من همیشه به خداوند می‌گفتم؛ یک مسیر را به من نشان بده ولی هیچ حرکتی نمی‌کردم.(نمایندگی یاس)

چهارمین جلسه از دوره شصت و یکم سری کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی یاس، با استادی مسافر فاطمه، نگهبانی مسافر مهسا و دبیری مسافر اعظم، با دستور جلسه «وادی هشتم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان فاطمه هستم یک مسافر

بابت اجازه خدمت در این جایگاه بسیار از شما سپاسگزارم. در مورد دستور جلسه وادی هشتم باید این‌گونه گفت که با حرکت راه نمایان می‌شود؛ برداشت من از این وادی این بود که ابتدا باید یک هدف مشخص داشته باشیم و برای آن هدف از دل و دل‌وجان بگذاریم و برای آن خواسته باید حرکت کنیم.

با حرکت، دوراه پیش رویمان وجود دارد؛ یک راه مسیر ارزش‌ها و دیگری مسیر ضدارزش‌ها، اگر در مسیر ارزش‌ها حرکت کنیم، می‌توانیم به درمان برسیم.مثلاً اگر در مسیر کنگره فرد کم‌خرد باشد و در راه ضدارزش حرکت کند، با تخریب بیشتری به مسیر قبلی باز خواهد گشت. مسئله دیگر جبران خسارت از خودمان، خانواده، جامعه و طبیعت است.

یک مثال از خودم می‌زنم، من قبل از اینکه به کنگره بیایم، همیشه به خداوند می‌گفتم؛ یک مسیر را به من نشان بده و هیچ حرکتی نمی‌کردم. روزی که به کنگره آمدم، خدا را شکر مسیر برایم باز شد و در این مسیر برای من راه ضد ارزشی هم بود، لیکن از مسیرم خارج نشدم و به درمان و حال خوش رسیدم.

برای جبران خسارت، ابتدا خود را بخشیدم و با خواندن کتاب‌ها و سی‌دی‌ها و جهان‌بینی، برای درمان روانم تلاش کرده و می‌کنم. من شخص بسیار عجولی بودم؛ ولی اکنون استقامتم زیاد شده و مهربان شدم. من با گوش‌کردن و چشم گفتن به راهنمای خودم، به حال خوش و تعادل رسیدم. قبلا  صحبت کردن جلوی جمع بسیار برایم سخت بود، ولیکن اکنون خوشحالم که در این جایگاه مقابل شما عزیزان صحبت می‌کنم.

زمانی من با گفتار بدم خانواده‌ام را اذیت می‌کردم؛ ولی اکنون همه را تغییر داده‌ام و مهربان شده‌ام و رفتار شوهرم و دخترم هم تغییر کرده است، و دخترم هم چشم گفتن را یاد گرفته است و حال زندگی‌ام و خانواده‌ام بسیار خوب است. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید ممنونم.

تایپ: مسافر سارا، لژیون هفتم - نمایندگی یاس
ویرایش: مسافر نگین، لژیون هجدهم - نمایندگی یاس
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه