English Version
English

مصاحبه با پهلوان علی

مصاحبه با پهلوان علی

به نام قدرت مطلق الله

"آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است"
"من که میگویم، کلام خود نیست، بلکه فردی است در جمع بیکران هستی"
"که باورش کار هر کس نیست، مگر معنای آن، بداند که آن چیست."

امروز مصاحبه‌ای انجام دادیم با مسافر علی اولین پهلوان کرمان و تشکر می‌کنم از ایشان که برای انجام این مصاحبه وقت گذاشتند.


1- در ابتدا به رسم کنگره خودتون رو معرفی کنید.

سلام علی هستم مسافر. با ۸ سال تخریب وارد کنگره شدم. آخرین آنتی ایکس مصرفی‌ام تریاک شیره، به راهنمایی کمک راهنمای محترم آقای نقدی سفر کردم در لژیون دوم، به مدت ۱۲ ماه و ۹ روز، در حال حاضر به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس ۸ ماه و ۵ روز که آزاد و رها هستم. مصرف سیگار داشتم به راهنمایی آقا مجید از لژیون یکم ویلیام وایت شعبه گنجعلی خان، آنتی ایکس مصرفی سیگار، روش درمان DST، داروی درمان آدامس نیکوتین، رهایی 35 روز

 

2- طرز آشنایی شما با کنگره چگونه بود؟

من قبل از اینکه وارد کنگره شوم از طریق سایت با کنگره آشنا شده بودم و کتاب ۶۰ درجه را از طریق همان فضای مجازی دانلود کرده بودم و خوانده بودم و یک سری جدول و پروتکل‌های مربوط به کنگره را هم خوانده بودم. قبل از اینکه وارد کنگره شوم، طبق همان برنامه یک مدتی ادامه دادم ولی به بن بست رسیدم و نتوانستم تا آخر ادامه بدهم و همیشه برام این سؤال بود که مشکل کجا بوده است که من نتوانستم با این شیوه کتاب ۶۰ درجه و پروتکل‌ها درمان را انجام بدهم. همین باعث شد در کنگره حضور پیدا کنم و از نزدیک کنگره را ببینم. . با هیچ شخصی آشنایی از قبل نداشتم. کسی که به من توضیح دهد کنگره چیست؟ زمانی هم که وارد کنگره شدم، تمام فکرم این بود که چرا من نتوانستم روی دارو بمانم و به رهایی برسم؟ هدفم این بود در کنگره یک سری اطلاعات را به دست بیاورم و دوباره آن مسیری که قبلاً رفتم را ادامه بدهم. توی مسیر وقتی سی دی‌ها را می‌نوشتم، متوجه شدم دلیلی که باعث شکست من در خود درمانی شده بود، همان موضوع جهان بینی بود که به لطف خدا و راهنمایی استاد بزرگوارم آقای نقدی دیگر توانستم در کنگره به رهایی برسم.

 

3- چه شد که تصمیم به پهلوان شدن در کنگره گرفتید؟

اوایلی که من وارد کنگره شدم فکر می‌کنم که جلسه دوم بود به عنوان تازه وارد در کنگره بودم، مصادف بود با جشن گلریزان و آن روز استاد جلسه دیده بان محترم آقای منصوری بودند که راجع به پهلوانی صحبت می‌کردند و اینکه اگر کسی بخواهد پهلوانی بشود باید پانصد میلیون پول بدهد و من همان روز با اینکه تازه وارد بودم تصمیم گرفتم که من پهلوان کرمان بشوم.

 

4-  بخشیدن از مال کار سختی است، شما با چه دیدگاهی و با چه انگیزه‌ای این عمل را انجام دادید؟
من فکر می‌کنم هدف از بخشیدن پول پهلوانی این بود که این علم و دانش کنگره را بتوانیم در سراسر کرمان، ایران و حتی جهان افزایش بدهیم.

5-  از لذت پهلوانی برایمان بگویید، آن لحظه که شال پهلوانی را از آقای مهندس گرفتید.

بسیار لذت بخش بود یعنی من اولین بار بود که این حس را تجربه میکردم و برای همه این جایگاه را آرزو می‌کنم، انشالله که همه بتوانند به این جایگاه پهلوانی برسند.

 

6-  یکی از دلایلی که شما توی کنگره ماندگار شدید و باعث پایبندی شما و رسیدن شما به درمانتان شد چه بود؟

من همان اول که وارد کنگره شدم هدف‌هایم را در دو ماه اول مشخص کرده بودم یعنی یک هدفم این بود که به رهایی برسم و پهلوان بشوم و یکی اینکه کمک راهنما بشوم و در سیرجان شعبه داشته باشیم و این بود که باعث شد من هم در سفر اول و هم در سفر دوم بتوانم در کنگره بمانم.

 

7- داستان ۵۰ میلیون چی بود، برای دوستان تعریف کنید؟

ابتدایی که من وارد لژیون شده بودم، نزدیک به یک ماه بود که وارد لژیون شده بودم و یک روز سر لژیون استادم آقای نقدی موضوعی مطرح کردند و برای زمین کنگره نیاز به ۱۰۰ میلیون پول دارند و اگر کسی می‌تواند مشارکت کند. من همان لحظه به ذهنم رسید که بیایم مبلغی کمک کنم ولی با این حال گفتم شاید تحت تأثیر صحبت‌های استادم قرار گرفتم و بخواهم از روی احساس تصمیم بگیرم. آن روز این کار را انجام ندادم و جلسه بعد سه شنبه بود ۴۹ میلیون کارت کشیدم. من توی ماه بعدش یک بدهی سنگین بانکی داشتم و بعدها متوجه شدم آن ۴۹ میلیون تومان را کارت کشیدم، به نحوی مسیر زندگیم را هموار کرد یعنی هم سفر اول به من کمک شدم و هم برکات آن را در زندگی‌ام واقعاً دیدم.

 

8- چه شد که تصمیم به پهلوان شدن همسفرتان گرفتید؟

من زمانی که تصمیم گرفتم که خودم پهلوان بشوم یعنی اعلام کردم که می‌خواهم پهلوان بشوم مبلغ ۲۰۰ میلیونش آماده بود و گفتم ۳۰۰ میلیون را در دو سه ماه آینده پرداخت می‌کنم بعد از آنکه ۵۰۰ میلیون تکمیل وجه شد. همه‌اش احساسم این بود که من روزی که می‌خواهم شال پهلوانی بگیرم جای همسفرم کنارم خالی است آن فضای خالی را می‌دیدم که اگر من قرار است از آقای مهندس شال پهلوانی را دریافت کنم بدون همسفرم لذت بخش نبود و یک جورایی فکر می‌کردم بودن و دریافت شال توسط همسفرم می‌تواند آن لذت را بیشتر بکند و این بود که باعث شد که همسفرم هم پهلوان بشود.

 

9- چرا کنگره ۶۰ را برای بخشش انتخاب کردید؟

من قبل از اینکه وارد کنگره بشوم به جاهای دیگر هم کمک می‌کردم ولی نگران این بودم که آیا این مبلغی که کمک می‌کنم واقعاً به دست نیازمند آن و آن کسی که نیاز به دریافت آن دارد می‌رسد یا نه؟ ولی در کنگره به این ایمان رسیدم که قطعاً این پول در مسیر کنگره و در مسیر علم و دانش کنگره هزینه میشود و اینکه افرادی می‌توانند در این مکان درمان بشوند و از دام اعتیاد رها گردند.

 

10-  پهلوان شدن شما آیا تأثیر مادی و معنوی هم در زندگی شما داشته است؟

راجع به این سؤال به طور قطع می‌توانم بگویم تأثیر داشته است. هم تأثیر مادی داشته و هم معنوی. مشکلاتی که من داشتم که فکر می‌کنم با این بخشش در زندگیم حل شده است.

 

11-  برای کسانی که بر سر دوراهی لژیون سردار هستند تا اینکه بتوانند آن بخشش را انجام چه صحبتی دارید؟

چیزی که همیشه جلوی قدرت بخشش انسان را می‌گیرد ترس است. چون ترس از دست دادن و ترس اینکه من امروز اگر یک مقدار پول را به لژیون سردار هدیه کنم، در مشکلات زندگی بمانم. این باعث می‌شود که بر سر دوراهی لژیون سردار قرار بگیرم، من فکر می‌کنم اگر روی این ترس پا بگذاریم و ترس را کنار بگذاریم و وارد لژیون سردار بشویم، آن دیدگاه و تفکرمان تغییر می‌کند و مطمئناً برای سال آینده در مرحله بعدی می‌توانیم وارد دنوری و حتی پهلوانی بشویم.

 

12- به لطف پهلوانی شما شعبه کریمان راه افتاد، به این شعبه چه حسی دارید؟

من اینجوری می‌توانم جواب بدهم که من قبل از اینکه وارد شعبه گنجعلیخان بشوم، نمی‌دانستم اصلاً کرمان شعبه داره یا نه؟ حتی برای درمان خودم میخواستم راهی تهران بشوم و آنجا درمان بشوم که لحظه آخر در سایت شعبه گنجعلی خان را دیدم و متوجه شدم که کرمان هم شعبه دارد. موقعی که آمدم توی شعبه گنجعلیخان و دیدم که افرادی قبل از ما بوده اند که از وقتشان، از وجودشان گذاشتند و این شعبه پا گرفته و بزرگ شده است، من هم به این فکر بودم که این مسیر ادامه دار باشد و کرمان بتواند شعب بیشتری داشته باشد. این باعث میشود که کرمان یک پشتوانه بشود برای شهرستانهای اطراف، چون من جز آرزوهایم بود که حتی در سیرجان شعبه داشته باشیم، پس می‌بایست کرمان به عنوان یک پشتوانه قوی برای شهرستانها باشد و من از این موضوع خوشحالم که الان در کرمان دو تا شعبه داریم.

 

13- سخن آخر؟

جایگاه پهلوانی را برای همه آرزومندم  و آرزو می‌کنم که همه به این جایگاه برسند و شاهد پیشرفت شعب بیشتری در کرمان و شهرستان‌ها باشیم و واقعاً به آن آرزوی قلبی که در سیرجان نمایندگی داشته باشیم برسیم چون من خیلی افراد را در سیرجان می‌شناسم که نمی‌توانند این مسیر را تا کرمان بروند و انشاءالله این مسیر باز شود و در سیرجان ما شاهد رهایی کسانی باشیم که در بند اعتیاد هستند. ممنون آقا سیروس لطف کردید که وقت گذاشتید.

 

تصاویری از روز شال گرفتن پهلوان علی:

 

 

 

تایپ: مسافر روح الله
ویرایش و انتشار: مسافر سیروس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .