English Version
English

روشنایی ما همین آموزش‌هاست

روشنایی ما همین آموزش‌هاست

جلسه سیزدهم  از دوره بیستم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه همسفران نمایندگی اروند آبادان و خرمشهر با استادی  اسیستانت تازه‌واردین همسفر آذر، نگهبانی همسفر الهام و دبیری همسفر حمیده با دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکه گیری » ساعت 16:۰۰ روز دوشنبه هفتم آذر ماه سال 1401 آغاز به کار کرد.

 

 

خلاصه سخنان استاد:

خوشحالم امروز در خدمت شما عزیزان هستم و باعث افتخار و سعادت من است بتوانم در این جایگاه خدمت کنم؛ امیدوارم جلسه خیلی خوبی داشته باشیم و تبادل اطلاعات لازم انجام گیرد تا بتوانم از اطلاعات شما نهایت استفاده را بکنم.  از ایجنت شعبه خانم عصمت عزیز تشکر می‌کنم و همچنین ایجنت قبلی خانم عاطفه عزیز که برای قبولی رهجوهایش خیلی خوشحال است. تبریک به همه کسانی که در آزمون قبول شدند امیدوارم بهترین‌ها نصیبتان شود؛ قبولی در آزمون خیلی حس خوبی دارد امیدوارم  در دوره‌های مختلف نصیب همه شما بشود، این دوره نوبت  این‌ها بوده، ان شاء الله دوره‌های بعد نوبت شما خواهد بود. راهنمایانی که الان در حال خدمت هستند خیلی زحمت می‌کشند برایتان  بهترین‌ها را می‌خواهم؛ امیدوارم همه شما فرشته‌های با شال نارنجی و سبز، خیر و برکت راهی که می‌روید و کاری که انجام می‌دهید در زندگی‌تان جاری باشد و من به عنوان اسیسانت شعبه از زحمت همه شما سپاسگزارم.


دستور جلسه امروز ما رابطه یادگیری و معرکه گیری است؛ شاید برای کسانی که اولین بار است به این دستور جلسه برخورد می‌کنند مقداری عجیب باشد اینکه چه رابطه‌ای می‌تواند بین یادگیری و معرکه گیری باشد؟ همیشه اول صحبت‌هایم می‌گویم اگر امروز ما در کنگره حضور داریم و با افتخار می‌توانیم بگوییم یک کنگره‌ای هستیم و کنگره بزرگترین  سازمان مردم نهادی است که در حوضه درمان اعتیاد کارش را انجام می‌دهد، همه اینها بر پایه علم کنگره است و علم کنگره است که توانسته است مانند ستون محکم، کنگره را پا برجا نگه دارد.  اگر کنگره امروز اینقدر قوی عمل می‌کند بر پایه علمش است، علمی که مرتب دارد به روز می‌شود. علم کنگره همان جهان بینی، سی دی‌ها و لژیون‌هایی است که به طور جدی در حال شرکت  کردن در آن هستیم.

علمی که انسان ساز است و تنها روی اعتیاد کار نمی‌کند؛ درست فکر کردن، درست زندگی کردن و انسانیت را به ما آموزش می‌دهد. بنابراین وقتی در کنگره می‌گوییم نمی‌توانیم بی سواد بپذیریم تنها به این دلیل است که هر کسی باید با این علم پیش برود و سی دی‌هایش را بنویسد. اگر علم نباشد می‌شود معرکه گیری و این معرکه گیری به شرطی پایش را جلو می‌گذارد که  علم، آموزش و یادگیری مختل شود. معرکه گیری از جهل آدم‌ها می‌آید؛ وقتی علم و آموزش نباشد معرکه گیری شروع می‌شود! حال چرا این موضوع در کنگره مطرح می‌شود؟ اوایل در کنگره این موضوع خیلی زیاد بود زیرا سی دی نوشتن در کار نبود و لژیونی وجود نداشت.

منظورم از اوایل ۲۰ سال پیش است لژیون وجود نداشت و تنها می‌رفتیم و می‌آمدیم. معرکه گیری به دلیل نبودن لژیون آن اوایل خیلی زیاد بود. بعضی‌ها فقط تماشاچی بودند، آدم‌هایی که نمی‌توانستند خوبی‌ها را ببینند و فقط بدی‌ها را دیده و بزرگ می‌کردند؛ این آدمها از آن جایی که آب می‌گردد و گودال را پیدا می‌کند، می‌گشتند و آدمهای هم حس خود را پیدا می‌کردند آدم‌هایی که درونشان پر از حس کینه، قضاوت، غیبت و دروغ  بود، با همدیگر همراه می‌شدند و معرکه‌ای را راه می‌انداختند. امروزه خوشبختانه در 110 شعبه‌ای که داریم، ممکن است تنها در دو شعبه این چنین  اتفاقی پیش بیاید البته اینها تنها خودشان را اذیت می‌کنند و بعد از مدتی هم می‌روند و این  برای آدم‌هایی است که منیت درونشان است. نیروی منفی خیلی قوی است و کارش را می‌کند، می‌گردد آدمهایی را پیدا می‌کند که ضعف داشته باشند. حس منفی می‌گردد و ضعفشان را بزرگ و بزرگ‌تر می‌کند. شاید حس معرکه گیری در وجود هر کدام از ما باشد و این من هستم که انتخاب می‌کنم به آن دامن بزنم و اجازه دهم این حس منفی بگردد و در وجود من رشد کند؛ اما آموزش‌های کنگره نمی‌گذارد این حس منفی در وجود کسی رشد کند.

در کنگره کاری که آقای مهندس انجام می‌دهند این است که آدرس خودمان را به خودمان می‌دهد. اینکه من چه کسی هستم؟! منِ واقعی چه هستم؟! وجودم پر از رذالت و شرارت است یا پر از مهر، خِرد و مهربانی است؟! آدرس مرا به خودم می‌دهد تا خودم را پیدا کنم. شنیدید که گفتند اصل بد نیکو نگردد، چونکه بنیادش بد است! اصلاً اینطوری نیست و بنیاد بد را هم می‌شود درست کرد. همه ما زندگی‌هایی که داشتیم سرشار از نفرت و کینه بوده و در محیطی زندگی نکردیم که آرام باشیم، ما خانواده‌هایی بودیم که فرق می‌کردیم؛ اگر کسی مسافری در زندگی‌اش وجود دارد با همه فرق می‌کند و با هیچکس قابل مقایسه نیست  فرزند، همسر، پدر و یا هر عنوان دیگری که باشد! ما در اوج تاریکی بودیم، به اینجا آمدیم تا با روشنایی‌ها آشنا شویم.

روشنایی ما همین آموزش است، روشنایی ما به واسطه همین سی دی‌هایی است که جواب سؤالات ما را می‌دهند و این می‌شود آدرس واقعی خودم که به خودم داده می‌شود؛ اینکه من بگردم ببینم در ته وجود من چه چیزی وجود دارد و آینه درونی من چه چیزی را به من نشان می‌دهد؟ آینه درونی من نشان می‌دهد که من جزئی از وجود خدا هستم. مگر نمی‌گوید انسان موجودی است که روپوش خداوند روی آن کشیده شده است! هر کدام از ما توانایی این را داریم که نشان دهیم مانند یک آتشفشان خاموش هستیم  و هر کدام از ما این توانایی  را داریم که وقتی فوران کنیم بهترین‌ها را بسازیم. راهی که در کنگره شروع می‌کنیم نمی‌توانیم بگوییم آسان است، سفر آسانی نیست.

ما که در کنار یک مسافر هستیم خیلی خوب می‌توانیم این را حس کنیم، سفری را شروع می‌کنیم که از جهل به نادانی است، از تاریکی  به طرف روشنایی است و این سفر سختی است، مبدأ سختی داشته و دارد، اگر به مقصد ایمان داشته باشیم می‌توانیم بهترین سفر را انجام دهیم. به نظر من اگر ایمان و عشق داشته باشیم هر مشکلی آسان می‌شود و هر ناممکنی را می‌توانیم ممکن کنیم.  یادم است  برای پسرم که آمده بودم آنقدر اذیت شده بودم از رفتن به دکترهای مختلف و بی نتیجه ماندن و به دلیل مصرف کننده بودن پسر و همسرم به ما برچسب خانواده معتاد را نیز زده بودند و نمی‌توانستیم کاری انجام دهیم.

در کنگره به ما گفتند بال پروازی و وقتی اسم من عوض می‌شود دیگر نمی‌شوم خانواده معتاد! من اینجا یک همسفر هستم خیلی اسم قشنگی برای ما گذاشته شده است و اسم من خانواده معتاد نبود و دیگر مادر یک معتاد نبودم. اولین بار که به من گفتند باید سفر کنی، از آنجایی که هیچ اطلاعاتی نداشتیم، باور کنید فکر می‌کردم باید چمدان ببندیم و به مسافرت برویم؛ الان طوری است که شما مطالعه می‌کنید و بعد سفر می‌کنید. منِ مادر حاضر بودم بسوزم و چراغ راهی شوم برای مسافرم که بتواند سفر کند.

خوشبختانه قرار شد ما به عنوان یک همسفر همراه مسافر باشیم، همراه مسافری که مقصدش عشق بود. امیدوارم همه شما بتوانید این سفر را به درستی انجام دهید. محکم و استوار سختی‌های راه  را تحمل کنید، بالا و پایین دارد، یک روز خوب و یک روز بد است. با آموزش‌هایی که می‌بینیم قول می‌دهم که همه چیز درست می‌شود. من با ۴ مسافر توانستم شما هم حتماً می‌توانید به شرطی که این معرکه گیری نباشد. به قول استاد امین می گویند: انسان‌های ناسپاس بدی‌های دیگران را بزرگ جلوه می‌دهند و خوبی‌های دیگران را کوچک جلوه می‌دهند و محبت دیگران را نمی‌بینند.

ما اینجا یاد گرفتیم محبت‌ها را ببینیم؛ هر کسی  در اینجا برای ما یک قدمی برمی‌دارد و من  نهایت تشکر را از همه شما دارم که تا به امروز همراه من بودید واقعاً از صمیم قلبم از تک تک شما تشکر می‌کنم بعد از من خانم قمری و بعد خانم عاطفه، سپس خانم شهلا  خیلی زحمت کشیدند و خانم عصمت که الان انتخاب شده‌اند. من حدود هفت سال پیش اینجا آمدم  یادم است  جلسه ساعت ۹ صبح بود می‌خواستیم اولین جلسه خانواده را تشکیل دهیم و من هم استاد بودم، هم نگهبان و هم دبیر، هر سه کار را خودم انجام می‌دادم تا آموزش دهم چگونه جلسه برگزار می‌شود. صبح که جلسه، مشارکت‌ها و لژیون  برگزار می‌شد، بعد  از اتمام آن ساعت 12 می‌رفتم اهواز و بعد از اتمام جلسه اهواز می‌رفتم خانه، با وجود اینکه اولین بار بود که به اهواز و آبادان می‌آمدم اما نمی‌توانم بگویم سخت بود چون همه لحظات آن شیرین بود و هر چه بود با شما بود، اگر محبتی بود محبت شما بود، با هم بودیم تا توانستیم درست کنیم، با هم بودیم که توانستیم همسفر ها را امروز در کنار هم ببینیم، اگر سازندگی بوده با هم بوده، اگر پیوند محبت را از ما بگیرند هیچ چیز برای ما نمی‌ماند و این پیوند محبت است که ما را در کنار هم در کنگره نگه می‌دارد.

امیدوارم که بهترین‌ها نصیب شما شود حال دل‌تان خوب باشد. امروز آخرین جلسه‌ای است که در خدمت شما هستم البته  من خیلی وقت است به عنوان استاد جلسه اینجا نبودم از امروز رسماً در خدمت خانم زهرا هستیم من همچنان در کنگره هستم فکر نکنید از کنگره می‌روم، شعب دیگری دارم و کار تازه واردین را انجام می‌دهم  فقط اینکه بخواهم حتی تلفنی از شما دور باشم سخت است همه شما را خیلی دوست دارم و سپاسگزارم به صحبت‌های من گوش کردید.

 

 

ویراستاری: همسفر آمنه رهجوی کمک راهنما همسفر عاطفه لژیون یکم

عکس: کمک راهنما همسفر بدریه

ارسال: مرزبان خبری همسفر مولود

همسفران نمایندگی اروند آبادان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .