English Version
This Site Is Available In English

گروه‌خانواده_جهان‌بینی برای من مثل چراغی شد در دل تاریکی

گروه‌خانواده_جهان‌بینی برای من مثل چراغی شد در دل تاریکی

همسفری که قدم‌به‌قدم، با دل و جان، در کنار مسافرش ایستاده تا با هم، از گذرگاه‌های تاریک عبور کنند و به روشنایی برسند.
در آغاز، آمدنم به کنگره فقط برای مسافرم بود؛ فقط می‌خواستم او از بند اعتیاد و افکار واهی رها شود. اما هرچه بیشتر در مسیر آموزش‌ها قدم گذاشتم، بیشتر فهمیدم که من هم نیاز به رهایی دارم... رهایی از افکار مخرب، از حس‌های آلوده، از ناآگاهی.

جهان‌بینی، چراغی شد در دل تاریکی.
آموختم که همان‌طور که جسم ما به دارو برای درمان نیاز دارد، ذهن و تفکر ما هم به آموزش و آگاهی محتاج است. جهان‌بینی، آن طناب محکم نجات‌بخش است که انسان را از سقوط در چاه ناآگاهی حفظ می‌کند.

پنداشته بودم که مسافرم تنها گناهکار این مسیر است؛ اما حالا می‌دانم، من هم با افکار اشتباه و حرف‌های ناآگاهانه، به جای یاری، سد راه او شده بودم.
در جهان‌بینی ۱ و ۲، وقتی استاد امین از نیروهای بازدارنده و مکمل گفت، تازه چشمم باز شد... فهمیدم که من، خود یکی از آن نیروهای بازدارنده بوده‌ام؛ و کسانی که مرا به ترک مسافر یا طلاق تشویق می‌کردند، همان نیروهای مخرب بودند.
اما خوشبختانه، نیروهای مکمل هم در زندگی‌ام حضور داشتند... کنگره ۶۰، راهنمای دلسوزم، و آموزه‌های پربار جهان‌بینی، همه و همه دستم را گرفتند و نجاتم دادند.

حالا دیگر می‌دانم، محبت، خدمت، نوشتن، صبوری، و درک، همه بخشی از جهان‌بینی‌اند؛ نه کارهای بزرگ، بلکه همین گام‌های کوچک اما مداوم، ما را به حال خوش می‌رسانند.
خدا را شکر می‌کنم که در کنگره هستم و صدای سیدی‌های جهان‌بینی ۱ و ۲ چون نوری در جانم می‌تابد.
امید دارم که با ادامه این مسیر، دوباره چشمه محبت درونم جاری شود و همسفری باشم سرشار از عشق، برای مسافرم... و برای خودم.

نویسنده: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر سمانه لژیون(اول)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .