English Version
English

درمان شیشه و چالش های آن در کلینیک های ترک اعتیاد

درمان شیشه و چالش های آن در کلینیک های ترک اعتیاد

چهاردهمین جلسه از دور بیست و یکم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی و نگهبانی جناب مهندس و دبیری دکتر طوطی با دستور جلسه: «شیشه» روز جمعه مورخ 6 آبان ماه 1401 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم مسافر؛ امروز صبح جمعه ساعت ۸: ۱۲ دقیقه در تاریخ ششم آبان ماه هزار و چهارصد و یک در پارک طالقانی هستیم.
امروز دستور جلسه را دومرتبه شیشه گذاشته‌ایم و به همین دلیل در برنامه لژیون پزشکان تغییر ایجاد کردیم. قبلاً از دستور جلسه‌های کنگره ۶۰ تبعیت می‌کرد، همان دستور جلسه‌ها را اجرا می‌کردیم ولی من این را تغییر دادم به این دلیل دیدم که بعد از سال‌های متمادی عزیزانی که در لژیون پزشکان شرکت می‌کنند اکثر آنها چیزی را فرا نگرفته‌اند و یک چیزِ سطحی بوده است، درمان واقعی یا شناخت واقعی به آن نرسیده بودند چون من علاقه‌مند هستم به آن درمان و شناخت واقعی برسند. اگر بگویید از کجا متوجه شده‌اید؟! از مشارکت‌ها وقتی صورت می‌گیرد متوجه می‌شوم در چه مرحله از آن دانایی یا دانش اعتیاد قرار گرفته‌اند.
ما باید این را اذعان بکنیم که ما در قسمت دانش اعتیاد و درمان آن صحبت‌های ما همه در سطح جهانی است و کاری با داخل کشور ندارم و اطلاعات، اطلاعات عمومی هستند و اطلاعات تخصصی نیستند؛ چه در قسمت روانشناسی و روان‌پزشکی و چه در پزشکی. اطلاعاتی که در مورد دانش اعتیاد وجود دارد یک کمی از آن در مورد توهم و یک مقداری در مورد اطلاعات عمومی هستند، هیچ‌چیز دیگری بیش از این نیست. دلیل آموزش هم این است که ما مشاهده می‌کنیم که جهان پزشکی یا جهان اعتقادی به درمان اعتیاد ندارد؛ میگویند بیماری هست؛ مثل بیماری قند یا بیماری فشارخون ما می‌توانیم این را ثابت نگه داریم که بیشتر از این پیشرفت نکند. گروه‌هایی که هستند مثل معتادان بی‌نام و اصلاً اعتقادی به درمان ندارند و میگویند امکان‌پذیر نیست؛ ما چیزی به نام درمان اعتیاد نداریم؛ ما فقط می‌توانم آن را متوقف کنیم و اگر ما ۵۰ سال هم نکشیم باز معتاد هستیم و خب یک عده‌ای هستند که این‌گونه فکر می‌کنند و دانش اعتیاد هیچ وجود ندارد و بقیه مسائل خب هستند؛ زمین‌بازی را عوض کن، توپ‌بازی را عوض کن، یار بازی را عوض کن، به آن مکان‌ها نرو این‌جوری کن و ...و همین چیزها در جهان پزشکی کشیده شده است و این اطلاعات وارد جهان پزشکی شده و اینها را الگو قرار می‌دهند.

در جهان پزشکی ازنظر علمی در تمام سطوح شما مشاهده می‌کنید که بسیار پیشرفت کردند و شکافتند و پروتکل‌ها مشخص است. کسی که بیماری سل دارد کاملاً می‌داند که داروی آن چه هست، آزمایش آن به چه صورت است و چگونه موردبررسی قرار بگیرد همه‌چیز آن را می‌دانند. پزشک می‌فرستد برای آزمایش که ببیند وضعیت آن از چه قرار است. ناراحتی خونی دارد خون را می‌فرستند برای آزمایش که ببینند پلاکت‌های آن چقدر است و گلبول‌ها چند تا هستند چجوری است همه را دارند و مشاهده می‌کنند ولی ما برای اعتیاد هیچ‌چیزی نداریم؛ اعتیاد فقط یک آزمایش ادرار داریم و تمام و این هم میگویند که سه روز پیش مثلاً فلان مواد را مصرف نکرده و دیگر ما هیچ‌چیزی نداریم و برای درمان هم همین است هیچ‌چیزی نداریم. الآن یک سری توهمات است یا مثل ماتریکس است، با صحبت و سخن و حرف بیایم مثلاً یک مصرف‌کننده هروئین را درمان کنیم. کجای آن خراب است به چه شکل خراب است چه چیز آن خراب شده؟ اگر یک بیماری هست چه نوع بیماری است؟
اکتفا کردن که یک مولتی فاکتور چند جهتی است. اینها قبول ولی باید مشخص بشود آن هدف آن تارگت باید بدانید کجا است و چجوری هست و چگونه باید آن را درست کرد؟ اینها هیچ‌کدام اصلاً در جهان پزشکی وجود ندارد که حتی پیشرفته‌ترین کشور دنیا آمریکا هست بالاترین مرکز انستیتو تحقیقاتی نایداس که من با آنها در تماس هستم، نامه‌نگاری و ارتباطات دارم با آنها این است که گفتم بیاییم در لژیون پزشکان اینها را بشکافیم با همدیگر بدانیم چه هست و چگونه است تا به آن راه منطقی برسیم. اگر هم صبح‌های جمعه به اینجا می‌آییم حداقل بیاییم این‌ها را بفهمیم که چگونه است در خیال و توهمات خودمان یک چیزهایی میگوییم که این در سطح جهانی هست، به عقیده من توهمِ که اگر نبود ما به درمان می‌رسیدیم. قدیم که رشته‌های تخصصی در اعتیاد نداشته‌ایم، جدیداً مطالعات اعتیاد گذاشته‌اند که آن‌هم درس‌هایش مشخص نیست که چی هست. آن‌هم همین‌طوری است من که نگاه می‌کنم چیزی که phd اعتیاد هم هست ولی از درمان هیچ خبری نیست.

شما زمانی می‌توانید یک ادعا بکنید که یک هروئینی را درمان بکنید و بعد از درمان تمام شد برو در لابراتوار هروئین سازی کار بکن و اگر رفت و وارد لابراتوار هروئین سازی کار کرد بله درست است. یا کسی که تریاک مصرف می‌کند درمان بکنید و بعد از درمان بگویم برو در مزارع کشت تریاک و تریاک بکار و تیغ بزن و وسوسه نشود نه اینکه نکشد اصلاً احساسی نداشته باشد آن موقع شما بگویید درمان است. میگویید چند نفر یک نفر را بیاورید در سطح جهانی، میگویند شما دارید بلوف می‌زنید. میگویم بیایید من به شما چند هزارتا می‌دهم همین کسانی که در کلینیک‌ها ۳۰۰- ۴۰۰ تا کلینیک هست که کار می‌کنند و پر از شربت تریاک و متادون همه آنها حکم همان مصرف‌کننده تریاکی است که ترک کرده و در مزارع تریاک کار می‌کند، مصرف‌کننده تریاک بوده و الآن هم ترک کرده و مبصر کلینیک هست و ممکن کمک دکتر و پرستار شربت هم در شیشه بریزد و به مریض‌ها بدهد و نه شرطی شد و...هیچ از این خبرها اصلاً نیست مسئله گم شد. اگر بخواهیم این کار را انجام بدهیم، آموزش می‌دهند و بعضی‌ها آموزش می‌گیرند چه چیزی را آموزش می‌دهند؟ در رشته روان‌پزشکی یا روانشناسی راجع به اعتیاد آموزش می‌دهند و آموزش می‌گیرند ولی چه محتوایی آموزش می‌دهند؟ در آن آموزش چه هست؟ همه اعتقاد دارند که درمانی ندارد. حال فعلاً ازاینجا کوتاه می‌آییم و می‌رویم مبحث شیشه. اگر بخواهیم مواد مخدر را باهم مقایسه کنیم باهم فرقی ندارد. بعضی‌اوقات میگویند تریاک سخت‌تر است، شیشه سخت‌تر است، هروئین سخت است، حشیش سخت‌تر است الکل و ... ولی به عقیده من اینها زیاد باهم تفاوت آن‌چنانی به‌طورکلی ندارد. مثل ساز موسیقی است؛ کسی که بخواهد ساز موسیقی بزند یکی می‌گوید ویولن سخت است یکی می‌گوید پیانو سخت است یکی می‌گوید نه، تار سخت است. خیر به‌طورکلی همه مثل هم هستند. حالا در اعتیاد هم تقریباً همه مثل هم هستند چندان فرقی ندارد ولی خب یک تفاوت‌های جزئی دارند. مثلاً تخریب هر مواد مخدر بستگی به محتوای آن ماده مخدر است که آن ماده مخدر چی هست. ما هنوز ازنظر علمی مثلاً هنوز میگوییم تریاک یا میگوییم هروئین اگر از یک متخصص بپرسیم که تریاک چی هست؟ می‌گوید تریاک یک ماده مخدر است دیگر اعتیادآور است این اسم تریاک یک اسم بازاری است اسم تجاری است. اسم تریاک مورفین+کدئین+نارسئین+تبائین +پاپاورین+کدامین+پروتپین و... وووو پس ما با تریاک مواجه نیستیم ما با پنجاه‌تا دارو طرفیم که تریاک بین ۲۳% تا ۳% مورفین دارد که مورفین در جهان پزشکی جزو داروهایی است که حرف اول را میزند. دومین ترکیبات تریاک کدئین هست که ۰/۳ دهم درصد تا ۳% کدئین دارد در جهان پزشکی پرفروش‌ترین داروی جهان است ما در جهان امروز پرفروش‌ترین داروی ما داروی کدئین است که ضد درد است در تمام جاها به کار می‌رود. پس تریاک پنجاه‌تا اسم دارو است، دو تا از ترکیبات دارویی دو تا از داروهای بسیار شناخته‌شده و بسیار مهم و حائز اهمیت جهان پزشکی است ما با این طرف هستیم نه با تریاک.

وقتی میگوییم هروئین یعنی ما با دی استیل مورفین طرف هستیم؛ ما با هروئین طرف نیستیم. هروئین برای آن بازاری هست که خریدوفروش می‌کند. ازنظر یک پزشک یا متخصص هروئین یعنی یک دی استیل مورفین. آن کاری که برای درمان مورفین در پزشکی انجام می‌دهد مثلاً اگر راهی داشته باشد باید برای دی استیل مورفین هم همان کار را انجام دهد چون دی استیل مورفین حتی سریع‌تر از مورفین جذب می‌شود. حالا اگر یک نفر تزریق مورفین در بیمارستان دارد بگوید که شش ماه یا یک سال مورفین زده است حالا مورفین را چکار کند آقای دکتر؟ می‌گوید که مورفین را ذره‌ذره تیپر کنید و ناگهانی قطع نکنید ممکن است خطر داشته باشد. ذره‌ذره مورفین را کاهش بدهید تا به‌مرور تیپر بشود. اگر بگویید که این هروئین میزند آقای دکتر چکار کنیم؟ می‌گوید قطع کنید، همین الآن قطع کنید؛ به خاطر اینکه آنجا فکر می‌کند هروئین است ولی یک متخصص با دی استیل مورفین سروکار دارم نه با هروئین این مشکلی هست که ما داریم در اسامی و اسم‌ها. پس بنابراین ما در تریاک با ۵۰ تا ترکیبات مواجه هستیم و در هروئین با یکی دی استیل مورفین. ولی خب با هروئین ما چندتا مشکل دیگر هم داریم؛ هروئین دیگر دی استیل خالص نیست؛ چیزی که کف خیابان و در بازار وجود دارد اینها اکثراً در خرده فروشی با انواع و اقسام قرص‌ها ترکیب شده است چون هروئین کم هست. مثلاً یک‌کم که شما می‌گیرید که یک گله‌ای که می‌گیرید پنج گرم است، تقریباً فکر کنم ربع که می‌گیرید تقریباً نزدیک یک گرم هست، حالا ممکن مقادیر را اشتباه بگویم یعنی در مقیاس‌های خیلی خیلی پایین است. پس شما دو تا قرص دیازپام را پودر کنید در هروئین بریزید خودش یک وزنی دارد چون واحدها پایین است. بنابراین بعضی‌اوقات برای ناخالصی که در هروئین می‌زنند بعضی قرص‌ها را پودر می‌کنند و وارد هروئین می‌کنند و ما می‌بینیم بعضی‌اوقات هروئینی که در بازار پیدا می‌شود ما حدود ۱۵-۱۶ سال پیش آزمایش کردیم ماکسیمم حدود ۷% هروئین داشت؛ یعنی شما با هروئین سروکار ندارید یا قرص هم سروکار دارید. پس کسی که هروئین می‌کشد تقریباً ۷% آن هروئین است و بقیه آن ناخالصی و مقدار زیادی از این ناخالصی‌ها انواع و اقسام قرص‌ها و ترکیبات دیگر پس در درمان هروئین فقط با دی استیل مورفین طرف نیستیم با قرص‌ها مواجه هستیم.

حال می‌آییم در شیشه. شیشه را میگویند آمفتامین، معتقد بودند که آمفتامین می‌آید در هسته‌ی اکوپامس مستقیماً ۱۱ برابر دوپامین را بالا می‌برد، دوپامین هم بالا برود انسان دچار شادی و شعف می‌شود. اگر شیشه ۱۱ برابر بالا ببرد، تریاک ۴ برابر بالا می‌برد. اصولاً الکل، تریاک، حشیش، کوکایین اینها دوپامین ۴۰۰% یعنی ۴ برابر بالا می‌برد پس در اینجا می‌بینیم که می‌تواند مؤثر باشد. در درمان شیشه ۱۱ درصد بالا نمی‌برد ولی چهار برابر بالا می‌برد، می‌بینیم که می‌تواند نقش بسیار سازنده‌ای داشته باشد. چون قدیم می‌گفتند این از خانواده آمفتامین‌هاست چجوری ما از این استفاده کنیم برای ترک شیشه؟ ولی بعد دیدند که نه، ما دیدیم که جواب می‌دهد و من در مرکز ملی مطالعات می‌گفتند که نمی‌شود؛ شیشه مال خانواده دیگر است و در پروتکلی که اجرا کردم گفتند که مصرف‌کننده شیشه را جزو برنامه درمانی نگذارید ولی چون من اعتقاد کامل داشتم، آن زمان مصرف‌کننده شیشه را وارد پروسه کردم و کنار پرسش‌نامه‌ها می‌نوشتم شیشه با تریاک، شیشه با کدئین، این‌گونه نوشتم و به درمان هم رسیدم.

پس می‌بینم که چون درمان در کنگره ۶۰ با تریاک است و چون اینجا ۴ برابر بالا می‌برد می‌تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد البته مسئله فقط دوپامین نیست ما اگر بگوییم که مسئله فقط دوپامین است نه ممکن ده‌ها صدها ماده باشد یکی هم دوپامین باشد حالا باید از این حرف‌ها کوتاه بیایم و بروم روی بحث درمان. خب وقتی می‌خواهیم یک مصرف‌کننده شیشه را درمان بکنیم چند نکته را باید بدانیم که آیا این شیشه تنها مصرف می‌کند یا خیر. یک فردی هست که فقط شیشه خالی مصرف می‌کند خب این یک رقم درمانش است.
فردی هست که شیشه را با تریاک مصرف می‌کند این باز متفاوت است. یک نفر دیگر شیشه را با هروئین مصرف می‌کند و باز این هم متفاوت است. شیشه را با الکل مصرف می‌کند این باز متفاوت است. شیشه را با حشیش مصرف می‌کند متفاوت است. پس می‌بینید شیشه را یا به‌صورت خالص مصرف می‌کند یا ترکیبی مصرف می‌کند.

ما به این نتیجه رسیدیم که اگر فرد شیشه را به‌تنهایی مصرف می‌کند فقط شیشه خالی، حالا ممکن مقدار زیادی بکشد یا کم بکشد، این زیاد نقش مهمی ندارد. ما در کنگره کسانی که شیشه مصرف می‌کنند وقتی می‌خواهیم درمانشان را با تینکچر شروع کنیم با دوز دیلی ۲ دهم سی‌سی یا ۳ دهم سی‌سی استفاده می‌کنیم. یعنی اولین باری که می‌خواهیم اوتی را به مصرف‌کننده شیشه بدهیم دودهم سی‌سی در زیر زبان آنها می‌ریزیم با سرنگ انسولین خودمان هم می‌ریزیم؛ دفعه اول هم ۳ دهم نمی‌دهیم چون بعضی‌ها هستند که ۳ دهم هم می‌دهیم نشئه می‌شوند. بنابراین دوز اول را یک‌دهم پایین‌تر می‌دهیم ۲ دهم سی‌سی اوپیوم تینچر را در زیر زبان آنها می‌ریزیم و میگوییم نگه‌دار و آن را قورت نده تا مثلاً ۵۰ بشمار و بعد آن دو قطره را قورت بده چون از طریق زبان جذب خیلی خیلی بالاتر است. در مقیاس‌هایی که اوپیوم تینکچر در حد زیر سی‌سی استفاده می‌کنیم بهترین کار این است که چند ثانیه در زیر زبان نگه دارد تا از طریق زیر زبان ذره‌ذره خیلی به‌سرعت بالایی جذب بدن بشود. وقتی ما یک مصرف‌کننده شیشه را ۲ دهم سی‌سی به آن می‌دهیم تمام مسائل آن آرام می‌شود، ما خیلی خوب به‌راحتی روی افراد جواب گرفتیم. آن واکنش‌های منفی آن ناراحتی‌های اعصاب و... کاملاً متعادل می‌کند.

ما باید این نکته را بدانیم که برای یک مصرف‌کننده شیشه، مسئله این نیست که تا الآن شیشه مصرف می‌کرده اما دیگر نمی‌خواهد که مصرف کند، یک نگاه بسیار پیش‌پاافتاده و ساده‌لوحانه، همین سیستم ماتریکس هست که شما می‌خواهید یک مصرف‌کننده شیشه که تمام سیستم بیوشیمی مغز او به‌هم‌ریخته است را با حرف و صحبت درست کنید، اصلاً امکان‌پذیر نیست، دفعه قبل هم گفتم امکان ندارد یک مصرف‌کننده مواد مخدر، بدون استفاده از دارو به درمان برسد، بازهم می‌گویم درمان، نه ترک اعتیادی که شخص ۳۰ سال است که مواد نکشیده و بازهم می‌گوید من یک معتادم.

ما باید کاملاً بدانیم که اگر می‌خواهیم یک مصرف‌کننده شیشه را درمان کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که شخص، سیستم بیوشیمی بدنش به‌هم‌ریخته است، سیستم بیوشیمی یا به قول من پارامترهای سیستم ایکس که انشااللّه مقاله آن‌هم منتشر خواهد شد، تمام ناقل‌های عصبی و نوروترانسمیترها به‌هم‌ریخته است، دوپامین، اندورفین، دینورفین، انکفالین، سروتونین، همه این‌ها به‌هم‌ریخته است، حالا این شخص را چگونه می‌توانید با حرف درمان کنید؟ این کار امکان‌پذیر نیست، باید نگاه درمانگر به ناقل‌های عصبی باشد، به هورمون‌ها، به مدیاتورها باشد، غدد درون‌ریز و برون‌ریز و... همه اینها در اثر مصرف مواد مخدر از تعادل خارج شده است، با حرف نمی‌شود این را درست کرد، نه شیشه نه تریاک نه هیچ‌کدام دیگر، بنابراین وقتی ما ۰٫۳ سی‌سی به فرد ot می‌دهیم، یعنی ۵۰ تا ترکیب دارویی مثل کوکتل به بیمار می‌دهیم و کاملاً به حالت تعادل طبیعی می‌رسیم، ما این آزمایش را در سطح کنگره ۶۰ انجام دادیم، معمولاً هم در هفته اول به میزان ۰٫۳ در یک وعده ساعت ۱۱ صبح دارو می‌دهیم، هفته دوم ۰٫۳ در دو وعده، ساعت ۷ صبح و ۷ شب و هفته سوم ۰٫۳ در سه وعده با فاصله ۷ تا ۸ ساعت، مثلاً ۷ صبح، ۲ بعدازظهر و ۱۰ شب و وقتی‌که رسیدیم به tds یا همان ۳ وعده تا مدت ۳ هفته نگه می‌داریم و بعد از ۳ هفته طبق جدول پروتکل، دارو را به ۰٫۴ در ۳ وعده افزایش می‌دهیم و باز مدت ۲۱ روز نگه می‌داریم همین‌طور تا ۴٫۵ یا ۶ سی‌سی طبق برنامه بالا می‌رویم و روی سقف هم ۲۱ روز دیگر نگه می‌داریم و سپس کاهش می‌دهیم. در مصرف شیشه و یا هر نوع ماده مخدر، یکی از مسائلی که اشخاص با آن مواجه می‌شوند یبوست هست، در نظر داشته باشید، اگر برخوردی داشتید با کسی که می‌گوید دو سه روز است که شکمم کار نکرده است، می‌توانید برای از بین بردن یبوست مواد را برای یک روز قطع کنید، بعد از ۲۴ ساعت فوری مشکل حل می‌شود، البته ما در کنگره از D.sap استفاده می‌کنیم که برای این کار بسیار مناسب هست. برخی هم می‌گویند که اگر ما شربت اپیوم به بیمار بدهیم ممکن است که معتاد به تریاک بشود، اولاً که معتاد تریاک نمی‌شود چون به‌عنوان دارو به فرد می‌دهیم، آن تریاکی که معتاد می‌کند این است که بغل گاز و پیک‌نیک با رفقا بنشینی و مصرف کنی یا منقل و وافور اعتیاد دارد یا زرورق و فتیله و... در این پروسه یک چیزی مثل دارو به بیمار می‌دهی، همان‌طور که دیازپام به او می‌دهی، همان‌طور که کورتون یا هر داروی دیگری می‌دهی، فرقی نمی‌کند، همه این داروها عادت آور هستند و شربت اپیوم هم مثل همه آنهاست، پس اعتیاد نمی‌آورد یعنی آن فرهنگ را ندارد. دوماً فرض کنید که اصلاً تریاکی بشود، خب از شیشه‌ای بودن که خیلی بهتر است، من بارها گفته‌ام که اگر شیشه‌ای، تریاکی شد خدا را شکر کنید که لااقل تریاکی شد، مصرف‌کننده تریاک دیگر سر کسی را نمی‌برد، دیوانه‌بازی در نمی‌آورد، توهمی نمی‌شود، گرچه هیچ‌کدام از مصرف‌کننده‌های شیشه که ما درمان کردیم، تریاکی نشده‌اند.

امروز من برای شیشه، به‌قدر کافی صحبت کردم اما می‌خواهیم چندین جلسه روی همین مبحث صحبت کنیم، جلسه بعدی مصرف شیشه را با تریاک و الکل و ... بررسی می‌کنیم.
تا همین‌جا کافی است و می‌خواهم که جلسه را به مشارکت بگذارم، اگر داخل جلسه مصرف‌کننده‌های شیشه داریم، اول آنها صحبت کنند، تجربه خودشان را بگویند، اینکه چقدر مصرف می‌کردند و خواهش می‌کنم، غلو نکنید که بخواهید چیزی بگویید که من خوشحال بشوم، هر اتفاقی برای شما افتاده همان را بازگو کنید، اینکه کجا مراجعه کردید، چه مشکلاتی داشتید، تریاک اثرگذار بود یا نه همه را مطرح کنید که در این جلسه یک نمونه هم داشته باشیم.

مشارکت مسافر علی
آقای مهندس خیلی ممنونم بابت وقت مشارکت؛ من از سال ۸۴ مصرف‌کننده شیشه شدم، زمانی که رنگ شیشه سبز بود و مثل الآن سفید نبود، خاطرم هست که مقدار کمی تهیه می‌کردیم، چندین نفر آن را مصرف می‌کردیم و تا ۴۸ ساعت نمی‌توانستیم بخوابیم. آن زمان دانشجو بودم و در شهرستان درس می‌خواندم و به دلیل مصرف شیشه از درس و دانشگاه و خانواده دور شده بودم و در شهرستان کم‌کم تبدیل به یک کارتن‌خواب شدم و خانواده نیز بی‌خبر بود که چه اتفاقی برای من افتاده تا اینکه از دانشگاه اخراج شدم و به تهران برگشتم. وقتی‌که خانواده از حال‌وروزم باخبر شد، چندین بار مرا به کمپ بردند، چندین بار به روانشناس مراجعه کردم و همه اینها فقط باعث شد که خانواده از من ناامید بشود و اینکه باور کنند که شیشه قابل‌درمان نیست و خود من هم حتی فکرش را هم نمی‌کردم که روزی برسد که بتوانم بدون شیشه زندگی کنم. وقتی‌که از خواب بیدار می‌شدم گریه می‌کردم و می‌گفتم که خدایا مرا از دنیا بِبَر، من دیگر نمی‌خواهم زندگی کنم، اصلاً باور نداشتم که یک روز خوب بشوم. قبل از ورود به کنگره یکی دو بار اقدام به ترک کردم اما بعد از ۳ ماه افسردگی پیدا می‌کردم، توان هر کاری را از دست می‌دادم حتی بعد از مدتی رو به تزریق شیشه آوردم و روزانه ۳ گرم تزریق می‌کردم و درنتیجه از خانه و خانواده طرد شدم و داخل ماشین زندگی می‌کردم تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدم، خاطرم هست که سال ۹۱ در میدان انقلاب داشتم پیاده راه می‌رفتم و دیدم که یک دست‌فروش، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر آقای مهندس را می‌فروشد و چون روی جلدش عکس خورشید با نوشته الله بود، آن را خریدم و شروع کردم به مطالعه کتاب، وقتی‌که بیشتر آشنا شدم، به شعبه آکادمی مراجعه کردم و مشاوره شدم و در سال ۹۲ در شعبه لویی پاستور (سعادت‌آباد سابق) سفرم را شروع کردم. تا مدت ۶ ماه هیچ‌چیزی متوجه نمی‌شدم و همش با خودم می‌گفتم که مگر می‌شود شیشه درمان داشته باشد، فقط یادم می‌آید که به راهنمای خودم گفتم که شما مصرف‌کننده شیشه بودی و درمان شدی؟ من هم امیدوار باشم؟ من دیگر توان ندارم، اگر این کار یک بازی است و می‌خواهید مرا ۳-۴ ماه سرکار بگذارید که من مصرف نکنم از همین الآن بگویید و... ایشان به من گفتند که به من اطمینان کن، بمان و اگر بعد از ۱۱ ماه همه‌چیز درست نشد، هر کاری که دلت خواست انجام بده، مدت ۱۴ ماه سفر کردم و تمام عوارض مصرف شیشه که در من بود مثل افسردگی درمان شد، به زندگی برگشتم، توانستم ظرف مدت ۳ سال لیسانس بگیرم و اتفاق‌های خیلی خوبی برای من رقم خورد. برای من که باورم نمی‌شد بتوانم بدون شیشه زندگی کنم و افسردگی نداشته باشم، همه این اتفاق‌های خوب افتاد و در حال حاضر مدت ۷ سال هست که لژیون دارم و چندین مصرف‌کننده شیشه به‌واسطه روش Dst و آموزش‌های شما درمان شده و هیچ‌کدام برگشتی نداشته‌اند، خود من هم در این ۹ سالی که درمان شدم، چندین بار با کسانی که شیشه مصرف می‌کردند مواجه شدم و حتی یک ثانیه هم به مصرف فکر نکردم و اصلاً فراموش کرده‌ام که روزی مصرف‌کننده شیشه بودم. می‌خواهم از شما تشکر کنم، کنگره ۶۰ یک مُرده کامل را زنده کرد، هرچند یک مُرده خطری برای یک جامعه ندارد و آسیبی نمی‌زند اما یک مصرف‌کننده شیشه نه‌تنها به خود، خانواده خود و اطرافیان، بلکه به کل جامعه آسیب وارد می‌کند.
من سفرم را با ۰٫۵ سی‌سی شروع کردم و تا ۳ سی‌سی بالا رفتم و دوباره کاهش تا همان ۰٫۵ سی‌سی. هفته اول یک وعده، هفته دوم دو وعده، هفته سوم سه وعده و سه پله آخر هم همین‌طور بود، در کل سفرم هیچ حسی نسبت به تریاک پیدا نکردم حتی حس نشئگی هم نداشتم تا زمانی که رسیدم به پله آخر یعنی ۰٫۵ سی‌سی در یک وعده حس کردم که به‌اصطلاح عامیانه نشئه شده‌ام و خیلی راحت هم درمان شدم.

مشارکت مسافر احمدرضا
من هم ۱۴ سال تخریب شیشه داشتم و از سال ۸۳ شروع به مصرف شیشه کردم و تقریباً ۸ سال طول کشید تا اجبار به مصرف بشوم.
سال ۹۴ وارد کنگره شدم، سفرم را شروع کردم اما سفر خوبی نبود چون هیچ درکی از کنگره نداشتم تا چند ماه هیچ‌چیز متوجه نمی‌شدم، اواخر سفرم مادرم را از دست دادم و این اتفاق باعث شد که مدت ۲ سال از کنگره دور شدم و این دوری باعث شد که روزبه‌روز حالم خراب‌تر بشود و کارم به جایی رسید که دیگر سر کار نمی‌رفتم. خانه را ترک کرده بودم، همسرم به من می‌گفت برگرد، خودم کار می‌کنم و زندگی را اداره می‌کنم، اوضاع درست می‌شود و روزهای خوبی در راه است اما من از خجالت نمی‌توانستم به خانه برگردم، داخل ماشین زندگی و مصرف می‌کردم، شب‌ها سرد و روزها خیلی سخت می‌گذشت و بعد از چند ماه در یک طرح جمع‌آوری مرا به کمپ بردند و مدت ۵ ماه آنجا بودم، بعدازاینکه از کمپ بیرون آمدم، خدمت جناب مهندس رسیدم و صحبت کردم و آقای مهندس یک فرصت دوباره به من دادند و این بار سفر خودم را خیلی جدی شروع کردم، خیلی نظم برای من مهم بود، راهنمای عزیزم خیلی زحمت مرا کشید و همیشه مراقب من بود و بااینکه به‌سختی گذشت اما به لطف خدا سفرم را تمام کردم و به درمان رسیدم. سفرم را با ۰٫۳ شروع کردم بعد از ۲۱ روز پله به پله بالا رفتم و بعد تکرار و کاهش تا ۰٫۳ سی‌سی در روز. روزی که می‌خواستم رها بشوم، راهنمایم به من گفت، بریم خدمت آقای مهندس تا رها بشوی، سفرت تمام شده است و من خیلی نگران بودم و با خودم می‌گفتم اگر داروی من قطع بشود حتماً خمار می‌شوم، این در حالی بود که در پله آخر با ۰٫۳ سی‌سی خیلی خیلی نشئه می‌شدم انگار که یک گرم تریاک خورده بودم و در هفته اول بعد از رهایی منتظر خماری بودم اما هیچ اثری از خماری نبود و هرروز حال من بهتر و بهتر می‌شد و اصلاً باورم نمی‌شد و فکر می‌کردم که دیگر نمی‌توانم کار کنم، فکر نمی‌کردم که نیروی ازدست‌رفته دوباره به من برگردد، الآن اصلاً احساس خماری، وسوسه، نیاز و خستگی ندارم و خدا را شکر که زندگی خیلی خوبی دارم، وارد لژیون سردار شدم و اوضاع مالی ذره‌ذره بهتر شد.

مشارکت مسافر محمدعلی
ممنونم از جناب مهندس برای فرصت مشارکت؛ اول از همه خدا را شاکرم که حال خوبی دارم و بین شما عزیزان هستم. با ورودم به دانشگاه سال ۸۹ بود که شیشه را تجربه کردم اولش مصرفم کشیدنی بود ولی بعد از آن به‌واسطه اینکه زیاد مصرف می‌کردم مصرف شیشه‌ام خوراکی شد یعنی نیم گرم تا یک گرم که در روزهای مختلف متغیر بود مصرف شیشه داشتم و شب‌ها هم برای اینکه بتوانم بخوابم که توهم نزنم، این تعریف‌هایی که می‌کنم برای اواخر مصرفم است که قرص زیاد مصرف می‌کردم که شب بتوانم بخوابم کلنازپام و دیازپام مصرف می‌کردم حتی من شیره تریاک را در چایی حل می‌کردم که بتوانم بخوابم که دوباره صبح مصرف کنم و آن حالتی که دارم با مصرف خوراکی شیشه را به دست بیاورم. از سال ۸۹ مصرف‌کننده شدم تا سال ۹۵-۹۶ که در سال ۹۷ اوج توهم و تخریب‌هایی بود که من داشتم خیلی چیزهای مختلفی را برای اینکه درمان بشوم تجربه کردم یعنی من سال ۹۳-۹۴ بود که تخریب‌های شیشه به‌طور واضح هم برای خودم و هم برای خانواده‌ام و اطرافیانم ظاهر شد یعنی صداهایی را می‌شنیدم از هر شیئی که توی خانه بود و بیرون بود و وقتی‌که به هر انسانی بازگو می‌کردم آنها را با یک تعجب خیلی بدی به من نگاه می‌کردند و چیزهایی را می‌دیدم که هیچ‌کس نمی‌دید به‌جز کسانی که مثل خود من مصرف‌کننده بودند و گاها اگر خوابم می‌برد و بی‌هوش نمی‌شدم  کابوس‌های بسیار وحشت ناکی را می‌دیدم که حتی در فیلم‌های ترسناک هالیوودی من این صحنه‌ها را ندیده‌ام و همش به‌واسطه‌ی مصرف مواد شیمیایی مثل شیشه مثل کمیکال و این‌جور مسائل بود اما به لطف توانایی جناب مهندس من وقتی‌که به‌واسطه‌ی یکی از اقوامم کنگره ۶۰ را در سایت در اینترنت پیدا کرده بودم و معرفی کرد خوب ۶ ماه طول کشید که اصلاً من برم وارد کنگره بشوم اما به لطف خدا بعدازاینکه وارد کنگره شدم دو ماه طول کشید که خواب من تنظیم بشود چون من آدمی بودم که خواب نداشتم و گفتم که کلناز پام مصرف می‌کردم که بتوانم بخوابم به‌واسطه مصرف زیاد شیشه، دو ماه دوره سازگاری‌ام طول کشید حتی سازگاری خوابیدن یادم نمی‌رود که شربت اپیوم را استفاده می‌کردم و می‌دانستم که دارم کم‌کم بهتر می‌شوم دیگر صداهایی را نمی‌شنیدم دیگر چیزهایی را نمی‌دیدم اخلاقم و رفتارم آرام‌تر شده بود و این را هم خودم می‌فهمیدم و هم اطرافیانم و این برایم خیلی جالب بود چون از سال ۹۳-۹۴ من پیش روان‌پزشک رفتم و خودم یک کمپ اختیاری به اسم وردیج رفتم اما آنها من را نپذیرفتند. من با خانواده رفتم آنجا و گفتم من خودم می‌خواهم بروم به کمپ چرا من را می‌خواهید بفرستید اجباری من میدانم اجباری چه خبر است ما رفتیم آنجا و من را نپذیرفتند و چیزی که آن شخص به همراه من به خواهر و پدرم گفت که تو حالت اصلاً خوب نیست ما نمی‌توانیم اینجا تو را بپذیریم چون حال دیگران را هم به هم می‌ریزی و دیگران را هم دچار تشویش می‌کنی آنجا یک شوک به من خورد و گفتم یعنی این‌قدر حال و اوضاع من بد است.
که با لطف خدا حالا با امتحان روش‌های دیگر که نشد به لطف کنگره و همچنین گفته راهنماییم که این کاری که میگم را فقط انجام بده و اوتی‌ات را به‌موقع و به‌اندازه بخور و من هم گوش کردم به حرف ایشان ۰/۳ می‌خوردم یک هفته اول را خوب همان‌طور که خودم هم امتحان کمک راهنمایی دادم و شکر خدا قبول شدم و پروتکل را یاد گرفتم و میدانم که مصرف‌کننده شیشه ۰/۳ می‌خورد، هفته اول بعد می‌شود شش دهم هفته سوم می‌شود نه دهم و این ۲۱ روز ادامه دارد یعنی ۲۱ تکرار می‌شود و پله می‌رود بالا تا یک سقفی و تکرار و تیپر می‌شود و یک روزی می‌رسد که مصرف محمدعلی می‌شود همان daily ۰/۳ و می‌رود پیش جناب مهندس برای رهایی که هیچ‌وقت این روز را یادم نمی‌رود و واقعاً از جناب مهندس متشکرم در ضمن یادی کنم از صحبت و فرموده‌ای که جناب مهندس دارند در مورد:  اینکه لابراتوار شیشه و هروئین من در لابراتوار شیشه و هروئین کار نمی‌کنم ولی محل کارم میدان اعدام است و جایی است که وقتی از بازار بیرون می‌آیم
دقیقاً همسایه‌ام با کسانی که شیشه تولید می‌کنند و می‌سازند و می‌کشند، من از موقعی که بیرون می‌روم به سمت مترو و همکارهای من که می‌دانست که من مصرف‌کننده بودم می‌گوید دلت نمی‌خواهد اینها را می‌بینی چیزی که به آنها میگویم این است که همیشه این تعریف را برایش دارم که جناب مهندس می‌فرماید، درمان واقعی یعنی یک نفر برود در لابراتوار شیشه و بخوابد و نیازی نداشته باشد به مصرف، این نمونه بارز درمان است که در کنگره ۶۰ من به آن پی بردم و این پیام را به همه آن‌هایی که می‌بینمشان و خواستار درمان هستند می‌رسانم. از جناب مهندس واقعاً متشکرم از راهنمای عزیزم متشکرم

سخنان جناب مهندس
ممنونم از عزیزان این کیس ها هم گزارش‌ها و تجربیات خودشان را بگویند که ما می‌خواهیم وارد مرحله عملی‌تری بشویم.
در موضوع مواد مخدر به همین دلیل بحث را ادامه می‌دهم و جلسه بعد هم بر روی همین مبحث شیشه کار می‌کنیم و کیس ها می‌آیند و صحبت می‌کنند بعد شیشه را ترکیبی میگوییم مثلاً شیشه با الکل یا شیشه با تریاک با شما چه‌کار کرد روی این مبحث صحبت می‌کنیم تا اینجا اگر سؤالی چیزی هست بگویند که پاسخ بدهم وگرنه جلسه را به دبیر و هفته آینده هم جلسه داریم و از این به بعد جلسه لژیون پزشکان هر هفته تشکیل می‌شود.

سلام دوستان فریبا هستم یک همسفر

سؤالم از این بزرگوار این است که شیشه تا جایی که من می‌شناختم حالا شاید من دقیق نمی‌شناسم معمولاً کشیدنی بود! و حالا از این دوستمان سؤال دارم نوع مصرف خوراکی چگونه است؟

سلام دوستان محمدعلی هستم یک مسافر؛ 
حالا ایشان گفتند خوراکی من واقعیت یک‌بار هم اسنیف کردم شیشه را و خوراکی‌اش را یکی از دوستان زمانی که از کمپ اجباری آمده بود به من گفت یک روش جدید یاد گرفتم و یک نوشابه گرفت و ریختیم درون لیوان و شیشه را ریختیم درون نوشابه و حل شد. مواد شیشه در مایعات حل می‌شود و آن را مصرف کردیم به‌صورت خوراکی و یک روز به دلیل اینکه حال خوبی نداشتم، دو سال آخر مصرفم حال خوب نداشتم توی یک سریالی دیدم این کار را انجام می‌دهند در سریال برکینگ بد بود که دیدم شیشه را می‌کوبند و اسنیف می‌کنند خوب من هم مصرف‌کننده بودم و همیشه دنبال یک حالی بودم که فراتر از آن حال قبل باشد، شیشه را کوبیدم و اسنیف کردم و حدوداً ۸ ماه درون دماغم زخم بود و به‌واسطه‌ی آن یک‌ذره که خیلی کم بود حدوداً پنچ شش روز نخوابیدم و یک نشئگی وحشتناکی داشتم یعنی حال خوبی که نداشتم و نشئه بودم ولی نشئگی وحشتناکی داشتم و مثل کابوس بود. دقیقاً و داخل آب هم حل کردم و استفاده کردم. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

سخنان جناب مهندس
شیشه آمفتامین است و از طریق معده جذب می‌شود. مثلاً هروئین از طریق معده جذب نمی‌شود ولی از طریق روده بزرگ می‌تواند جذب شود. بنابراین هروئین را نمی‌خورند چون اگر بخورند از طریق معده جذب نمی‌شود چون اسیدی و بازی و یک سری حساب‌های شیمیایی دارد. شیشه را تزریق هم می‌کنند ولی معمولاً رسم بر این است که شیشه را می‌کشند مثل هروئین که می‌کشند و هم تزریق می‌کنند. این سؤال‌های خوبی است که مطرح‌ می‌شود.
اگر سؤالی هست بپرسید وگرنه می‌رویم جلسه بعد و جلسه بعد را هم مهیا می‌کنیم که روی همین مبحث شیشه صحبت کنیم و ترکیباتش را میگوییم. از این به بعد هم ما هر هفته ساعت هشت صبح جلسه لژیون پزشکان را داریم و امروز هم باید دبیر انتخاب بشود و باید از آقایان اطبا باشد و ما امیدواریم که آقایان پزشک بپذیرند این کار را و کسی هم که دبیر می‌شود کلینیکش دائماً باز است برای ارسال مریض این فرصت است که به او داده می‌شود. خب دبیر بودن کار سختی نیست. آقای دکتر ماهان به‌عنوان دبیر جلسه انتخاب شدند و باعث خوشحالی است، دکتر طوطی به شما می‌گوید چه‌کار کنید.

جناب مهندس در انتهای جلسه فرمودند: سفیر سلامت ۳ برای کتاب چهارده مقاله است و کسانی که چهارده مقاله را تدریس می‌کنند و چهارده مقاله را مورد برسی قرار می‌دهند. این است که به شما پیشنهاد می‌کنم درمان یک تا پنج را حتماً گوش بدهید و راهکارهای درمان اعتیاد یک تا سه است و سی دی سفیر سلامت هم همین‌طور است برای مجله سفیر سلامت امیدوارم که از ذره‌ذره لژیون پزشکان که به دلیل کرونا دو هفته یک‌بار سه هفته یک‌بار تعطیل می‌شد، مرتب تشکیل می‌شود و باید همه شما سحرخیز بشوید و همه شما بیاید. برای جای پارک ماشین هم می‌توانید داخل پارک آب و آتش که جای پارک هم خیلی زیاد هست، پارک کنید. از روی پل طبیعت پیاده‌روی کنید و بیاید، پیاده‌روی صبح گاهی هم بکنید که برای شما خیلی خوب است. متشکرم
نگارش: کمک راهنما بهمن
تهیه و تنظیم: کمک راهنما سعید

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .