English Version
English

کمک به گلریزان برای دریافت حال خوب

کمک به گلریزان برای دریافت حال خوب

جلسه چهارم از دور سوم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران نمایندگی شهرری به استادی همسفر پروین و نگهبانی همسفر نسیم و دبیری همسفر فهیمه با دستور جلسه گل‌ریزان ساعت ۱۴ روز ‌سه‌شنبه هشتم آذرماه سال ۱۴۰۱ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد :
خدای خود را شکر می‌کنم که به من اجازه داد در لژیون سردار حضور داشته باشم. اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنین آن خراب بنا هم کم‌کم رو به نابودی و ویرانی می‌رود، اما ساکنین آباد بناهای خراب و ویرانه‌ها را می‌توانند احیاء کنند. اگر جسم ما ساکن باشد و آن ساکن درست و آگاه باشد می‌تواند این جسم ما را به بهترین شکل ممکن هدایت کند، اما اگر جسم ما به‌هم‌ریخته و آشفته باشد می‌تواند ما را به نابودی و ویرانی هدایت کند. همه ما با واژه گل‌ریزان کم‌وبیش آشنایی داریم گل‌ریزان یعنی کمک‌کردن به افرادی که نیاز مالی دارند. قبلاً در محله یا شهری یک فرد یا ریش سفیدی بود که اگر در بین همسایه‌ها مشکلی پیش می‌آمد با جمع‌شدن دور هم و راه‌انداختن گل‌ریزان برای او در صدد رفع مشکل فرد بر می‌آمدند و هر کس در حد توان خودش در این کار سهیم می‌شد. گل‌ریزان در کنگره با بیرون از کنگره متفاوت هست، گل‌ریزان در کنگره یعنی احیاء شدن انسان‌هایی که در عمق تاریکی‌ها هستند و این قرارگرفتن در تاریکی‌ها فقط مختص مسافران نمی‌باشد ما همسفران هم در تاریکی قرار داشته‌ایم و خیال می‌کردیم که ما بهترین هستیم؛ اما وقتی وارد کنگره شدیم تازه متوجه شدیم که ما هم مشکلات زیادی داریم، ولی انگشت اشاره ما فقط به سمت مسافران بود که در کنگره گفته می‌شود که اگر یک انگشت شما به سمت مسافرانتان است، چهار انگشت دیگر به سمت خودتان می‌باشد؛ پس باید اول ما همسفران تغییر کنیم. در قرآن هم آمده است که اگر توانستید یک انسان را احیاء کنید گویی کل جمعیت زمین را احیاء کرده‌اید و چه‌قدر خوب و لذت‌بخش است و در تولدها هم این را می‌بینیم.

وقتی تولد یک مسافر بسیار خوشحال می‌شوم و این مهم نیست که شخصی که برای او تولد گرفته شده مسافر خودم است یا نه مثلاً آن فرد مسافر دیگری است و من از تولد او خیلی خوشحال می‌شوم و انرژی می‌گیرم و تا تولد بعدی آن انرژی برای من باقی می‌ماند. جشن گل‌ریزان برای این است که منِ همسفر از خواب غفلت بیدار شوم تلنگری برای من است که کجا بودم و کجا هستم همه ما درگذشته می‌گفتیم کاش روزی برسد که من هر چه دارم بدهم و مسافرم به درمان، رهایی و حال خوش برسد و من همیشه کوتاه‌ترین راه را انتخاب می‌کردم و او را به کمپ می‌بردم و هزینه‌های زیادی را پرداخت می‌کردم؛ ولی وقتی از کمپ می‌آمد روز از نو روزی از نو و دوباره به سمت اعتیاد کشیده می‌شد و حتی تخریب‌های او بیشتر هم می‌شد. من پیش از ورود به کنگره پر از غم، غصه، منیت و ضد ارزش‌ها بودم. در کنگره آموختم که کارهایی که من انجام می‌دادم ضد ارزشی هست و با آموزش‌های کنگره و کاربردی‌کردن آن‌ها هست که رشد پیدا می‌کنیم. وقتی من آموزش‌ها را دریافت کنم و نتوانم آن‌ها را کاربردی کنم فایده و سودی ندارد، وقتی وارد کنگره شدم و آموزش گرفتم تازه متوجه شدم که این کارهایی که انجام می‌دادم ضدارزش بوده است، وقتی من آموزش‌ بگیرم و نتوانم آن‌ها را کاربردی کنم هیچ فایده‌ای ندارد و خود من هنوز نتوانسته‌ام آموزش‌ها را به‌درستی کاربردی کنم، وقتی اندکی آموزش گرفتم فهمیدم که واقعاً مصرف‌کننده‌ها بیمار هستند باید کنارشان باشیم و در مقابلشان قرار نگیریم.

جشن گلریزان جشنی است که نشان می‌دهد من چه میزان دانایی و آگاهی کسب کرده‌ام و باید برای انجام این عمل حضور پررنگ و در حد توان داشته باشم. آقای مهندس در سی‌دی رابطه یادگیری و معرکه‌گیری بیان کردند که افرادی مانند مسافر کوروش بودند که تلاش کردند تا نمایندگی شهرری قوت بگیرد و این که برای رهن این نمایندگی ده میلیون پول نیاز داشتند و کسانی بودند که تلاش کردند تا این مبلغ فراهم شود و دست‌به‌دست هم بدهند تا چراغ این مکان برای مسافران و همسفران روشن بماند. من هم باید تلاش کنم و نگویم که مسافر من به درمان و رهایی نرسیده پس من چرا باید کمک کنم؛ بلکه همسفرانی که مسافر آن‌ها به درمان رسیده است باید کمک کنند و این دیدگاه اشتباهی است و من الآن حال خودم خیلی خوب هست، ان‌شاءالله که اذن سفر مسافرم در کنگره به وقتش صادر شود و باید زکات این حال خوش خودم را پرداخت کنم و این کار نباید فقط در گلریزان اتفاق بیفتد. مدتی پیش مشکلی برای من پیش‌آمده بود و گفتم خدایا این مشکل من حل شود و من مبلغی را نذر کنگره می‌کنم و انگار معجزه شد و مشکل من حل شد و این یکی از معجزات فراوانی است که در کنگره اتفاق می‌افتد. گلریزان یعنی قدرت بخشش آیا من همسفر یاد گرفته‌ام که ببخشم یا فقط در حد حرف و سخن است یا فقط می‌آیم و می‌روم، من اکنون چند سال هست می‌گویم که می‌خواهم عضو لژیون سردار شوم و دوباره پشیمان می‌شوم.

خدا را شکر امسال توانستم بر نیروهای منفی غلبه کنم و عضو لژیون سردار شده و قطره‌ای کوچک در اقیانوس بیکران کنگره شوم؛ چون من در کنگره می‌بینم که همه حالشان خوب هست. قدرت بخشش یکی از قوانین الهی است که اگر من با عشق و با تمام وجودم ببخشم حسی که به من دست می‌دهد حس خوشحالی است و اینجا ما نیستیم که جایگاه‌ها را انتخاب می‌کنیم؛ بلکه جایگاه‌ها هستند که ما را انتخاب می‌کنند. مال برای آن کسی هست که بتواند قدرت بخشش را داشته باشد؛ برای کسی که بگوید من کلی اموال و پول دارم نیست؛ وقتی فردی نمی‌تواند از اموال خود به کسی کمک کند و قدرت بخشش را ندارد به چه دردی می‌خورد. مال تا موقعی برای خودِ من هست که قدرت بخشش داشته باشم، آقای امین گفتند؛ کسی می‌تواند ببخشد که قدرت بخشش را داشته باشد و ثروتمند کسی نیست که مال زیاد داشته باشد ثروتمند کسی است که قدرت بخشش داشته باشد. من در مورد اولین همسفری که عضو لژیون مالی همسفران شد می‌گفتم که حتماً یا پول زیادی دارد یا این‌که شاغل هست و به‌قول‌معروف دستش در جیب خودش هست که توانسته پنج میلیون ببخشد. بعداً که آموزش‌ها را دریافت کردم متوجه شدم حال خوبی که به دست آورده و آن دریافت‌ها و دانسته‌ها باعث شده که این بخشش را انجام بدهد، خدمت در کنگره فقط مختص لژیون سردار نیست و ما می‌توانیم خدمت کنیم تا حال خوب نصیب ما گردد، بنابراین مالی که من می‌بخشم برای من نیست، بلکه تا زمانی که قدرت و توان‌ داریم بخشش کنیم و ببخشیم.

بخشش فقط نمی‌تواند مالی باشد ومن به شخصهمی‌توانم کسی که در حق من بدی کرده را نیز ببخشم. می‌توانم کسی که من را قضاوت می‌کرده ببخشم و همه این‌ها جزو بخشش حساب می‌شود. انسان باید زکات حال خوب خودش را پرداخت کند و چه جایی بهتر از کنگره که تولدی دوباره است. شاید منِ همسفر زمانی که مسافرم به دنیا آمد این‌قدر خوشحال نشدم که در کنگره افراد به رهایی و درمان می‌رسند خوشحال می‌شوم. در کنگره بود که با معنی ترک و درمان آشنا شدیم. در مورد اعتیاد و درمان هیچ‌چیز نمی‌دانستم اینجا بود که یاد گرفتم که درمان؛ یعنی چه؟ به‌طورکلی آقای مهندس می‌گویند که تمام اموال کنگره مثل اموال مسجد وقف است. اگر ما بخواهیم دو تا چاله را پر کنیم به یک فرغون خاک نیاز داریم؛ مانند حمایت‌هایی که  از سبد انجام می‌دهیم و برای‌ خرج‌های شعب استفاده می‌شود، اما اگر بخواهیم یک دره را پر کنیم؛ باید يک کوه را خراب کنیم؛ پس باید هم از سبد و هم از زمین کنگره حمایت کنیم. کمک راهنمایم همیشه بیان می‌کنند که حمایت مالی از کنگره فقط مختص گل‌ریزان نیست من همیشه می‌توانم به کنگره کمک کنم به‌خاطر حال خوبی که دریافت می‌کنم.

همسفر اکرم:
جلسه‌ای به‌عنوان میهمان در لژیون سردار به‌عنوان عضو افتخاری حضور داشتم و حس خوبی از بودن در این لژیون به من دست داد و اصلاً فکر نمی‌کردم که امسال شرایط برای من مهیا شود که بتوانم وارد لژیون سردار شوم و الحمدلله در همین مدت کم خیر و برکات بودن در این لژیون نصیبم شده است و در دین مقدس اسلام هم بیان شده است که هر کار نیکی که انجام می‌دهیم خیروبرکت آن چندین برابر به زندگی ما برمی‌گردد و این مسئله فقط مختص بودن در لژیون سردار و کنگره نیست و مطمئن هستم که خیروبرکت این خدمت در بسیاری از جوانب زندگی ما جاری و ساری می‌گردد و به قول استاد همسفر پروین ما باید چشمِ دلِ خود را باز کنیم تا بتوانیم خیر و برکات این خدمت را درک کنیم. کسانی قبل از ما بوده‌اند و کمک کرده‌اند که این مکان پابرجا بماند حال این خدمات هم به‌صورت مالی و هم جانی انجام شده است و ما توانسته‌ایم بر روی این صندلی‌ها بنشینیم. امیدوارم خداوند نشستن بر روی این صندلی‌ها را هیچ‌وقت از ما نگیرد و ما هم بتوانیم چنین خدمات مالی و جانی را انجام بدهیم که خدای ناکرده اگر زمانی دستمان از کنگره دور شد آثار و برکات این خدمت ما باعث شود دیگران هم بر روی این صندلی‌ها بنشینند و چه ما در این دنیا حضور داشته باشیم و چه حضور نداشته باشیم خیروبرکت آن به ما برمی‌گردد. ان‌شاءالله که همیشه در این راه حضور داشته باشیم.

همسفر فاطمه:
یادم هست که در مشارکت‌های لژیون سردار بیان شده بود که با عضویت در این لژیون خیلی از گره‌های اعضاء باز شده بود و من همیشه می‌گفتم این امر امکان‌پذیر نیست؛ اما در این مدت کوتاه که وارد این لژیون شده‌ام به عینه بر من چنین امری ثابت شد و خداوند بزرگ را به‌خاطر انجام این عمل عظیم شاکر هستم. در یک برنامه تلویزیونی گفته می‌شد که همیشه عضو کوچکی از یک جمع بزرگ باشید تا این‌که بخواهید عضو بزرگی از یک جمع کوچک باشید و این جمله برای من بسیار زیبا بود و همیشه دوست داشتم عضوی از اعضای لژیون سردار باشم. همیشه با خودم می‌گویم بهتر است پول‌هایی که خرج می‌کنم در راه خیر مصرف شود و موقع پرداخت مبلغ عضویت در لژیون سردار به نیت اموات این کار را انجام دادم و مطمئناً افرادی که روی این صندلی‌ها بنشینند و آموزش بگیرند و به حال خوش برسند خداوند خیروبرکت آن را در زندگی ما هم جاری و ساری می‌کند.

همسفر لیلا:
برای عضویت در لژیون سردار مردد بودم. وقتی مسافرم جایگاه دنور در لژیون سردار خود را اعلام کرد من بسیار خوشحال شدم و وقتی ایشان عضویت من را در لژیون سردار اعلام کردند بسیار تا بسیار خوشحال شدم و اصلاً تصور نمی‌کردم که چنین حس زیبایی به من دست بدهد و با خودم می‌گفتم خب این هم یک نوع کمک‌کردن است؛ ولی این حس را در هیچ کار خیری و کمکی که قبلاً انجام داده بودم برایم تجربه نشده بود. امیدوارم به برکت خدمت در این لژیون رهایی و رسیدن به درمان برای مسافرم اتفاق بیفتد. امیدوارم که من هم بتوانم جایگاه دنور بودن در لژیون سردار را تجربه کنم.

همسفر زهرا:
از دیدگاه من گل‌ریزان اقتباس گرفته از یک سنت دیرینه ایرانی است که در ورزش و باشگاه‌های زورخانه‌ای انجام می‌شده است و آن موقع شاید این گل‌ریزان برای کمک به افرادی بود که بضاعت مالی ندارند و فقر مالی داشتند و امروز جشن گل‌ریزان که در کنگره اتفاق می‌افتد کمک به افرادی است که فقر دانایی دارند. همه ما این جمله را زیاد شنیده‌ایم که همه برای یکی و یکی برای همه و مدام در این مدتی که به کنگره آمده‌ام به این موضوع بسیار فکر کرده‌ام؛ زمانی با خودم می‌گویم که آقای مهندس از وقت و نیروی بدنی خود گذاشت تا صورت‌مسئله اعتیاد را بشناسد و آن را حل کند و خیلی راحت می‌توانستند بعد از رسیدن به درمان خودشان بروند و آن را بسط و گسترش بدهند؛ ولی ایستادند و توانستند طیف وسیعی از جامعه مصرف‌کنندگان را نجات بدهند؛ اما امروز می‌گویم همه برای یکی و همه برای کنگره که آقای مهندس بتوانند به اهداف بزرگ خود برای جهانی‌شدن کنگره برسند و اگر آقای مهندس نبودند خیلی از افرادی که در کنار خانواده‌های خودشان زندگی می‌کنند و به‌خوبی و خوشی در اجتماع ظاهر می‌شوند به‌واسطه مصرف‌کننده بودن الآن بقایی نداشتند و زیر خروارها خاک خوابیده بودند و آقای مهندس برای بقای چنین افرادی بسیار تلاش کرده‌اند و ما هم برای بقای کنگره و اهداف آن تلاش کنیم.

