English Version
English

زن و مرد در کنار هم با ساختن یک زندگی موفق به کمال میرسند

زن و مرد در کنار هم با ساختن یک زندگی موفق به کمال میرسند

سومین جلسه از چهارمین دورۀ کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰؛ ویژه آقایان مسافر نمایندگی یوسف آباد، با استادی مسافر کوروش، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر تقی، با دستور جلسۀ "ازدواج" 12 بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان کوروش هستم یک مسافر، شاید من گاهی اوقات از روی جهل دچار نا‌شکری میشوم و فراموش میکنم که از چه عمقی از تاریکی نجات پیدا کرده‌ام، خداوند را سپاسگزارم که این دستور‌ جلسات و فرصت‌های خدمت هست که دست مرا بگیرند و اجازه ندهند که دوباره سقوط کنم.

از همان زمانی‌ که من وارد کنگره شدم گره ازدواج همراه من بود و آشفتگی زیادی از این بابت داشتم، قضیه هم این بود که با افکار نادرستی که در حقیقت توهمی از روشنفکری بوددر قالب ازدواج سپید برای خودم یک زندگی درست کرده بودم که اگر معضلات آن را در یک جمله بخواهم توصیف کنم باید بگویم؛ مثل این بود که خانه ای روی آب ساخته بودم و هر آینه امکان این بود که زندگی‌ام نابود شود و عشقم را از دست بدهم.

با ورود به کنگره سفر خود را شروع و به تدریج آموزش‌ها را دریافت میکردم، خاطرم هست که در اواخر سفر در یکی از سی‌دی‌ها فرمودند که ازدواج سپید در کنگره معنی ندارد و افراد با چنین شرایطی دیگر نمی‌توانند به کنگره بیایند، من هم خیلی جدی تر به این مسئله فکر کردم و با راهنمایم مشورت کردم و بعد از سه ماه رهایی و با آن قدرت و اعتماد به نفسی که به دست آورده بودم، مثل یک مرد به خواستگاری رفتم و چیزی که برای من و همسرم جزو محالات بود اتفاق افتاد و توانستیم ازدواج کنیم.

من شخصاً با شرایطی که آن زمان داشتم باید هر چه زودتر وارد زندگی مشترک میشدم، اما با توجه به اینکه مدت کمی از رهایی‌ام گذشته بود و ازدواج کردن هم مسئولیت بسیار زیادی دارد، از این جهت متحمل سختی زیادی شدم، به نظرم با توجه به تجربه‌ای که کسب کردم باید بگویم وقتی یک فرد به کنگره می‌آید که سفر کند، طی سفر اول فقط باید روی خودش و درمان اعتیادش متمرکز باشد و بهتر است که وارد رابطۀ جدیدی نشود و در این زمینه برنامه‌ریزی نداشته باشد و در سفر دوم هم بهتر است کمی به خودش فرصت دهد تا به خودسازی بپردازد و از نظر جسم، روان و جهانبینی به تعادل نزدیکتر شود تا بتواند با راندمان بهتری وارد رابطه جدید و یا زندگی مشترک شود.

دربارۀ دستور جلسه، موضوعی که  فکرم را مشغول کرد و به آن توجه کردم، این بود که چرا ازدواج امر مقدسی است؟ روابط در سطوح مختلفی بین زن و مرد شکل میگیرد، از روابط نامشروع که چون یک ضد‌‌ارزش است و ما اصلاً با آن کاری نداریم، تا دوستی، ازدواج سپید، امّا آنچه که از نظر خرد جهانی پسندیده و مورد پذیرش است، عقد ازدواج رسمی است.

برای پاسخ سوالم در کلام الله به این آیه رسیدم که میگوید: ای مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحده آفرید و جفتش را نیز از او آفرید، پروا کنید. از این آیه برداشت من این است که در واقع یک زوج و یک زن و مرد از یک نفس واحدی خلق شده‌اند و در جهان خاکی یکدیگر را پیدا میکنند که در اینجا آن مثلثِ حس، سایه و جاذبه بسیار کمک میکند که انسان‌ها بتوانند جفت خویش را به درستی انتخاب کنند.

هنگامی که زن و مرد به عقد یکدیگر درمی‌آیند، در پیشگاه خداوند و اطرفیان با یکدیگر پیمان می‌بندند که آن نفس واحد را کامل نمایند و در هر شرایطی کنار هم و پشتیبان هم باشند. اگر چیزی هم به نام طلاق و جدایی هست امری کاملاً نکوهش شده و ناپسند میباشد، در نتیجه تقدسِ ازدواج به یکی شدن و رسیدن به آن نفس واحده است، معنای تکامل به عقیده من همین است و چندان پیچیده نیست، همینکه یک زوج بتوانند بر مشکلات زندگی در جهان خاکی فائق آیند، یک خانواده سالم تشکیل دهند و زندگی موفقی داشته باشند آموزش لازم را گرفته‌اند و با هم به کمال رسیده‌اند.

موضوع دیگری که ازدواج را مقدس میکند مربوط به تولید مثل است؛ باز هم از نظر خرد جهانی تنها در قالب ازدواج رسمی اجازۀ فرزندآوری وجود دارد، هر چند ممکن است خارج از چارچوب ازدواج فرزندآوری صورت بگیرد که در دهه‌های اخیر هم این موارد بیشتر شده است اما وقتی از خرد جهانی صحبت میشود به هزاران سال زندگی انسان در تمام جوامع بشری اشاره دارد.

دربارۀ تولید مثل که ازدواج را امری مقدس میکند، جای تفکر دارد که در کتاب مقدس آمده است خداوند میفرماید: "انسان را به ‌صورت خود آفرید" و این آفرینش را بسیار ارج می‌نهد، چنانکه در کلام الله نیز دربارۀ خلقت انسان با تفاخر از عبارت "احسن الخالقین" استفاده میکند، یا در همین کنگره برای یک راهنما اگرچه رهایی افراد شیرین است اما هدف غائی برایش این است که یک رهجو را همچون خودش به درجۀ راهنمایی برساند، تولید مثل هم به نظر من از همین جنس است و بسیار ارزشمند است که یک انسان، موجودی شبیه خود را به زمین دعوت کند و با این کار در بقای نسل بشر نقش خود را داشته باشد و جایی دیگر هم آمده است که یک استاد زمانی استادِ اعظم میشود که بتواند استاد پرورش دهد.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .