معرکه‌گیری سرگرمی است اما یادگیری دلگرمی است

خلاصه سخنان استاد :

 

 دستور جلسه امروز رابطه معرکه گیری با یادگیری می باشد.معمولاً وقتی کلمه معرکه گیری را می شنویم، اولین چیزی که به ذهنمان می آید، قدیم ها عرف بود معرکه گیرها یک جایی بساط می کردند  و زنجیر پاره می کردند و ماشین می کشیدند، سینی استیل پاره می کردند، هر چه این پارگی بیشتر بود یعنی قدرت معرکه گیر بیشتر بود، اما الان کمتر دیده می شود، اما این نیست که دیگر معرکه‌گیری نباشد، چرا چون همیشه همه ما در حال معرکه گیری هستیم، هرکدام از ما به نوعی معرکه گیری می کنیم که گاهی اوقات، آگاه به این کار هستیم و از قصد این کار را انجام می‌دهیم  و گاهی اوقات هم حواسمان نیست که این کار را انجام می دهیم، اما در کل معرکه گیری دو نوع است: یک معرکه گیری درونی داریم  که همه ما  که همه داریم انجام می دهیم، یک معرکه گیری بیرونی هم داریم.

اصلا کلمه معرکه گیری یعنی جمع شدن و شلوغ کاری ، در قضیه های مختلف پیش می آید که یک نفر  برای این که مقصر تر است ، شلوغ کاری می کند تا تقصیر را بندازد گردن دیگران و  ما هم اصطلاحا می گوییم معرکه گرفته خوب ولش کنید،  معرکه گیری درونی همین است برای همه ما، وقتی درگیر می شویم با یک چیزی، مخصوصا اگر مقصر باشیم یا  حرفی برای گفتن نداشته باشیم  یا اعتماد به نفس پایینی داشته باشیم ، شروع می کنیم به معرکه گیری برای چه، برای اینکه احقاق حق مان را از طریق فریاد زدن و شلوغ کاری به دیگران ثابت کنیم، در قسمت درونی اینطور هست که مدام با خودمان می گوییم، چرا فلانی به من چپ نگاه کرد، چرا فلان رفتار را با من کرد یا چرا فلان حرف را به من زد  و در کنار همه این  فکر ها چیزهای دیگری مثل قضاوت کردن ،حکم دادن  می آید و آن را اجرا هم می کنیم و طرف را مقصر هم می کنیم  و به هیچ عنوان در آن فضا ، فرد مقصر را راه نمی دهیم، چرا ، چون اگر قرار است من به یک نفر حق بدهم ، نمی توانم معرکه گیری کنم،در معرکه گیری بیرونی باید شرایط خاص خودش را داشته باشید.

آن زمان  اتفاق می افتد که من احساس ترس می کنم،  زمانی که از چیزی میترسم،  زمانی که چیزی را که می گویم می دانم غلط است  اما رویش پافشاری می کنم و شروع به معرکه گیری می کنم، این نیست که هر کسی صدایش بلندتر باشد بهتر است، اتفاقا هر کس که بیشتر داد میزند مقصرتر است، شما نگاه کنید دعوا های بین زن و شوهر ،خواهر و برادر، مادر و پدر، بچه ها با یکدیگر  یا دعوا های عامیانه مردم در بیرون، تا حالا دیدید کسی بگوید الهی قربونت برم خاک بر سرت ، بلکه در دعوا همه داد میزنند کسی نمی تواند در دعوا قربون صدقه کسی ی برود، آنهایی که دعوا می کنند همه داد میزند،  به خاطر ثابت کردن حرف شان دادن نمی زنند بلکه فکر میکنند صدای یکدیگر را نمی شنوند  و هر کس بیشتر داد بزند فکر می کند زور بیشتری دارد و معرکه بیشتری گرفته است و شلوغ کاری بیشتری کرده، مثلاً در لژیون ها برای همه شما اتفاق افتاده باشد زمانی که فکر می کنید  آن اندازه که دیگر افراد گروه پیشرفت کرده اند و شما پیشرفت نکردید یا نقاط مثبتی که دیگران دارند هنوز در شما نیست، یا یک سری اتفاقات خوبی که برای دیگران افتاده برای شما نیفتاده است، در اینجا برای شما دو راه پیش می آید، البته در همه شرایط دو راه وجود دارد، یک راه این است که  قبول کنیم شرایط فعلی ما به خاطر کم کاری خود ما می باشد  از تجربیات دیگر افراد لژیون برای پیشرفت خودمان استفاده کنیم  و خودمان را بکشیم بالا و بقیه برسانیم  یا اینکه نه راه دوم را انتخاب کنیم و شروع کنیم به معرکه گیری ، معرکه گیری در لژیون ها از پچ پچ کردن شروع می شود و داد و بیداد درش نیست، با بغل دستیم صحبت می کنم و مدام از بقیه ایراد می گیرم که مثلا فلانی سی دی نوشته است یعنی فکر می کند خیلی رهجوی خوبی است، پس در همه لژیون ها هست اما  در یک لژیون  کمتر در یک لژیون بیشتر و  کسی که به پچ پچ های منه معرکه گیر گوش دهد در لژیون سوت میشود، هم من میروم و هم آن کسی که دارد به پچ پچ ها و معرکه گیری من در خفا گوش می کند.

 معرکه گیری دو حالت دارد در دستور جلسه هم‌ است رابطه معرکه گیری با یادگیری، یادگیری بخش مثبت معرکه گیری است،  شاید دو نقطه در مقابل هم باشند،  اما از هم جدا نیستند، معرکه‌گیری سرگرمی است  اما یادگیری دلگرمی است، آن معرکه گیر بیرون که زنجیر پاره می کند،آن سرگرمی است و کسی که برای خودش معرکه گیری می کند ، سرگرمی است اما سمی میباشد و سرگرمی نادرست است .

سعی کنید حداقل در معرکه گیری های سمی نیفتید بلکه در نقطه مثبت معرکه گیری یعنی یادگیری بیفتید، خودتان حواستان  به خودتان باشه که معرکه نگیرید،  خانواده بستر تربیت فرزندان است، اگر دو تا بچه دارید که دارند شلوغ کاری می کنند ، بهشان از همین کودکی یاد دهید که معرکه گیر نباشند  یا خودتان اگر در دعوای با همسرتان نمتوانید حرف تان را ثابت کنید با داد و بیداد این کار را انجام ندهید، معرکه نگیرید که همسرتان دیگر حرف شما را گوش ندهد، یک جوری برخورد کنید که هم بتوانید آن شرایط را حفظ کنید و هم بتوانید حرفتان را بزنید، پس زمانی که ما احساس ترس می کنیم  و وقتی می دانیم که نمی توانیم حرفمان را ثابت کنیم و به کرسی بنشانیم، شروع میکنیم به معرکه گیری و داد و بیداد کردن. خیلی ممنون که به صحبت های من گوش کردید.

 

 

 

تایپ و ویرایش : همسفر مهشید رهجوی کمک راهنما خانم سمیه لژیون دوم

 

عکس : کمک راهنما خانم فاطمه لژیون دوازدهم

 

تنظیم وارسال : همسفر حمیده رهجوی کمک راهنما خانم راضیه لژیون دهم