English Version
This Site Is Available In English

دیگر شیشه مسئله بزرگ و حل‌نشدنی نیست

دیگر شیشه مسئله بزرگ و حل‌نشدنی نیست

هشتمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی امیر به استادی همسفر سمیه، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر فرانک با دستور جلسه (تخریب‌های شیشه و مخدر‌های جدید و درمان آن با متد DST) روز دوشنبه ۲۳ تیر‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد؛

شاکر خداوند هستم و بابت تجربه این جایگاه، برای ایجاد چنین بستری از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم‌شان تشکر می‌کنم.
از راهنما همسفر سمیه که اجازه خدمت کردن، آموزش گرفتن دادند و از راهنما‌یان DST خود، همسفر فاطمه و همسفر اعظم تشکر می‌کنم و حال خوب خویش را تقدیم این ۳ راهنما می‌کنم.

دستور جلسه: «شیشه و انواع مخدر‌های جدید و درمان آن با متد DST». این دستور جلسه آخرین سالی است که گذاشته شده؛ زیرا آقای مهندس حسین دژاکام می‌فرمایند؛ ما ۲۰ و چند سال پیش، شیشه را درمان کردیم، حل کردیم و آن‌قدر دیگر مسئله بزرگ و حل نشدنی نیست که بخواهیم یک هفته درباره آن صحبت کنیم.

من امروز یک‌سری توضیحات می‌دهم درباره خود شیشه و تجربی‌ای که دارم؛ شیشه ماده اصلی آن آمفتامین است که مصرف آمفتامین به قبل از جنگ جهانی دوم بر‌می‌‌گردد. برای این‌که سرباز‌ها خسته می‌شدند و لازم بود که چندین شبانه‌روز بیدار باشند، جنگ کنن، سطح انرژی‌شان بالا باشد و افسردگی نداشته باشند، این ماده را به عنوان یک ماده انرژی‌زا و دارو به آن‌ها می‌دادند که بخورند و بتوانند کار خودشان را انجام بدهند؛ اما بعد یک مدتی متوجه خطرات زیاد آن شدند و دیگر به عنوان دارو استفاده نکردند؛ ولی کسانی که سود‌جو بودند و می‌خواستند بازار مواد‌مخدر باشد، آمدند از آن ماده‌ای به نام اکس‌تازی درست کردند که اوایل 80 تا 83 در ایران مصرف زیادی داشت؛ اما مردم سریع از عواقب آن مطلع شدند و این ماده به ندرت پیدا می‌شود.

در ادامه ماده‌ای که از آن باقی ماند، شیشه بود. در ایران به‌خاطر شکل او که مثل؛ خورده‌‌های ریز یخ و شیشه است، اسم او را شیشه گذاشتند؛ ولی در اروپا و آمریکا به آن می‌گویند؛ آی‌سی و در خاور‌دور شاهو گفته می‌شود.

تأثیری که این ماده می‌گذارد، بر قسمتی از مغز است که به آن آکوپانس می‌گویند. مغز که مرکز احساسات و غرایز‌ جنسی انسان است، وقتی شیشه شما مصرف می‌کنید، از سطح خونی مغز عبور می‌کند، سراتونین و دوپامین  بدن را ۱۱ برابر می‌کند، یک انسان برای این‌که کار‌های عادی روزانه خود را بتواند در حد اعلاء انجام دهد به ۱ یا ۲ در‌صد دوپامین احتیاج دارد؛ حالا دوپامین بدن یک مصرف‌کننده ۱۱ برابر بیشتر می‌‌شود، دچار بیماری توهم یا اکسیزوفرنی شده و چند شبانه‌روز نمی‌تواند بخوابد این نخوابیدن باعث می‌شود که بعد از چند شب و روز نخوابیدن، حس‌های درونی بدن مانند؛ بینایی و چشایی از کار بی‌افتد، جسم خواب است؛ ولی فرد بیدار و مغز او به خواب رفته، ۵ حس بیرونی شروع به کار کردن می‌کند که این کار کردن تحت نیروهای شیطانی است، چیز‌هایی را می‌بیند که من با ۵ حس ظاهری خود نمی‌بینم؛ پس توهم که می‌زند واقعی است. توهمات روی ۲ قسمت پیش می‌آید؛
۱) نیروی جنسی
۲) بدبینی و شکاکی
که معمولاً فرد مصرف‌کننده فکر می‌کند تحت تعقیب است.

چرا فرد می‌آید و شیشه مصرف می‌کند؟!
باور‌های دروغین است که می‌گویند؛ شیشه اعتیاد ندارد؛ چون مورفین ندارد. آزمایش‌های که انجام می‌دادند منفی بود؛ زیرا بیشتر کیت‌ها برای مورفین بودند و انفتامین را نشان نمی‌دادند. آقای مهندس حسین دژاکام به این افراد که شیشه مصرف می‌کنند در کتاب چهارده‌مقاله می‌گویند؛ مصرف‌کنندگان شاخدار، به‌خاطر این‌که یک نفر از این مصرف‌کننده‌ها برای یک خانواده، طایفه و یک محله کافی است تا آن‌جا را به هم بریزد.

یک علت دیگر از گرایش‌ها به سوی شیشه این بوده که برای لاغری استفاده می‌کردند؛ چون جلوی اشتها را می‌بندد، باعث عفونت گوارش می‌شود و ایجاد لاغری می‌‌کند. دلیل مصرف دیگر آن برای ترک اعتیاد بود؛ زیرا می‌گفتند مورفین ندارد که این ۳ دلیل باعث شد، خیلی شیشه باب و مصرف او زیاد شود.

شیشه‌هایی که سال 84 استفاده می‌کردند؛ شیشه های بودن که در آن‌ها اسید استفاده می‌شد، باعث بی‌خوابی و توهم می‌شد؛ ولی از سال ۹۲ به بعد اسید برداشته شد، حالا کسانی که استفاده می‌کنند خواب را دارن، توهمات زیادی ندارند و فقط بد‌بینی و شکاکی دارند.
عوارض بلند مدت شیشه: بوی بد دهان، اسپرم و ادرار با هم دفع می‌شود، عفونت گوارشی، خورد شدن دندان‌ها، خشکی پوست و زخم‌هایی که ایجاد شده، خوب نمی‌شود.

اگر از تجربه خود بخواهم بگویم؛ مسافر من مصرف‌کننده شیشه بودند و توهمات داشتند، خدا را شکر که با روش DST خوب شدند، آن همه تخریب و روز‌های بد تمام شد و الان حال خوب را داریم، تجربه می‌کنیم؛ اگر بخواهم از خاطراتم بگویم الان با خنده است؛ ولی آن زمان گریه داشت، سخت بود و گذراندن آن مراحل خیلی توان می‌خواست. مسافرم توهمی که داشت فندک‌های خراب را جمع می‌کرد و شب تا صبح آن‌ها را درست می‌کرد، صبح مقدار زیادی فندک درست شده در مقابل او بود و خیلی به خود افتخار می‌کرد و می‌بالید.

خدا را شکر که آن روز‌ها تمام شد، روش DST و کنگره‌۶۰ بود تا من و مسافرم بیاییم و درمان شویم؛ ولی هر دم از این باغ بری می‌رسد تازه‌‌تر از تازه‌‌تری می‌رسد، این نیست که دستور جلسه شیشه بر‌داشته می‌شود و مواد‌مخدر جدید دیگری نیاید؛ باید خود‌مان را قوی کنیم و از نیروهای‌ منفی که هر روز بیشتر می‌شوند، پیشه بگیریم.

مرزبان کشیک: همسفر زهرا و مسافر روح‌الله
تایپیست: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر نجمه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر نصیبه رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر محدثه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم) دبیر اول
ارسال: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امیر اراک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .