English Version
English

لژیون سردار مکانی برای کاشتن بذر و رشد کردن

لژیون سردار مکانی برای کاشتن بذر و رشد کردن

اینجا جایی است که با سرمایه‌گذاری می‌توانی عشق، مهر، محبت، عاطفه و بسیاری از چیزهای دیگری را بخری که در بازار با هیچ مبلغی نمی‌شود آن را خریداری کرد.

 
لطفاً خودتان را معرفی بفرمائید.

سلام دوستان فائزه هستم همسفر یزدان
 
ابتدا کمی در مورد نحوه آشنایی خودتان با کنگره 60 بفرمائید.
 
خوب معمولاً قبل از هر کاری ابتدا به این فکر میکنم چرا باید وارد آن کار شوم.؟ و اساسا قراراست چه اتفاقی بیفتد؟ و چون سال‌هاست که با بیماری اعتیاد درگیر هستم؛ چه در بین دوست و آشنا و چه همسرم و درنهایت ابتلای فرزندم به این بیماری خانمان‌سوز؛ من همیشه در تلاش بودم که چگونه می‌توانم با این پدیده شوم که بسیاری از خانواده‌ها به واسطه ی آن در رنج هستندمبارزه کنم و یا کمکی هرچند کوچک بتوانم کرده باشم. ابتدا اجازه بدین عرض کنم که من به دلیل همین مشکلاتی که داشتم پیوسته دنبال راه نجات بودم و خب تمام سمینارهای علمی و آموزشی که می‌رفتم همه برایم هزینه‌های زیادی داشتند و هیچ‌کدام راهکاری مطمئن و تضمینی برای درمان به من نشان نمی‌دادند و من سردرگمی و ناامیدی را بارها تجربه کردم؛ تا اینکه به‌واسطه‌ی دوستی با کنگره 60 آشنا شدم و پس از تحقیق وتاحدودی آشنایی با متد دی اس تی، ابتدا برای درمان بیمارم تصمیم گرفتم ازتربت حیدریه که درواقع محل زندگی‌مان بود به تهران نقل‌مکان کنم .رفتن به تهران ازنظر هزینه‌ها و تهیه‌ی مکان برایم سخت بود،خوشبختانه شنیدم که در مشهد هم شعبه‌ای از کنگره 60 فعالیت دارد و مشغول درمان اعتیاد هستند و این خبربسیارخوبی برای من بود، به دلیل اینکه درمشهد همه امکانات برای ساکن شدن را داشتیم و این بود که با پسرم وارد شعبه فردوسی شدیم و این مرحله به اعتقاد خودم موهبتی بود که خداوند بزرگ به من عنایت کرده است. در شعبه فردوسی با ما بسیار با عشق و محبت برخورد کردند و هیچ مبلغی از ما نخواستند و تمام حرفشان این بود که ابتدا باید فرزندتان به درمان برسد و این حس امنیت فوق‌العاده‌ای به من می‌داد.
 

آیا عضویت شما در لژیون سردار دلیل خاصی داشته و اگراینگونه بوده دلیل آن را بفرمائید.

خب گفتم که همیشه به چرایی‌ها و چگونگی حل مسائل فکر می‌کنم و اصولاً ذهن جستجوگری دارم و سعی می‌کنم نسبت به آنچه در اطرافم می‌گذرد بی‌تفاوت نباشم. از مهم‌ترین دلایل عضویت من در لژیون سردار همین ذهن جستجوگر و احساس مسئولیتی بود که نسبت به این مکان مقدس و بیمار خودم داشتم. اینکه بیمار من به‌خوبی داشت دوره درمان خودش را طی می‌کرد و هیچ هزینه‌ای را از من تقاضا نمی‌کردند. سؤالات بسیار زیادی در ذهن من شکل می‌گرفت و جوابی برای آن نداشتم. سؤالاتی از قبیل اینکه هزینه آب، برق، گاز، اجاره‌ی محل و خیلی از هزینه‌های دیگر از کجا تأمین می‌شود؟ مسائل دیگری هم بود که یادآوری‌اش کمی اذیتم می‌کرد. مثلاً اینکه من حدود شش سالی که دریک ngo دیگرعضوبودم می دیدم مشکلاتی که آنها در زمینه‌ی تهیه مکان و یا هزینه‌های دیگر داشتند اذیتم می‌کرد. از طرفی متوجه شدم که آقای مهندس دژاکام بنیان‌گذار کنگره 60 هفته‌ای مبلغ یک‌میلیون تومان به سبد کمک می‌کنند. این سؤال در ذهنم شکل می‌گرفت که مگر ایشان چه انرژی‌ای از کنگره دریافت می‌کنند؟ عوض اینکه پول بگیرند مبلغ قابل‌توجهی هم کمک می‌کنند. اگردراین کار حال خوشی هست من هم از این حال خوش می‌خواهم سهمی داشته باشم. همه این عوامل دست‌به‌دست هم داد تا در لژیون مالی عضو شوم. خداوند بزرگ را بسیارشاکرم با توجه به اینکه در محیطی زندگی می‌کردم که اکثریت افرادش اعتیاد داشتند من توانستم سالم زندگی کنم و فرزندم را نیزازآن مهلکه نجات دهم و همه‌ی این خوشبختی به این خاطراست که باکنگره آشنا شدم. بارها برایم اتفاق افتاده که با کوله باری از اندوه و مشکلات وارد کنگره شدم ولی وقتی از این مکان پایم را بیرون گذاشته‌ام مشکلات خودبه‌خود حل‌شده و یا بادلی پر امید عزمم را جزم کردم و به رتق‌وفتق آن‌ها کوشیده‌ام و این انرژی را از برکت حضور درکنگره میدانم. من کنگره را به اقیانوسی تشبیه کرده‌ام که هرکس می‌تواند به‌اندازه خواست و توانایی و ظرفیتش از آن برداشت کند.

با توجه به اینکه همه‌ی ما درگیر زندگی و نسبت به مشکلات اقتصادی که بر جامعه حاکم هست آگاه هستیم، چه حسی بین شما و کنگره وجود دارد که باعث می‌شود شما با عشق مبلغی را که می‌تواند برای یک خانم قابل‌توجه باشد هدیه کنید؟

ببینید پول برای تمام انسان‌ها لذت‌بخش است. من خودم از کسانی هستم که از داشتن پول لذت می‌برم اما اینکه پول را چگونه خرج کنیم و درکجا هزینه کنیم خیلی مهم هست. اینکه شما فرمودید شرایط اقتصادی سخت هست قبول دارم. شرایط برای من هم سخت هست. من از وضع مالی آن‌چنان بالا و خوبی برخوردار نیستم اما اعتقاددارم که این خواسته‌ی ما هست که تعیین می‌کند چگونه برای امری هزینه کنیم. من شدیداً اعتقاددارم که پول را باید به پول داد؛ این نصیحتی هست که پدرم به من کرده و من هم همیشه آن را آویزه گوشم کرده‌ام.باور کنید من وام گرفتم و آن را به کنگره هدیه کردم با عشق و یک رضایت قلبی. وام به‌راحتی پرداخت شد و در عوض چیزهایی به دست آورده‌ام که شاید بامبالغ هنگفتی هم نشود آن را به دست آورد.! من شاید چند ماه بازار نروم و برای خودم چیزی نخرم،برعکس بسیاری از خانم‌ها که علاقه شدیدی به خرید دارند و دوست دارند انواع لوازم را برای خودشان بخرندومدتی کوتاه لذت ببرند و بعد آن را دور بیندازند من این‌گونه فکر نمی‌کنم. همین است که می‌گویم پول را به پول باید داد. اینجا جایی است که با سرمایه‌گذاری می‌توانی عشق، مهر، محبت، عاطفه و بسیاری از چیزهای دیگری را بخری که دربازاربا هیچ مبلغی نمی‌شود آن را خریداری کرد. تجربه‌ی شخصی خودم را از کنگره برایتان بگویم و آن این است که شما هیچ‌وقت نمی‌توانی از کنگره جلو بزنید. هرچقدر هم که به کنگره کمک کنید بازهم عقب هستید و کنگره از شما جلوتر است. بارها خواسته‌ام حسابم راباکنگره صاف کنم و هربارکنگره روی مرا سفید کرده و به زبان بی‌زبانی گفته تو نمی‌توانی از من جلو بزنی چراکه محبت کنگره مانند چشمه‌ای زلال همیشه جوشان و جاری است.

 

چند تا اسم هست که من مطمئن هستم شما از شنیدنش لذت می‌برید. حس خودتان راازشنیدن این اسامی برای خوانندگان بیان کنید.

آقای مهندس دژاکام: اقیانوسی بیکران از عشق و مهربانی.
خانم آنی: مادری مهربان که بی‌منت و عاشقانه عشق را هدیه می‌کند.
یزدان: پسرم، زندگی‌ام، مرد غیرت وهمت.
لژیون سردار: مکانی برای کاشتن بذرورشدکردن.
شعبه فردوسی: پایگاه نجات انسان‌ها
نشریات: محل نشر عدالت، معرفت و عمل سالم.

سئوال آخر: در ارتباط با خدمت‌هایی که درکنگره داشته‌اید برای خوانندگان توضیح بفرمائید.

از وقتی وارد کنگره شدم هر نوع خدمتی که به من پیشنهادشده و یا خودم خواسته‌ام عاشقانه انجام داده‌ام.برایم تفاوتی نداشته از میکروفون گردانی و پذیرایی، نشریات، لژیون سردار وهرخدمتی که انجام داده‌ام واقعاً عاشقانه بوده وازانجام آن اول خودم لذت برده‌ام.اما به نظر من بهترین خدمت همین آموختن و یادگرفتن است و خیلی خوشحال هستم که در آزمون کمک راهنمایی قبول شدم و میتوانم هم بیاموزم وهم آنچه را که آموخته‌ام دراختیاردیگران قرار دهم.

 

اگرسئوالی هست که من نپرسیدم و یا مطلبی که شما دوست دارید در ارتباط با آن صحبت کنید لطفا بفرمائید.

نه مطلب خاصی نیست فقط دوست دارم این مطلب را خدمت خانم‌ها بگویم که خودشان را باور داشته باشند وزندگی کنند برای هرچه بهتر زندگی کردن. از اینکه در آزمون کمک راهنمایی قبول شدم واقعاً خوشحالم و میتوانم به دیگر خانم‌ها مفهوم واقعی زن بودن را آموزش دهم البته اگر لیاقت این جایگاه مقدس و باارزش را داشته باشم. به اعتقاد من چرخه‌ی اصلی زندگی روی حضور زنان در خانواده می‌چرخد وبی جهت نبوده که بزرگان دین گفته‌اند از دامن زن مرد به معراج می‌رود. زنان می‌توانند عقل، عشق وایمان را همزمان برای خود، فرزندان، همسروجامعه ای که در آن زندگی می‌کنند هدیه کنند. از خداوند می‌خواهم که چراغ کنگره 60 تا ابد روشن باشد و کسانیکه درگم راهی بسر می‌برند به این مکان وارد شوند وزندگی نوینی را تجربه کنند. در پایان از شما هم ممنونم که باصبروحوصله به حرف‌های من گوش دادید و این فرصت رادراختیارمن قراردادید.

 
 
 
 

گفتگو و تنظیم برای وبلاگ:مسافرحسن لژیون ششم
گفتگو با همسفر فائزه عضو لژیون سردار(مالی)
شعبه فردوسی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .