جلسه سیزدهم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی جهانبین با استادی همسفر امالسادات، نگهبانی همسفر صدیقه و دبیری همسفر شهربانو با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان میشود.) و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه 8 مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
«با حرکت راه نمایان میشود»؛ اکثر ما انسانها در زندگی هدفها و ایدههایی داشتیم که هرگز به آن هدفها و ایدهها نرسیدهایم؛ به این دلیل که آگاهی و تحقیقات در مورد آنها صورت نگرفته بود و فقط در ذهنمان ایده پردازی میکنیم و سپس در ذهن خودمان آن را خاموش میکنیم؛ چون اقدامی انجام نگرفته و نشاندهنده این است که از حرکت اولیه میترسیم؛ درنتیجه چون ترس داریم حرکت اولیه هرگز صورت نمیگیرد و اصلاً راهی را شروع نکردهایم و حرکت نکردهایم که به مقصد نمیرسیم؛ درصورتیکه اگر جهانبینی داشته باشیم و آن اطلاعات و آگاهی باشد و حرکت اولیه صورت بگیرد حتماً به هدف خواهیم رسید؛ چراکه آقای مهندس در سیدی چراغدان میفرمایند: «وقتی حرکت اولیه صورت بگیرد، نیروهای الهی به انسان کمک میکنند» حال این کمکها یا بهصورت القاء و الهام به انسان کمک میکنند یا به همان صورتی که خداوند میخواهد به ما کمک کند، کمک میکنند. یکی از خوبیهای جهان هستی این است که ما میدانیم هیچگاه تنها نیستیم و همه هستی در حال حرکت است؛ وقتی یک کره زمین به این بزرگی در حال حرکت باشد یا کل سلولهای بدن انسان در حال حرکت باشند؛ پس چرا من انسان در حال حرکت نباشم و چرا از کوچکترین کاری که میخواهم انجام بدهم ترس داشته باشم؟ درصورتیکه میدانم خداوند من را حمایت میکند و هستی به من راه را نشان میدهد؛ زیرا با حرکت راه نمایان میشود.
یک بنا یا یک پیمانکار یا هر کس شغلی دارد که برای انجام رساندن آن باید حرکت کند؛ حالا فرض کنیم من یک خیاط هستم اگر تنها تصویری از یک لباس در ذهنم باشد؛ اما هرگز پارچه یا الگویی را برش نزنم لباس در ذهن من خاموش میشود؛ اما اولین قدم که برداشته شود به ایده میرسیم و حرکت و اقدام میشود دوختن آن لباس؛ وقتی ما ایده پردازی میکنیم و یک طرح نو میآوریم ممکن است در آن ایده ایرادی هم به وجود آید که حالا باید ایراد را برطرف نمود؛ با تفکر و تدبیر میتوانیم آن ایراد را تبدیل کنیم به تجربه و آنگاه میرسیم به اضلاع مثلث دانایی تفکر، تجربه و آموزش که آقای مهندس به ما آموخته است. از مثلث دانایی به جهانبینی میرسیم ما میبینیم کتابی وجود دارد به نام «۱۴ وادی برای رسیدن به خود» که مطالب آن برگرفته از قوانین و راه راستی از کتاب آسمانی قرآن کریم است که به نظر من این ۱۴ وادی را اگر شخصی خوانده باشد و به تکتک بندهای آن توجه کرده باشد و آنها را عملی کند میرسد به یک بینش درست از زندگی و در صراط مستقیم قدم مینهد. در این جهان و جهانهای دیگر که خداوند به ما قول داده است که اگر در این جهان درست حرکت کنیم و راه درست را برای زندگی انتخاب کنیم بعدهای دیگر نیز همسو با این جهان درراه نیکی بهفرمان عقل و قدرت مطلق میرسیم.
آقای مهندس میفرمایند: من کتاب ۱۴ وادی را طی ده سال با توجه به الهامات خودم نوشتهام و در حال حاضر چندین سال است که این کتاب تدریس میشود و ما از این کتاب آموزش میگیریم؛ هیچ ایرادی تاکنون به آن وارد نشده است و یک کتاب جامع و کامل است؛ مطمئناً اگر ایرادی داشت خود آقای مهندس با تفکراتی که دارند آن را برطرف مینمودند و اگر کتاب ایراد داشت با تعداد بالا به چاپ نمیرسید و بهخوبی و بهراحتی به فروش نمیرسید. بعدازآن آقای مهندس میفرمایند: «من اگر قرار بود حرکت اول را انجام ندهم و ترسیده بودم، هرگز کنگره بر پا نمیشد». خودمان میبینیم که وقتی سیدیها را نوشتیم حرکت اولیه آغاز شد؛ هرچند طی مسیر مشکلات زیادی برای آقای مهندس پیش آمد؛ اما بعدازآن طی طریق انجام شد و مشکلات را یکی پس از دیگری سخت یا آسان حل نمودند و رسیدند به کنگرهای که با همان حرکت مسافرانمان بنا شد؛ مکانی امن برای آرامش خودمان و بسیاری از همسفران هستند که میگویند من برای مسافرم به کنگره میآیم؛ اما درواقع چون معجزه کنگره و معجزه شفای کنگره درحرکت و تلاش ماست اگر ما به چنین بینشی رسیده باشیم میتوانیم به نگرش درست از هستی وزندگی و به جهانبینی برسیم وزندگی سالمی داشته باشیم.
آقای مهندس در وادی هشتم موضوعی را مطرح نمودند که اگر میخواهیم به هدف برسیم؛ باید حتماً غل و زنجیرهایی که از گذشته بهپایخود بستهاید را رها کنید و اما این غل و زنجیرها چه هستند؟ یکی از آنها خسارتی است که به خودمان وارد نمودهایم؛ مثل زمانهایی که من همسفر بهاشتباه حرص خوردهام و بهاشتباه به خودم ضرر رساندهام یا بهاشتباه قضاوت نمودهام و کارهایی انجام دادهام که نباید انجام میدادم و اینکه به آگاهی و دانایی برسم، رفع خسارت از خودم میشود و مطلب دیگر اینکه هر جای دنیا را بگردیم آخر میرسیم به خانواده و ریشه و بنیان ما خانواده است.
آقای مهندس میفرمایند: بعد از خودمان باید از خانوادهمان جبران خسارت کنیم؛ چون اگر اینگونه نباشد هرگز ما نمیتوانیم قدم اول را برای رسیدن به هدف برداریم؛ پس وقتی به خانواده برمیگردیم میبینیم که تفرقه یا کینه ایجاد کردهایم یا کارهایی انجام دادهایم که اعضاء خانواده هرلحظه از دست ما شاکی بودهاند؛ چه مسافر و چه همسفر فرقی نمیکند. هرگز خودمان را از مسافرمان جدا ندانیم. ما هم بسیار اشتباه کردهایم و آنها مصرفکننده بودند و اشتباه کردند؛ ولی ما که مصرفکننده نبودیم چرا اینقدر مرتکب اشتباه شدیم. ما باید بعد از خودمان و خانواده، حتماً رفع خسارت از جامعه کنیم چرا؟ چون در جامعه یکسری اشتباهات انجام دادهایم؛ ممکن است شاخه درختی شکسته باشیم، آتشی روی چمن و در فضای سبز برپا کرده باشیم و یا زبالهای در طبیعت رها نمودهایم یا باعث شدهایم، پارکبان اذیت شود که آقای مهندس فرمودند: «اگر هرسال یک درخت بکارید رفع خسارت میشود از جامعه». کلام آخر اینکه در وادی هشتم به اجرای پیمان میرسیم که انشاءالله همگی بتوانیم پیمان را اجرا کنیم؛ چون اقرار به گذشته و اقرار به کردار اجرای پیمان است؛ چون ما اقرار میکنیم که چه انجام دادهایم و در یک قسمت میگوییم خدایا من اجرا میکنم، پیمانی را که با تو بستهام و بسیاری از افراد که با خداوند پیمان بستهاند و آنها اجرا کردهاند به حال خوش رسیدهاند؛ انشاءالله که همه ما همسفران بتوانیم این حال خوب را تجربه نماییم.
مرزبانان کشیک: همسفر کبری و مسافر جلیل
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون سوم)
عکاس، ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
1175