مشارکت لژیون چهارم با موضوع «رابطه یادگیری و معرکهگیری»
سلام دوستان نگار هستم همسفر
معركهگيری که بیشتر در زمان قدیم وجود داشته به نمايشی گفته میشد كه شخصی افراد دیگر را دور خود جمع میکرد و شروع به اجرای نمايشی تکراری میکرد. افراد در حاشیه چیزی یاد نمیگرفتند و یا بار علمی برای آنان نداشت و در آخر معرکهگیر از این افراد پول هم دریافت می کرد. معرکهگیری تمثیلی است از وارد شدن به حاشیه و دور شدن از آموزش و خدمت و در معركهگيری آموزش وجود ندارد؛ باید بدانم آيا ميخواهم آموزش ببينم و خدمت کنم يا میخواهم در حاشيه باشم.
گاهی فردی در کنگره به دلیل اینکه نمیخواهد آموزش ببیند و بیشتر از اینکه مشغول کار خود باشد حواسش و دوربینش روی دیگران است، انرژی خود را از دست میدهد و برای بدست آوردن انرژی باید از انرژی دیگران استفاده کند در نتیجه به خاطر یک موضوع خاص یا برخورد یک نفر در کنگره با او طبق قانون جذب و تشکیل ساختار، عدهای را دور خود جمع میکند و شروع میکند پیرامون آن موضوع یا شخص، غیبت کردن و دیگران با صحبت در آن خصوص انرژی خود را به حساب او میریزند مثل همین کاری که معرکهگیر در بیرون کنگره انجام میدهد؛ باید از این کار دست کشید و از این افراد دوری کرد.انسان برای دو هدف اصلی پا به هستی گذاشته؛ آموزش و بعد خدمت.
افرادی كه در كنگره 60 در چرخه آموزش و خدمت قرار دارند، بهندرت جذب مسائل حاشيهای میشوند، آموزش میبينند و خدمت میكنند، تغييرات را در افکار، انديشه و جهانبينی آنها به وضوح میبينيم وارد حاشیه نمیشوند و اين مسائل برايشان معنا و مفهومی ندارد. کنگره جایی برای يادگيری و آموزش است، براي همه، از تازهوارد گرفته تا مسافر سفر اول و سفر دوم، كمكراهنما، مرزبان، ديدهبان و هرکس در هر جایگاهی در حال کسب اموزش است.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
یادگیری و معرکهگیری میتواند کاملا متضاد هم باشد و این تفاوت وجود داره که یادگیری میتواند آرامش و تعادل نهایت قرار گرفتن در صراط مستقیم را به همراه داشته باشد و معرکهگیری کاملا برعکس آن و باعث گرفتن آرامش و تعادل و در آخر غرق شدن در نیروهای شیطانی و تباهی باشد. انسان همواره باید در حال آموزش باشد و شاید آموزشهایی که میبیند در مسیر نباشد و جواب عکس بدهد، پس من به عنوان همسفر باید بدانم چه آموزشی، کجا و چگونه بهدست بیاورم و بهترین را یاد بگیرم؟چون یادگیری از آموزش مهمتره، شاید من آموزش داشته باشم ولی در عمل چیزی به یاد نداشته باشم پس این آموزش به درد نمیخورد و پایدار نیست ولی وقتی یاد بگیرد آن آموزش پایداره و میتونه بهخوبی از آن استفاده کند. من قبل از کنگره هم آموزش میگرفتم ولی عمل نمیکردم و در راه ضدارزشي بودم و مشکلاتی هم برایم به وجود میآورد ولی الان آموزشهایی که از کنگره میگیرم سعی میکنم در عمل بیشتر بهکار ببرم و استفاده کنم. انشاءالله که روزی بتونم به اون دانایی موثر و آموزش مفيد کنگره برسم.
سلام دوستان زهره هستم همسفر
در مورد رابطه یادگیری و معرکهگیری به نظر من انسان در معرکهگیری هیچ آموزشی نمیبیند و کسانیکه وارد معرکهگیری میشوند افرادی را هم که هم حس خودشان هستند را به خود جذب میکنند و کلاً از مسیر خارج میشوند برای مثال رهجویی که میگوید راهنماهای ما فقط بلدند امتحان بگیرند ما مشکلاتی داریم و نمیتوانیم درس بخوانیم چنین افرادی به مرور از کنگره خارج میشوند. ما باید سعی کنیم در معرکهگیریها وارد نشویم و در پروسه آموزش قرار بگیریم و آموختههای خود را عملی کنیم و مسافرانی که سفرشان طولانی میشود در همین موضوع معرکهگیری وارد میشوند و دوربینشان را از روی خود برداشته و روی دیگری قرار میدهند. من اگر بخواهم از آموزشها بهرهمند باشم باید خودم را از این موضوع دور کنم تا به آن دانایی موثر برسم.
سلام دوستان وجیهه هستم همسفر
معرکهگیری یعنی جاییکه در آنجا جنگ و درگیری میشود و در قدیم جایی برای نمایش بود. معرکهگیری در اثر کمبود دانش، حسادت و منیت بوجود میآید و زمانیکه انسان در کاری و یا اهدافش شکست میخورد و بر سر دو راهی قرار میگیرد، باعث بهوجود آمدن معرکهگیری میشود. انسان وقتی بر سر دوراهی قرار میگیرد از شکست و ناکامی خود درس میگیرد و اشتباهات خود را پیدا میکند و دلیل شکست خوردن خود را میفهمد تا دچار شکست نشود و دوباره تجربه نکند و به پیروزی برسد.
در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر از قول استاد سردار می خوانیم؛ باید بدانید که ما همه برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم، ابتدا آموزش، سپس خدمت درست انجام دهیم. در کنگره ۶۰ اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد از مسیر خارج میشود و در مسائل منفی و حاشیهای وارد می شود. کسانیکه نیرویشان را صرف آموزش و یادگیری و خدمت نمیکنند این افراد به صورت خودکار جذب مسائل منفی و حاشیهای میشوند، غیبت میکنند، دیگران را نقد و بررسی میکنند، در امور شخصی دیگران تجسس میکنند و در نهایت معرکهگیری میکنند و بهقولی اگر افسار نفس و خواستههای آن را در دست نگیریم، نفس افسار ما را در دست خواهد گرفت و بهسویی میبرد که خود میخواهد و معرکهگیری، نق زدن، حاشیه همه تجلی نادانی، جهل و نا آگاهی است، برای همین باید بیاموزیم، یاد بگیریم و عمل کنیم.
سلام دوستان فرشته هستم همسفر و کمکراهنمای تازهواردین.
یادگیری و معرکهگیری باهم رابطه معکوس دارند و معرکهگیر هیچوقت نمیتواند آموزش بگیرد. ما هرگز نباید فراموش کنیم که برای چه به کنگره آمدهایم؟ ما آمدهایم تا یاد بگیریم و خدمت کنیم و همانطور که بقیه کمک کردند تا ما حالمان خوب شود، ما هم کمک کنیم تا دیگران حالشان خوب شود؛ دیگران کاشتند و ما برداشت کردیم، ما بکاریم و دیگران برداشت کنند. یکی از معرکه گیری هایی که ما همسفران خیلی به آن دچار می شویم، معرکه گیری ذهنی است.
معرکه گیری هایی که همسفران خیلی به آن دچار می شوند، یعنی در ظاهر و در کلام هیچ اتفاقی نمی افتاد اما در ذهن چرا ...!
که به ناتوانی های من برمیگردد، به ترس من، به منیت من و گاهی این معرکه گیری در مورد مسافر اتفاق می افتد؛ قضاوتهایی که در موردش می کنیم، حتی اگر به زبان نیاوریم، همه و همه از نوع معرکه گیری ذهنی است. هیچوقت به خودمان اجازه قضاوت در مورد هیچ انسانی را نباید بدهیم. ما گذشته او را نمیدانیم، از آینده اش هم بی خبریم. فقط زمان حال او را می بینیم، آن هم فقط صور آشکارش را، پس قضاوت نکنیم!
*کنگره خودم را به خودم واگذار کرد *پس ما نیز هرکسی را به خودش واگذار کنیم! بهترین قاضی هر انسانی، خود اوست. هرکسی خودش باید به خودش نمره بدهد. ما همسفران گاهی قضاوت می کنیم و می خواهیم معلم مسافرمان باشیم، که کار بسیار اشتباهی است.کنگره ای بودن من باید در رفتار و عمل من متجلی باشد، آن زمان است که حرفم تاثیر خود را خواهد گذاشت.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
رابطه یادگیری با معرکه گیری کاملا معکوس میباشد، هرجا که معرکه گیری باشد یادگیری جایی ندارد و آموزش کاملا کنار میرود. این جهان خاکی با تمام دوقطبی بودنش و جاذبه هایی دارد انسان را از اصل خودش دور نگه می دارد اما اگر من هرلحظه خودم را به عنوان شاگرد بدانم که در حال یادگیری است دیگر معرکه و معرکه گیری برای همیشه کنار خواهد رفت تا جایی که انسانهای بد بزرگترین معلم من هستند حتی کسانی که من آسیب زنند؛ بیشترین یادگیری در چنین مواقعی است و این دیدگاه تنها با آموزش بدست می آید.
این جهان مهد است و مانند مدرسه ای که من برای مدتی مسافری هستم برای آموزش و یادگیری. تنها چیزی که در این سفر میتوانم همراه خود به سفر بعدی ببرم همه آن چیزی است که در یاد گیری بدست آورده ام فارغ از اینکه تمام این آموزش ها در همه جنبه های زندگی برای من مفید و کارساز است و به صلح و آرامش من کمک خیلی زیادی خواهد کرد.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
همانطور که بقیه دوستان اشاره کردند وصحبت های کامل و جامعی داشتند. در این بخش من متوجه میشوم که هیچ وقت نباید معرکه گیری کنم و وارد حاشیه شوم چون هرچه وارد حاشیه شوم کمتر آموزشی می گیرم و نمیتوانم درست خدمت کنم و ذهن و حواسم به جای توجه به مطالب اصلی و تمرکز روی آن ها مشغول موارد فرعی و پیش پاافتاده است و این باعث می شود که از آموزش دور و دورتر شوم به امید آن روز که بتوانم خدمت گزار خوبی باشم و هیچ وقت در حاشیه قرار نگیرم و فرد مفیدی برای خانواده کنگره و جامعه ام باشم.
سلام دوستان رها هستم همسفر
با توجه به گفته های دوستان من معتقدم که اگر بخواهیم در راه درست و آموزش درست قرار بگیریم و به هدف هایی که تو زندگیمون داریم برسیم باید از معرگه گیری که تقریبا نام دیگرش حاشیه بودن و حاشیه سازی کردن است دور باشیم و فقط رو هدف خودمون تمرکز کنیم و در همان راه قدم برداریم و از دیدگاه های بی پایه دوری کنیم تا راه برامون هموار باشد. ما دقیقا زمانی شکست میخوریم که راهمون اشتباه است و راهنما راه را نشان میدهد، اجازه بدیم با ناآگاهیمون منیت ما را احاطه کنه و با معرکه گیری و دور شدن از مسیر درست بخواییم خودمون رو قانع کنیم، پس با دوری از حاشیه ها در هر موقعیتی از زندگی با داشتن دانایی و تفکر سالم میتوانیم به خواسته هامون برسیم.
سلام دوستان الهه هستم همسفر
*همیشه در جهت آموزش و یادگیری باش تا رشد کنی*در مورد رابطه ی یادگیری و معرکه گیری در ابتدا باید بدانیم معرکه گیری چیست و از کجا نشئت میگیرد و در آخر چه مسائلی را به دنبال دارد؟ معرکهگیری به این معناست که فردی بساطی را پهن میکند و تعدادی از افراد را گرد خود جمع مینماید و معرکه میگیرد. مثلاً زنجیر پاره می کرد، شعبده بازی، حقه بازی، رمالی میکنند. به اینها معرکهگیری میگویند و با این کار مردم را سرگرم میکردند و به این وسیله پولی از مردم دریافت میکردند. البته امروزه این مسئله بهندرت دیده میشود به دلیل زیادشدن مسائل سرگرمی. در کنگره معمولا این مسئله با ایراد گرفتن و حاشیه سازی و در بعضی موارد بدگویی کردن و مسائل رو به صورت ناصحیح عنوان کردن و دیگران رو به واسطه جهل خود دچار اشتباه میکند.
زمانی شخص دچار این مسئله میشود که دارای صفاتی از قبیل کینه، حسادت، منیت، خشم و شکست های پی در پی شود. با داشتن این صفات ناخودآگاه به سمت معرکه گیری می رود تا نیروهای منفی خود را تخلیه کند و معمولا کسانی دچار این مسئله میشوند که دچار کمبود و عدم توانایی باشند و به طور پیدرپی به هدف مورد نظر نرسیده و دچار تخریب شدند. این مسئله گویای این است که شخص در تاریکی و ماتریکس است و بسیاری از صفات و بندهای اهریمنی را با خود به همراه دارد و زیر بار این نیروهای منفی شانه خم کرده است و هر روز باخود و دیگران در جنگ است. تنها در صورتی میتواند از این بندها رها شود که هدفش آموزش و یادگیری باشد و اگر در این مسیر حرکت کند به اهدافش خواهد رسید و آن شکست ها روزی تبدیل به پیروزی می شود و در آن روز نیروی دو چندان ارزشمند و مثبت را دریافت میکند و متوجه تمام خطاهای گذشته خواهد شد. در غیر این صورت هیچوقت حال خوشی را تجربه نخواهد کرد و خود و اطرافیان رو همیشه عذاب خواهد داد.
فرستنده مطلب: کمکراهنمای لژیون چهارم همسفر غزاله
تنظیم: همسفر ناهید
همسفران شعبه وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
414