراغ این خانه روشن بماند و در خلوت خود بتوانیم بگوییم: «میخواهم از ساکنان آباد باشم.» گلریزان، آموزگار بخشندگی است و استاد بزرگوارمان، جناب آقای مهندس حسین دژاکام، چه زیبا با بخشش بیدریغ علم خود، این آموزه عظیم را به ما آموختند. امید آنکه قطعکننده این زنجیره ارزشمند احیاء انسانی و پرمهر ایشان نباشیم.
رابط خبری و نویسنده: همسفر نازنین رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
220