همسفر نسیم:
حس و حال خوبی در جشن گل‌ریزان نداشتم؛ چرا که کارت بانکی خود را فراموش کرده بودم همراه خود بیاورم و وقتی این مسئله را با کمک راهنمای خود در میان گذاشتم به من امید دادند که می‌توانم به‌صورت تعهدی در این جشن شرکت کنم و در این سه هفته مبلغی را که برای گل‌ریزان کنار گذاشته بودم را خرج کردم و وقتی این موضوع را با مسافر خود در میان گذاشتم که مبلغ تعهد جشن گل‌ریزان را خرج کرده‌ام و نمی‌دانم چه‌کار کنم؟ ایشان به من امیدواری دادند که تا آخر اسفندماه فرصت دارید که تعهد خود را پرداخت کنید و من در جواب بیان کردم که فقط همین مقدار را می‌توانستم پرداخت کنم و به من گفتند ان‌شاءالله از آسمان برایت این مبلغ مهیا می‌شود. اتفاقاً امروز قرضی را که به فردی داده بودم و قصد بازپس‌گرفتن آن را نداشتم برایم مهیا شد و از من خواسته شد تا با فرستادن شماره کارت برای او این مبلغ به‌حساب من باز گردد. درست است که قصد بازپس‌گرفتن این قرض را نداشتم؛ ولی مطمئن هستم اگر این کار را نکنم آن پول خرج می‌شود؛ ولی به نظرم بازپس‌گرفتن آن باعث می‌شود که هم به درد این مکان و هم آیندگان بخورد که چراغ این مکان روشن بماند.

همسفر الهام:
همیشه به خدای خودم بیان می‌کردم که خدایا من را خرج کاری کن که من را به‌خاطر آن آفریدی، با ورود به کنگره گفتم که اینجا همان مکان است؛ چون با منیت بسیار بالایی وارد کنگره شدم. وقتی اعضای لژیون سردار در کارگاه‌های آموزشی معرفی می‌شدند برایم جای تعجب داشت و از کمک راهنمای خودم می‌پرسیدم که معرفی این اعضاء به‌خاطر چیست و ایشان من را متوجه این موضوع کردند که مبلغی را به کنگره هدیه می‌دهند و در این هنگام با خود می‌گفتم که چه‌قدر خوب است که این مبالغ هدیه صرف مخارج و خرید زمین برای کنگره می‌شود. وقتی مسافرم عضویت دنور در لژیون سردار را بیان کرد با او در میان گذاشتم که من هم دوست دارم عضو لژیون سردار شوم و به خدای خودم می‌گفتم که خدایا من را در ثواب کار همسرم شریک کن و من را خرج همان کاری کن که به‌خاطر آن آفریده شدم و با اعلام همسرم برای عضویت من در لژیون سردار بسیار خوشحال شدم و اصلاً برایم غیر‌قابل‌باور بود. با عضویت در لژیون سردار علاوه بر حال دل خودم و هم خواسته قلبی خودم دوست داشتم به‌واسطه عضویت در این لژیون بیشتر به کنگره وصل باشم؛ چرا که با منیت بالایی وارد کنگره شدم و برای ورودم به کنگره خیلی دودوتاچهارتا با خودم داشتم الآن با وجود گرفتن آموزش‌ها دوست ندارم از کنگره جدا شوم و برای حال دل خودم به کنگره برای گرفتن آموزش می‌آیم و اگر آمده‌ام و روی این صندلی نشسته‌ام آرامشی که من کسب کرده‌ام فرصتی برای مادر یا خواهرم و بقیه همسفران باشد که بیایند و از این فرصت استفاده کنند و بهره ببرند حال ممکن است من فردا نباشم؛ ولی حداقل پیش خدای خودم روسفید هستم که خدایا برای من شرایطی را مهیا کردی و من از آن فرصت استفاده کردم و یک‌قدمی در راه خیر برداشتم.

زهرا همسفر میثم:
من هم مثل بقیه خیلی خوشحال هستم که وارد لژیون سردار شده‌ام و دوست دارم سالیان سال در کنگره باشم و خدمت کنم؛ حتی اگر عضوی از لژیون سردار نباشم؛ چرا که وقتی به چهار سال پیش خودم نگاه می‌کنم می‌بینم با چهار سال پیش خودم چه‌قدر فرق کرده‌ام همه این‌ها را مدیون کنگره هستم. همهٔ آموزش‌هایی را که از کنگره گرفته‌ام را مدیون کنگره هستم. وقتی ما آموزش می‌گیریم هر چیزی زکاتی دارد و ما باید زکات آن کار را پرداخت کنیم و این را وظیفه خود می‌دانم که حتماً باید در لژیون سردار، جشن گل‌ریزان و کمک مالی به کنگره دریغ نکنم؛ چرا که کنگره از هیچ سازمان یا ارگانی حمایت نمی‌شود. اگر ما اینجا هستیم و امروز نشسته‌ایم و در حال آموزش گرفتن هستیم این را مدیون گذشتگان خود هستیم که این بخشش را انجام داده‌اند که این جایگاه و این مکان تا الان مانده است؛ پس ما هم باید ببخشیم که این جایگاه برای همیشه جاودان بماند و ان‌شاءالله کسانی که نیاز به این جایگاه دارند استفاده کنند و به درمان برسند.

همسفر مریم:
وقتی که نگهبان لژیون سردار موضوع دستور جلسه را بیان کردند با خود گفتم که دستور جلسه ماه قبل گل‌ریزان بود با کمی تفکر برای خودم این‌جوری برداشت کردم که گل‌ریزان نمی‌تواند یک روز از سال باشد؛ بلکه هر روز از سال ما می‌تواند گل‌ریزان باشد. من در طول سال هر موقعی که یک نذری دارم یا در زندگی‌ام مشکل یا گره‌ای دارم بیایم و برای زمین کنگره کارت بکشم. من قبل از کنگره می‌‌گفتم خدایا این مشکل من را برطرف کن من مبلغی را می‌برم در امامزاده‌ای می‌اندازم یا کاری دیگری انجام می‌دهم. من اینجا تجربه کرده‌ام که مشکلی داشته‌ام قبل از این‌که آن خواسته یا مشکل من حل شود قبل از آن مبلغی را به کنگره می‌آورم یا در داخل سبد می‌اندازم یا برای زمین کنگره کارت می‌کشم این‌جوری خیلی بهتر نتیجه می‌گیرم و نباید منتظر باشم باخدا معامله کنم که خدایا این مشکل من را حل کن من هم این مبلغ را به کنگره می‌دهم؛ ولی وقتی قبل از حل مشکل مبلغی را پرداخت می‌کنم نتیجه بهتری می‌گیرم. اگر هر روز از سال ما گل‌ریزان باشد چه‌قدر حال دل من خوب می‌شود. هر جلسه‌ای که به‌ کنگره می‌آیم و مبلغی را در سبد می‌اندازم می‌بینیم که همین پول برای من می‌‌ماند و هر پولی را که برای خرید وسایل دیگر به کار می‌برم از دست من می‌رود؛ ولی آن پولی که در راه کنگره خرج می‌کنم برای من ماندگار می‌شود و پس‌اندازی برای من می‌شود و فکر می‌کنم این مقدار را برای خودم، زندگی‌ام و آینده‌ام ذخیره کرده‌ام و این مبالغی که صرف مخارج روزانه کرده‌ام از دست من رفته است و مبلغی را که بخشیده‌ام برای من ماندگار می‌شود.

همسفر سمیه:
یکی از آرزوهایم بود که در لژیون سردار عضویت داشته باشم و خداوند خودم را شاکر هستم که این توفیق در گل‌ریزان امسال نصیبم شد. وقتی همسفران برای اعلام عضویت در لژیون سردار در کارگاه‌های آموزشی خود را معرفی می‌کردند واقعاً دلم به درد می‌آمد و با خودم می‌گفتم خوش به سعادتشان که این خدمت روزی‌شان شده است. به مسافر خود می‌گفتم که ان‌شاءالله رهایی بگیری می‌خواهم هدیه به خودم و خودت عضو لژیون سردار شویم. با گریزی که مسافرم داشت با خود گفتم سمیه قرار نیست مسافرت رها شود و بعد عضو لژیون سردار شوی. در روز جشن گل‌ریزان با خودم جنگی داشتم و از خزانه‌دار پرسیدم که چه‌طور می‌توانم وارد لژیون سردار شوم و مدام با خودم دودوتاچهارتا می‌کردم. وقتی داروی OT توسط مسافر به‌عنوان داروی درمانی مصرف می‌شود خیروبرکت دیگری دارد تا این‌که به‌عنوان مواد مخدر مصرف شود و در این چند ماهی که مسافر من گریز OT داشت این را به عینه درک کردم. از وقتی وارد کنگره شده بودیم برکتی در زندگی‌مان آمده بود که باورکردنی نبود و با گریززدن مسافرم انگار آن برکت از زندگی‌مان رفت. خب این ترس‌ها هست که در موقع بخشیدن به سراغ ما می‌آید و من در روز گل‌ریزان با وجود ترسی که از عدم پرداخت به سراغم آمده بود دستم را بالا گرفتم و عضویت خود در لژیون سردار را اعلام کردم و برای انجام این عمل نیاز به مهر تأییدی از طرف قدرت مطلق داشتم که برایم صادر شود و خدا را شکر در آخرین لحظات پایانی جشن ناباورانه به کارت بانکی من واریزی انجام شد و دل من از انجام این کار خیر قرص و محکم شد و توانستم این خدمت را به‌صورت تعهدی انجام بدهم.

کمک راهنما همسفر زهره:
بارهاوبارها شنیده‌ام که افراد خارج از کنگره بیان کرده‌اند که هر چه پول‌دار هست در کنگره می‌بینی. همیشه آقای مهندس در صحبت‌های خودشان بیان می‌کنند که کنگره در ابتدا فقط نمایندگی آکادمی بود و بعد خیلی که پیشرفت کرده بود شعبه انقلاب به وجود آمد. یادم هست حدود شش سالی بود که از تأسیس کنگره گذشته بود که وارد شعبه انقلاب شدم. الآن زمانی که این خاطرات را به یادم می‌آورم اصلاً به این شکل نبود ماه رمضان این‌قدر عظیم مراسم افطاری‌ها برگزار می‌گردد و این‌قدر مراسم‌های خیلی قشنگ در کنگره برگزار می‌گردد. کنگره از همان ابتدا پول‌دار نبود چه شد که پول‌دار شد، کسی که پول‌دار می‌شود از همان ابتدا سرمایه‌دار نیست سعی می‌کند، قناعت می‌کند، جمع‌وجور می‌کند به‌هرحال یک دودوتاچهارتا می‌کند، حسابرسی می‌کند، پس‌انداز می‌کند تا بالاخره خودش را به یک جایی برساند. کنگره از آنجا پول‌دار شد که سرمایه‌های انسانی و دانایی غنی وارد آن شد، کنگره سرمایه‌دار انسانی است، سرمایه‌دار دانایی است، سرمایه‌دار علم و دانش است؛ این پارامترها باعث پول‌دار شدن کنگره شده است. آموزش درست و سالم است که کنگره را پول‌دار کرده است. خیلی از افراد هستند که پول دارند کجا آن را خرج می‌کنند. کنگره زمین و بنایی را برای یکسری افراد می‌گذارد که مسیر را گم کرده‌اند و این گل‌ریزان یعنی این‌که گل‌ریزان سرمایه‌دارهای دانایی است، سرمایه‌داری علم، سرمایه‌داری معرفت، سرمایه‌داری شعور، عدالت، دانش، انسان و انسانیت هست.

تهیه و تنظیم: کمک راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .