گلریزان یعنی بوی زندگی در هوای عشق؛ یعنی باز شدن گرههای سرد دلها با گرمای دستانی از جنس ایمان
اینجا، در کنگره۶۰، بخشیدن تمرین نیست عادت است؛ عادت زیبا شدن، عادت انسان ماندن
در این بزم عاشقانه، هر لبخند نوری میشود برای راه دیگران و هر بخشش، دلی را دوباره زنده میکند
.jpg)
همسفر حبیبه (لژیون تغذیه سالم)
هفته گلریزان را به مهندس و خانواده محترم کنگره۶۰، تبریک عرض میکنم، خوشا به حال کسیکه میبخشد، بدون اینکه دنبال دریافت باشد، این جمله بسیار زیبا است.
کنگره۶۰، به من حال خوب بخشید، در مقابل این حال خوب که دریافت کردم، باید یاد بگیرم حال بقیه را هم خوب کنم، باید شکرگزاری کنم که یک نوع همین شرکت در گلریزان است که قطعاً برکات این کمکها به زندگی برمیگردد؛ اما این کمک باید بدون هیچ توقع دریافتی باشد.
خدا را هزار مرتبه شکر که کنگره۶۰، را در مسیر زندگی من قرار داد تا آرامش را در زندگی حس کنم؛ قطعاً باید در مقابل این آموزشها که آقای مهندس و راهنمایان در اختیار من قرار میدهند، بتوانم دانایی خود را بالا ببرم تا بتوانم خرابیهای زندگیام را به آبادی تبدیل کنم، بتوانم به همنوعان خود کمک کنم؛ چرا که کمک کردن و بخشیدن قدرت میخواهد، هرکسی نمیتواند این کار را انجام بدهد؛ امیدوارم روزی بتوانم عضو لژیون سردار بشوم و کوچکترین خدمتی به خلق خدا داشته باشم.
همسفر اعظم (لژیون تغذیه سالم)
اگر بنایی آباد باشد، اما ساکنین آن خراب باشند، بنا هم کمکم رو به خرابی و نابودی میرود؛ اما ساکنین آباد، بناهای خراب و یا ویرانهها را هم میتوانند آباد کنند.
این پیام بسیار زیبا و آموزنده است که هر کدام از ما قطعاً این را تجربه کرده ایم؛ خدا را شکر میکنم مسیر کنگره۶۰، برای من و مسافرم باز شد و بناهای خراب زندگی ما رو به آبادی رفتند و هرروز بهتر از روز قبل در حرکت هستیم.
کمک کردن و بخشش توانایی و قدرت درونی بالایی نیاز دارد که اگر هر انسانی خواستهی قوی داشته باشد، به این توانایی و قدرت میرسد؛ وقتی من اعظم وارد کنگره۶۰، شدم ساختمان، صندلی، راهنما و تمامی امکانات برای من رایگان بود و در اختیار من قرار داشت، بدون اینکه هزینهای از من گرفته شود؛ پس وظیفه دارم در حد توان برای قدردانی و تشکر از نعمتهای خداوند بازپرداختی داشته باشم و الگوی خوبی برای دیگران باشم، برای این بخشش مال نیاز به بالا بردن دانایی داریم و باید آموزش بگیریم تا بتوانیم از مال خود بگذریم؛ هرچه دانایی بیشتر باشد، میتوانیم نزدیکتر شدن به خداوند را بهتر درک کنیم.
خوشا به حال کسانیکه عاقلانه وارد این امتحان میشوند، امیدوارم امسال هم بتوانم سربلند از این آزمون بیرون بیایم.
من اعظم توانستم در لژیون تغذیه سالم شرکت کنم و جسم خود را به بهترین شکل هدایت کنم، در لژیون تغذیه یاد گرفتم، برای مراقبت از جسم نباید هرچیزی را وارد بدن کنم و با افکار منفی نیز به گونهای دیگر به جسم خود ضرر نرسانم.
در آخر از آقای مهندس تشکر و قدردانی میکنم، همچنین از راهنما همسفر زهرا با آموزشهایی که دادند، توانستیم به حال خوش و آرامش برسیم.
همسفر فاطمه (لژیون تغذیه سالم)
صحبت از گلریزان: از وقتی به یاد میآورم، همیشه با حسی از مهربانی برای کمک به اشخاصی که در مشکلات گرفتار شدند همراه بودم، به خصوص اشخاصیکه به هر دلیلی دچار مشکلات مالی شدهاند و این مشکل بدون کمک همنوعان قابل رفع شدن نیست.
در کنگره۶۰، مثل بسیاری از مفاهیم دیگر که دوباره تعریف و معرفی شدهاند، گلریزان هم دوباره تعریف میشود، گلریزان ارتباطی به کمک به همنوع ندارد، این کمک به شکل گردش کار روزمره در این مجموعه و ساختار اتفاق میافتد، کمک به همنوع به شکل گلریزان، نه در یک روز یا هفته یا سال بلکه به شکل گردش انرژی، محبت و عشق، در لحظهلحظه زندگی اعضای این خانواده به صورت یک جریان دائمی و پیوسته در این ساختار شکل گرفته است.
بخشندگی در این مجموعه و هم در تکتک نگاهها و کلمات اعضا قابل لمس است و هم در ریال ریال پولی که همین اعضا در طول سال در هر جلسه در هر موقعیت میپردازند، مشهود است. نکته جالب این است که بر اساس آموزشهای کنگره۶۰، هیچ یک از اعضا منتظر نیستند، مناسبت خاصی اتفاق بیفتد تا بهانهای برای کمک و خدمت داشته باشند؛ بلکه هر لحظه را فرصتی برای کمک به همنوع میدانند البته بازهم بر اساس همان آموزشها، کمک به خود برای رسیدن به حال خوش.
همسفر زهرا (لژیون تغذیه سالم)
دستهایی که کمک میرسانند، مقدستر از لبهایی هستند که دعا میخوانند.
همه چیز از بخشش آغاز شد، از بخشییدن بخشی از آنچه داشتیم و به آن دلبسته بودیم، میبخشیم اما انگار از قبل فرمان به پرشدن دستهایمان صادر شده است و باز بدهکارتر میشویم .
چند سال پیش در اوج تاریکیها غرق بودم، با یک مسافر حال خراب، همه دربها به روی من بسته بود، قبل از کنگره۶۰، در بسیاری از ضدارزشها غرق بودم؛ حالم آنقدر خراب بود که جز گریه و ماتم کاری از دستم ساخته نبود .
جسم و روان من کاملاً بهم ریخته بود، از جهانبینی حتی اسمی هم نشنیده بودم و دریافتی نداشتم، بسیار خسته بودم، تا اینکه مسافری پیام کنگره۶۰، را به ما رساند.
از روزیکه وارد این مکان شدم، تمام زندگی من ذره ذره متحول شد، تمام دردها و مشکلات جسمی در لژیون جونز، با ده کیلو کاهش تا به امروز محو و نابود شدند؛ با بالا رفتن دانایی و جهانبینی در اثر مداومت در سیدی نوشتن، حضور مرتب در لژیون، خدمتهای با عشق و کاربردی کردن تمام ریز نکات آموزشهای استاد جهانبینی استاد امین و مهندس دژاکام، امروز در زندگیام به آسایش و آرامش رسیدم، خوب یاد گرفتم اگر امروز دچار بحران بشوم، چگونه بتوانم موجسوار خوبی باشم و موجسواری کنم.
در فکر هستم که چگونه میشود این همه بدهکاری به کنگره۶۰، را پرداخت کرد، کنگره برای من همه کار کرد، من برای کنگره چهکار کردم؟؟
اما تجربه من از لژیون سردار؛ با اجازه راهنمای خود اولین قسط را پرداخت نمودم، از همان شب که پرداخت انجام شد، تمام معادلات مجهول زندگیام به معلومات مبدل شدند، گرهها آنچنان به زیبایی باز شدند که در هیچ حالتی اینقدر زیبا و ناباورانه باز نمیشدند.
از مسافرم بگویم: سفرش را خراب کرده بود، یک آخر خطی که با نیت صادقانه برای دنوری چکی را تحویل مرزبانی داد، آنها قبول نکردند؛ اما خدا به نیت او پاسخ داد، فردای آن روز معادل آن خیر و رحمت به زندگی ما جاری شد و ایمان واقعی به قلبهای ما تزریق شد.
باید بگویم لژیون سردار صور ظاهرش بسیار زیبا و صور باطن بسیار باشکوه است؛ در این لژیون وادی چهارده که محبت و عشق واقعی است، کاربردی میشود و من با تمام وجود برای خدمت در کنگره۶۰، بیقرار هستم و عاشقانه در این کاروان ثبتنام میکنم؛ کاروانی که مقصد الله است.
همسفر مینا (لژيون ویلیام یک)
گلریزان یعنی جاری شدن عشق، تکرار مهربانی، یادآوری اینکه هنوز انسانیت زنده است، در گلریزان، پول بهانه است و محبت هدف. هر دانهای که در این زمین عشق کاشته میشود، روزی به درختی تبدیل میگردد که سایه آن پناه هزاران انسان دردمند است.
من در کنگره آموختم که بخشیدن، تنها دادنِ مال نیست؛ بلکه بخشیدنِ خویش است، بخشیدنِ ترسها، غرورها و خودخواهیها؛ آموختم که وقتی میبخشم، در واقع دارم به خود بازمیگردم؛ به آرامش، ایمان، نوری که در دل خاموش شده بود.
گلریزان جایی است که انسانها دست در دست هم، دیوارهای جدایی را فرو میریزند؛ اینجا فقیر و غنی، تازهوارد و مسافر، رهجو و راهنما، همه در یک مسیراند؛ مسیر عشق، در این جمع، هیچکس تنها نیست، چون هر قطرهای از این دریا ارزش دارد و هر دل کوچکی چراغی است برای راهِ دیگری.
گاهی فکر میکنم خدا در لحظه گلریزان لبخند میزند، وقتی میبیند بندگانش بیهیچ چشمداشتی، عشق را به گردش درمیآورند.
کنگره به من یاد داد که اگر چیزی را از دل ببخشم، صد برابر از راهی دیگر به من بازمیگردد، امروز آمدهام تا سهم کوچکم را ادا کنم؛ نه از سرِ وظیفه، بلکه از سرِ عشق.
چون من روزی در تاریکی بودم و نوری من را نجات داد و حالا وقت آن است که من هم شمعی روشن کنم در مسیرِ دیگری؛ باشد که این گلریزان، بارانِ رحمت شود بر دلِ همه ما؛ باشد که دستهایی که امروز میبخشند، همیشه پر از برکت و آرامش بمانند که یادمان نرود: «بخشش، زیباترین شکل عشق است.»
نویسندگان: همسفران نمایندگی شفا
ویرایش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه ( لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
196