English Version
English

نقص در تفکرات و اندیشه، نقص ندانستن و عدم آگاهی است

نقص در تفکرات و اندیشه، نقص ندانستن و عدم آگاهی است

جلسه‌ ششم از دور چهارم کارگاه‌های آموزش خصوصی شعبه شهرضا؛ روز سه‌شنبه 8 آذر‌ماه 1401 با استادی دیده‌بان محترم مسافر احمد حکیمی و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محسن با دستور "رابطه یادگیری با معرکه‌گیری" ساعت 17 شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر.
شاکر خداوند هستم که امروز توفیق حضور در جمع شما عزیزان در نمایندگی شهرضا را دارم و به همه خدمتگزاران این نمایندگی خداقوت می‌گویم. ان‌شاءالله همه عزیزان از خدماتی که انجام می‌دهند خودشان بهره لازم را ببرند. تشکر و قدردانی می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم کردند تا انسان‌ها بتوانند استفاده لازم را ببرند و از مسئله بیماری اعتیاد خارج شوند و به زندگی برگردند.
کنگره یک نعمتی است که در اختیار ما قرار داده‌شده است و به لطف و رحمت خداوند به‌عنوان یک موجود در هستی از نعمت‌های بسیاری برخوردار هستیم.
ما به‌عنوان یک انسان برای تهیه یک سری از نعمت‌ها خیلی به خودمان سختی نمی‌دهیم، اما موجودات دیگر برای پیدا کردن نعمت‌ها، سختی بسیاری را متحمل می‌شوند. شاید از دید انسان‌ها پوشیده باشد، ولی واقعاً این‌گونه است. موجودات از زمانی که نور این آسمان تاریک را می‌شکافد و به حرکت درمی‌آید، تلاش می‌کنند برای خودشان تغذیه و غذا تهیه کنند، سیر شوند و دائم در تلاش و کوشش هستند؛ اما انسان نعمت‌هایی درونش است که به این مقدار تلاش نیاز ندارد و یکسری نعمت‌ها به نام رزق و روزی برایش مهیا است. این را انسان باید حس کند و ببینید و انسان‌هایی که نمی‌توانند این را ببینند و ارزش این نعمت‌ها را حس کنند، افرادی هستند که از آموزش لازم برخوردار نیستند.
منظورم از آموزش، دانایی است، آموزش آکادمیک نیست و اصلاً ربطی به سیستم تحصیلات دانشگاهی و سواد ندارد؛ باید دانایی و معرفت کسب کرده باشد و حس کند که این نعمت‌های ارزشمند در اختیار ما قرار داده‌شده است.
خداوند دارویی به نام تریاک را خلق کرد که خیلی از بیماری‌ها را می‌تواند برطرف کند، اما به دلیل سوءاستفاده، عدم دانایی و نبود آگاهی تبدیل به ضد خودش شد. هر نعمتی که در خدمت ما قرار می‌گیرد، اگر از تعادل خارج شود، تبدیل به ضد خودش می‌شود. به‌عنوان‌مثال 70 درصد بدن ما را آب تشکیل داده است؛ اگر بیش‌ازاندازه آب بخوریم، ضد خودش می‌شود و ما را مریض و از تعادل خارج می‌کند. بعدازاین نعمت‌هایی که وجود دارد، یک قوانینی هم جاری است؛ بنابراین باید شاکر خداوند باشیم که چنین دارویی وجود دارد و ما از نعمت دارو استفاده می‌کنیم که طبق یک متد و روش اصلاحات و ترمیماتی را در پیکره خود به وجود آوریم و اصلاح کنیم تا به آن نقطه تعادل برسیم.

بیماری یعنی تغییر شکل سلول. وقتی یک فردی شروع به مصرف مواد مخدر می‌کند، سلول‌های جسم را از تعادل طبیعی خارج می‌کند و تغییر حالت می‌دهند؛ بنابراین در قیافه و طرز راه رفتن شخص مصرف‌کننده، تغییر حالت را به‌راحتی متوجه می‌شویم. اگر سی دی تمثیل این هفته را گوش کرده باشید، آقای مهندس یک نکته‌هایی را از پیکره انسان مطرح می‌کنند که واقعاً اهمیت دارند. سفر اولی‌ها باید سی دی هفته را گوش دهند و سی‌دی‌های مرتبط را بنویسند.
کل جمعیت زمین 8 میلیارد است و ۴۰ هزار میلیارد یعنی 5 هزار برابر جمعیت کره زمین سلول در وجود ما هست. این سلول یک ظرفیتی دارد و بر پایه ظرفیت خود حق استفاده دارند. اگر سلولی به خودش اجازه بدهد که اضافه مصرف کند، سیستم ایمنی، آن را از کار بیکار می‌کند و از طریق ادرار، مدفوع یا ترشحات بدن خارج می‌کند و از بین می‌برد.
یکسری ماده‌ها هست که ما به جسم خود زیاد از حد می‌رسانیم و سلول‌ها به‌اندازه مصرف خود از آن‌ها تغذیه می‌کنند و مازاد آن‌ها دپو می‌شوند و این دپوها تبدیل به چربی می‌شوند‌. اضافه‌وزن یعنی یک سیستم بسیار دقیق، برای مواد غذایی مازاد، یکسری نگهبان می‌گذارند و درواقع هرقدر چربی اضافه شود باید مویرگ در بدن زیاد شود و خون‌سازی کند تا آن را تازه نگه دارد. به همین دلیل کنگره می‌گوید: ما درمان‌کننده نیستیم و درمان‌کننده خود فرد است.
برای تغییر باید متد، ایده، نظم، انضباط و اصول حاکم باشد تا این سیستم ترمیم شود و به کار بیفتد تا انسان به تعادل نسبی برگردد. حالا شربت OT و خود تریاک داروهایی هستند که در هستی در اختیار ما است؛ اما برای اینکه یک فرد از این جهان تاریک اعتیاد بیرون بیاید، باید رحمت خداوند شامل حال او شود و رحمت خداوند شامل حال هر انسانی نمی‌شود. انسان باید به یک نقطه‌ای برسد؛ اینکه به آن نقطه رسیدی یا نرسیدی ما حس نمی‌کنیم، اما یک ساختاری وجود دارد. می‌خواهم مثالی بزنم: در کنگره هرکدام یک لژیون داریم و یک راهنما بر آن لژیون حاکم است و آن لژیون را راهبری می‌کند. ما انسان‌ها هم به همین شکل هستیم و شاید در یک لژیون پنهانی هستیم که یک راهنما ما را هدایت می‌کند، ولی هر چیزی که در ذهن ما هست و می‌توانیم تصویری از آن داشته باشیم، قطعاً وجود دارد و اگر نبود خداوند در درون ما قرار نمی‌داد. اینکه به نقطه رحمت برسیم را هیچ‌کدام از ما نمی‌دانیم؛ ولی اگر خودمان بخواهیم به‌واسطه یک آشنا یا یک دوست گذری هدایت می‌شویم؛ مثلاً میگویند: می‌خواهی درمان شوی به کنگره برو؛ چه کسی ما را هدایت می‌کند؟ بعد می‌آییم و شروع می‌کنیم و اینکه از رحمت الهی استفاده کنیم بازهم دست خود ماست.
آب نعمت است، اما باران رحمت است؛ چون ما نمی‌توانیم باران را به وجود بیاوریم و باران دست یک شخص دیگری است. ابر را یک شخص دیگری به وجود می‌آورد دست من و شما نیست، ساختار یک سیستم است و این به‌عنوان یک نعمت در اختیار ما است و ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم. این‌ها قوانینی است که در هستی جاری است؛ بنابراین قدر صندلی که داری را بدان. قدر این OT که می‌گیری را بدان، قدر لژیون ویلیام را بدان و ...

الان تمام آمار برگشتی‌هایمان را که نگاه می‌کنیم، سیگاری هستند؛ کسی که سیگار را درمان می‌کند، برگشت نمی‌کند. چرا آدم سیگاری برگشت می‌خورد؟ همه ماده‌های مخدر پایه‌های دارویی دارند، وقتی یک فرد تریاک یا هروئین مصرف می‌کند، به جهت پایه دارویی، یکسری تخریب‌های سیگار را در بدن ایشان خنثی می‌کند؛ حالا شما سفر می‌کنید،oT به‌مرور کم می‌شود ولی سیگار سر جایش است و هر کاری دلش بخواهد با پیکره انسان می‌کند. بعد از ۱ سال بعضی از این افراد در همان یکی دو ماه سفر دوم خود مریض می‌شوند و جالب این است که متوجه نمی‌شوند برای سیگار است؛ به پزشک مراجعه می‌کنند و دکتر هم که نمی‌داند چگونه است، به خاطر علائم او مثل پادرد، مسکن و ... می‌دهد. بعد می‌بیند که داروهای مخدر را به‌عنوان مسکن استفاده می‌کند و به خود می‌گوید: پس همان OT را استفاده می‌کنم. به همین سادگی برگشت می‌کند، برای اینکه مریض می‌شود و قبول نمی‌کند که مصرف سیگار چه تخریب عظیمی را در مخدرهای طبیعی و سیستم پیکره جسم به‌جا می‌گذارد.
بنابراین وقتی یک فرد وارد سیستم می‌شود، می‌خواهد پیکره خود را اصلاح کند که چطور شود و چه هدفی را دنبال کند؟ برای اینکه از رنج و دردش کم شود و آسوده شود.
تاکی آدم صبح‌ها از خواب بیدار شود و فکرش مصرف باشد؟ چه‌کار باید بکند؟ کجا برود؟ اینکه نشد زندگی! می‌دانید من چه می‌گویم! در زندگی هر اتفاقی که برای ما رخ می‌دهد، دنبال مقصر به‌غیراز خودتان نگردید. هر اتفاقی برای ما می‌افتد به فرموده خداوند است و خود ما با دست‌های خود، آن را فراهم کرده‌ایم. خیلی از انسان‌ها به این موضوع شک دارند و خیلی‌ها هم شک ندارند و به این باور رسیده‌اند و خیلی‌ها هم به این موضوع ایمان‌دارند. انسان در هر مرتبه‌ای از این‌ها قرار داشته باشد، حالش متفاوت است. آن‌کسی که به ایمان رسیده هیچ موقع کاری نمی‌کند که درون خودش خللی به وجود بیاید، ناراحتی و مسائلی ناخوشایندی را درست کند و این موضوع همان تقدیر است.
یک سری هم از گذشته و ندانم‌کاری‌های قبل است؛ بنابراین وقتی انسان نمی‌داند و فکر می‌کند که می‌داند، دستور جلسه امروز می‌شود؛ از آموزش دور می‌شود، پایش را درون حاشیه می‌گذارد و وقتی پایش را کنار می‌گذارد، گردوخاک می‌کند. نمی‌داند که بالاترین تخریب و دودش به چشم خود و خانواده‌اش می‌رود؛ چون از مسیر خارج‌شده است. چرا این اتفاق می‌افتد؟ این بازی برای انسان است و انسان موجودی است که همیشه در هر موضوعی سر دوراهی قرار دارد. ما برگرفته از دو نیرو هستیم و این دو نیرو به‌عنوان موجود در ما گنجانده‌شده است. یکی امر به بدی و دیگری امر به‌خوبی می‌کند و هنر ما این است که این دو را از هم تشخیص دهیم. در سی دی معبد، آقای مهندس فرمودند: انسانی که در صراط مستقیم حرکت می‌کند، الهاماتی به او وارد می‌شود که به‌واسطه دریافت آن الهامات به قدرت تشخیص می‌رسد و می‌تواند در موضوعات مختلف قضاوت‌های درست داشته باشد؛ یعنی راه را از چاه تشخیص بدهد. این موضوع برای اولیا و انبیاء است و برای من و شما و همه انسان‌ها نیز می‌تواند باشد؛ بنابراین دستور جلسه این را به ما می‌گوید که ما از اینکه به کنگره آمده‌ایم و آموزش می‌گیریم، باید به این نقطه تفکر رسیده باشیم که در تفکرات و اندیشه‌های من نقصی وجود دارد و نقص هم نقص ندانستن و عدم آگاهی است و اینجا باید تبدیل به آگاهی کنیم؛ باید تغییرش بدهیم و تغییر هم با نوشتن سی دی و امضای راهنما به وجود نمی‌آید، بلکه تغییر با عملکرد است، یعنی تغییر شکل سلولی.
یک فرد مصرف‌کننده وقتی سیستم ایکس او از کار می‌افتد، دیگر حالت یک آدم طبیعی را ندارد. منظورم از آدم طبیعی، یعنی شخصی که حتی سیگار هم نمی‌کشد، اهل هیچ برنامه‌ای نباشد و زندگی معمولی داشته باشد. این آدم صبح سرکار می‌رود، خسته می‌شود، خوابش می‌آید، یک موقع فشار زیادی به او وارد می‌شود، یک موقع استراحت بیشتری می‌کند و به‌طور طبیعی زندگی می‌کند و یکسری نوساناتی هم دارد و خودش می‌داند حالت طبیعی بدن یعنی چه، چون چیزی مصرف نمی‌کند و به‌واسطه اتفاقات روزمره است که نوسان برایش اتفاق می‌افتد. یک آدم مصرف‌کننده، این حالت را کاملاً فراموش می‌کند و دیگر در سیستم او این حالت وجود ندارد.

در کنگره ساختار خدمتگزار بسیار مهم است و الگو باید بدون نقص باشد. ما حتی می‌گوییم: اگر راهنمایی لژیون خدمتگزار است، رهجویی که سیگار می‌کشد هیچ خدمتی از نگهبان نظم، مهماندار، میکروفون گردان و... به او ندهند. یک پیام در این موضوع نهفته است و اینکه او هنوز به آن نقطه نرسیده و باید برسد و اساساً وقتی این موضوعات مطرح می‌شود بهره‌اش را چه کسی می‌برد؟ کنگره می‌برد؟ کنگره یک ساختار است، یک روش است، یک اندیشه و یک تفکر است؛ چون هر چیزی که کنگره به ما می‌گوید، نفعش برای ماست و برای کنگره نیست. اصلاً کنگره کجاست؟ کنگره کیست؟ چیست؟ ما الان از این ساختمان بلند شویم و به ساختمان دیگر برویم، کنگره اینجا می‌ماند! یا کنگره با ما به آن ساختمان می‌آید؟ پس کنگره درون ما است؛ بنابراین ساختار خدمتگزار و الگو باید بی‌نقص باشد.
هیچ‌وقت حاشیه ما را به مقصد نمی‌رساند. اگر نقصی هم در سیستم وجود داشته باشد، سعی می‌کنیم برطرف کنیم. امکان دارد گرداندن اینجا هم دچار یک سری نقایصی باشد. اشکالی ندارد، دیکته ننوشته که غلط ندارد. با همدیگر کمک می‌کنیم، جلو می‌رویم و این کار را به یک نتایجی می‌رسانیم. الحمدالله شما ازنظر وضعیت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری از همه‌چیز، خیلی مرتب هستید.
اگر از آقای مهندس تشکر و قدردانی می‌کنیم، به جهت این است که لطف خداوند به دستان ایشان برای انسان‌ها جاری شد. شما وقتی مغازه‌دارید درب مغازه خود را باز می‌کنید، چه کسی برایتان مشتری می‌فرستد؟ آن مشتری که می‌آید چقدر از شما خرید می‌کند؟ آیا از قبل می‌دانید فردا، چقدر فروش دارید؟ وقتی ما یک تشکر از خداوند می‌کنیم، از آن سیستم تشکر می‌کنیم. وقتی از آقای مهندس تشکر می‌کنیم به جهت این است که رحمت خداوند را جاری کردند و آن روش DST بود وگرنه تریاک و تنتور تریاک هزاران سال بوده و هست. ولی آیا کسی می‌دانست با آن چه‌کار کند؟! کسی متدش را می‌دانست؟ جهان‌بینی آن را داشت؟ پس ما در زمان و در موقعیت و جغرافیایی هستیم که این رحمت برای ما نازل‌شده و باید قدر آن را بدانیم و می‌توانیم بخشندگی و لطف خداوند را احساس کنیم؛ بنابراین همه ما اول قدر خودمان را بدانیم و ارزش برای خودمان قائل باشیم و بدانید نعمت سلامتی، بالاترین نعمتی است که انسان دارد. اگر به انسان بگویی بالاترین آرزویت چیست؟ به فکر فرو می‌رود و باور کن خودت نمی‌توانی برای خودت آرزو انتخاب کنی. خیلی سخت است ولی هر آرزویی داشته باشی، وقتی سلامتی داشته باشی به آن آرزو و چیزی که در ظرفت باید بریزند، می‌ریزند و به آنجایی که باید برسیم، می‌رسیم و سلامت در جسم، سلامت در اندیشه، سلامت درروان، ارزشمنداست و اگر این عزیزان خدمت می‌کنند، به آن نقطه رسیده‌اند.
امیدوارم همه ما در این راه موفق و پیروز و سربلند باشیم و بازهم از همه این عزیزان که در این نمایندگی خدمت می‌کنند از ایجنت محترم، مرزبانان محترم، راهنمایان اوتی، راهنمایان تازه‌واردین، مسئول سایت، مسئول نشریات، مسئول اوتی و عزیزانی که کمک‌کننده هستند، تشکر می‌کنم خدا به آن‌ها قوت بدهد و ان‌شاءالله موفق باشند.
سپاسگزارم از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید.

بازدید از نمایندگی

برگزاری جلسه هماهنگی خدمت‌گزاران

برگزاری کارگاه آموزشی خصوصی

پیام مرزبانی

دریافت نشان رهایی

دعای کنگره 60

تشکیل لژیون

خدمت‌گزاران

تایپ: مسافر عباس، مسافر فیروز و همسفر سعید
ویرایش: مسافر مهدی و مسافر محمد
عکاس: مسافر سعید و مسافر بهنام
تنظیم و ارسال: مسافر حمید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .