سیزدهمین جلسه از دور بیست و یکم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی دکتر شهرام و نگهبانی جناب مهندس و دبیری دکتر طوطی با دستور جلسه: «شیشه» روز جمعه مورخ 29 مهرماه 1401 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
سخنان استاد
سلام دوستان شهرام هستم همسفر؛ میدانم این روزها کلاً حال خوب کم پیدا میشود ولی خوب میشود آرزو کرد. تلقین مثبت این است که امیدوارم حال خوب داشته باشید.
خب اگر اجازه بفرمایید امروز قرار است راجع به شیشه صحبت کنیم، با یک تأخیر چندهفتهای که اتفاق افتاد. جلسه قبل استاد جلسه خانم دکتر فرشته بودند که خیلی کامل همهچیز را توضیح دادند که شیشه چه زمانی و چه اتفاقهایی برایش افتاد و چگونه در کشور ما پیشرفت کرده و مشارکتها در خصوص درمان بود.
امروز اگر اجازه بفرمایید همانطور که جناب مهندس هم خیلی خوب تأکید کردند بیشتر کار کنیم روی اینکه من بهعنوان کسی که در کلینیک بهعنوان پزشک بیمار را میبینم، همکار روانشناسم یا همکار پرستارم در برنامههایی که بیمارهایی که آمدهاند روی اپیوم میخواهیم ببینیم که چه اتفاقهایی برایشان افتاده. چون همچنان میدانیم که مقاومتهای خیلی زیادی در برابر تجویز اپیوم برای شیشه وجود دارد.
یک سری مباحثی را خارج از آن آماده کردهام که امروز میخواهم خدمت شما عرض کنم. اول اینکه اینجا لژیون، لژیون کادر درمان است یعنی همکارهای روانشناس، پرستار و همکارهای پزشک ما هستند. میدانید اصولاً چند نوع درمان داریم؟ اصلاً تقسیمبندی درمان در پزشکی تقسیمبندی گستردهای هست وقتیکه شما راجع به آن جستجو میکنید مطالب خیلی مختلفی میتوانید پیدا کنید، مثلاً درمانهای اصلی، درمانهای جایگزین، درمانهای روانی و مسائل مختلف وجود دارد؛ اما بهطورکلی ما چند نوع درمان داریم که این درمانها را ما در هر رشتهای که هستیم به آن رسیدیم. یک سری درمانها هستند که درمانهای قطعی بوده، مثلاً بیمار مراجعه میکند که علائم سل دارد روش تشخیص آن مشخص است چه داروهایی به آن بدهیم به کجا قرار است برسیم. قرار نیست که خارج از این چهارچوب من پا بگذارم یعنی اینکه شما وقتی یک بیمار سل میاید درهرصورت مجموعه داروهایی که باید به او بدهیم مجموعه اقدامهایی که باید برای او در فالوآپ انجام بدهیم مشخص است.
تقریباً در تمام دنیا هم همین است و اصلاً پروسه این است یک سری درمانهایی که همه ما در کلینیکها خارج از این کتابها به آن رسیدهایم در همین رشته اعتیاد مثلاً آن اوایل که متادون آمده بود مرتب به ما میگفتند که چون نیمهعمرش طولانی است شما یک دز دارو را تجویز کن و دیگر بیمار میرود تا فردا مشخصاً من که کارم کاهش آسیب بود و آن زمان خاک سفید بودم مشاهده میشد که فردا دوباره تست بیمار مثبت است و بازهم میگفت که من وسوسه دارم.
با همکارها که صحبت میکردیم قرار شد که این تک دز را تبدیل کنند به ۲ دز و مشخصاً دیدیم که مقدار متادون کاهش پیدا کرد و تستهای مثبت هم کاهش پیدا کرد این همینطوری ادامه پیدا کرد تا در پروتکلها برنامه شیشه هم درواقع همین است من پزشک عمومی هستم و دانشجو دکترای مطالعات دانشگاه علوم پزشکی تهران دانشکده فناوریهای نوین رشتههای دیگری هم هستند در آن دانشکده که درواقع ما شاخههای علوم اعصاب و مطالعات اعتیاد هستیم، همه ما میدانیم که در رشته اعتیاد ندانستههای ما بیشتر از دانستههای ما است و مرتباً در حال تکرار شدن است مثلاً یک مسئله دیدهاید که یک موجی به وجود میآید و سالهاست این برنامه سیستم پاداش مرتباً شنیده میشود سیستم پاداش هم که همه میدانید سالیان پیش به خاطر تأکیدی بود که نایدا روی آن انجام داده بود نایدا یک مجموعه خیلی تأثیرگذار است آنقدر اینها روی این مسئله تعصب داشتند و پیش رفتند که تا کنگره هم رفتند که بتوانند تصویبش را بگیرند و جالب است که بدانید سناتوری ک در کنگره پیگیرش بود همین آقای جان کری بود که خیلی جاها ما عکسش را دیدم سالها تا آن حد پیش رفتند یعنی تمام گرندها تمام جهتدهی کنگرههای مختلف درواقع برای همین بود مرتباً ما هر جا که مینشینیم که قرار است راجع به اعتیاد صحبت بشود این حرف سالیان در حال تکرار است ما یک سیستمی داریم به نام سیستم پاداش که نروترنسمیترهای مختلفی این وسط هستند که یکی از آنها مشخصاً دوپامین است یعنی آنقدر ما این دوپامین و سیستم پاداش را شنیدیم. چون چیز نو و جدیدی برای ما نیامده است اگر صحبت فقط صحبت دوپامین باشد خب من داروهای ضد دوپامین دارم چرا داروهای ضد دوپامین در اعتیاد هیچ نقشی ندارند؟ یعنی یک جای کار را من نمیدانم. در مواد مختلف هم که وارد بدن میشود همین است یعنی شما یک گیرندههای مشخصی دارید مثل اوپیوم وقتی وارد بدن میشود گیرندههای مشخصی دارد که آن را میگیرند و تحریک میکنند درحالیکه فقط آن گیرنده نیست مثلاً الکل در دزهای پایین گیرنده آن مشخص است در دز بالا میرود سراغ تمام گیرندهها گیرندههای نیکوتینی را میزند. تمام گیرندهها را میزند و به خاطر همین یک سری عوارض دارد. ببینید تمام عرض من این است در علم اعتیاد ما همهچیز را نمیدانیم وقتی همهچیز را نمیدانیم نمیتوانیم از روشهای دیگری که در حال استفاده است و جواب میدهد درواقع مخالفت کنیم مثلاً در برنامههای شیشه که خانم دکتر فرشته دفعه قبل توضیح دادند و بسیار کامل هم توضیح دادند، به یاد دارید که روزهای اول که شیشه آمده بود نه ما میدانستیم که چه مادهای هست و عوارضش چه چیزی میباشد. مخصوصاً آن اوایل که آمفتامین آمده بود آمفتامین خالصی بود و خیلی هم گران بود برابر با قیمت کوکایین بود گرمی ۱۲۰ هزار تومان قیمتش بود و عوارض خیلی بالایی داشت ما تا چند سال نمیدانستیم چه مادهای است و همینگونه شیشه اضافه شد و توانست پیشرفت کند و سیستم مبارزه با مواد مخدر قیمتش را پایین آورد، خیابانی شد و بازهم عوارض زیادی پیدا کرد و عوارض اجتماعی خیلی زیادی، میدانید که شیشه از آن دسته مواد است که درواقع مقدار مسمومیت و ناخالصیاش ارتباط مستقیم با عوارض اجتماعی دارد یعنی اگر یک منطقه خلوص آمفتامین آن منطقه نصف بشود دقیقاً سرقتها و درگیریها دو برابر میشود یعنی یک ارتباط کاملاً مستقیمی دارد یعنی ما داشتیم میدیدیم و نمیتوانستیم کاری بکنیم بعدش ماتریکس آمد و جلسات مختلف ماتریکس گذاشته شد و عملاً دیدیم که ماتریکس آنچنانکه باید به ما پاسخ نمیداد داروی ثابتشدهای هم که هنوز هم برای شیشه نداریم بعد کنگره آمد گفت که من این داروی اپیوم را میگذارم و مقاومتهای خیلی زیادی هم شد؛ روزهای اول که این دارو اصلاً در این خانواده نیست و اپیوم را باید برای کسانی که مصرف هروئین داشتند استفاده کنید برای تریاک بگذارید، چرا برای شیشه استفاده میکنید؟! راستش را بخواهید من هم جزو کسانی بودم که خیلی تعجب کردم و گفتم خدایا من چگونه میتوانم اپیوم را بدهم به بیمار مصرفکننده شیشه؟ بهمرور که جلو رفتیم دیدیم که بیمار مصرفکننده شیشه که حداقل یک هفته دو هفته در جلسات ماتریکس میآمد و با من ارتباط داشت الآن مرتباً در جلسات شرکت میکند! خانوادهها میآمدند و میگفتند که شخص آرامتر شده. اوایل یادتان است که ما داروهای آنتی سایکوتیک هم نمیتوانستیم بدهیم میگفتند که این به خاطر مسمومیت ناشی از شیشه هست ۴ تا ۶ هفته صبر کنید اگر علائم سایکوز ادامه پیدا کرد که بهاحتمال ۸۰ درصد از بین میرفت بعد داروهای ضد جنون را برایش شروع کنید. یعنی ما با یک بیماری طرف بودیم که داشت آمفتامین را با خلوص بالا مصرف میکرد سایکوز را داشت خانواده نمیدانست چهکار بکند از آنطرف دیگر یک سری خلأهای قانونی هم بود که اصلاً به آنها هیچ کاری ندارم. توی این شرایط بردن بیمار روی اپیوم باعث آرامتر شدن و با روانشناس یا پرستار یا پزشک راحتتر ارتباط برقرار میکرد و درهرصورت در کلینیک یک قشر خاصی از بیمار میآید، قشری که توانایی پرداخت هزینههایی را دارد ولی در جاهای دیگری که ما میدیدیم که مخصوصاً خلوص پایینتری داشت عوارض بیشتری هم داشت یعنی آن کارتنخوابی که شیشه مصرف میکند عوارضش خیلی بیشتر از بیماری است که خانواده دارد هم به خاطر قیمت مواد است و هم به خاطر آن حمایتهای خانواده است و اتفاقهای خیلی زیادی میافتاد و آن موقع همه رسانهها آمدند و گردن بریدن و سر زدن و همسر کشی را نشان دادند و یک غول بزرگی از شیشه ساختند.
به نظر من از زمانی که درمان شیشه با اپیوم انجام شد ما توانستیم به یک نتایج خیلی بهتری در کلینیکهای خود برسیم بااینکه خود من روزهای اول یک علامت سؤال روی این برنامه گذاشته بود. امروز خواهشی که از همه دارم این است که بیشتر اگر موافق هستید راجع به اینکه مسافری که مصرفکننده شیشه هست و میآید در کلینیک اصلاً این هم که در چهارچوب برنامههای کنگره است و راهنما دارد و در جلسات شرکت میکند. همهی ما تجربه مصرفکننده شیشهای را داریم که خارج از کنگره به ما مراجعه میکند و اپیوم را برایش احتمالاً امتحان کردهایم اینها را هم بیاییم بگوییم و درواقع همان اتفاقی که چند سال پیش مثلاً برای چند دز شدن متادون افتاد. مثلاً برای مواد دیگری اتفاق افتاد که ما با تجربه کاری را آنجا میدادیم ولی در پروتکلهای ما نبود ولی در رفرنسهایمان نبود میخواهم عرض کنم که راجع به این تجربیات بیشتر صحبت کنیم که آیا واقعاً ما تأثیرات مثبتی از کسی که مصرفکننده شیشه است و درواقع برایش اپیوم را تجویز میکنیم دیدهایم یا ندیدهایم. آقا و یا خانم روانشناسی که مثلاً مصرفکننده شیشه است آیا بهتر میتواند با آن ارتباط برقرار کند آیا میتواند به آن اهداف درمانی برسد یا نه؟ حال خانواده چطور است خانواده میدانید یک بخش بسیار مهمی در اعتیاد است یک بخش مهمش آن ارتباطی است که من بهعنوان یک درمانگر دارم مثلاً با بیمارم میگیرم یک بخش مهمش آن روابط خانوادگی است، چون اگر مشخصاً در برنامههای مصرفکننده شیشه نباشد خیلی مشکل پیدا میکند و موافقید امروز راجع به این صحبت کنیم که درواقع داریم به کجا میرسیم؟ خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
سلام دوستان دکتر بهنام هستم یک همسفر
من در خصوص باورهای خودم که در طی این ۱۵ سال درمان اعتیاد صحبت میکنم. تجربه طی این سالها میگوید سه فاکتور در درمان بسیار مهم است. مهمترین اصل جلسه اول مشاوره است که در آن جلسه توضیحات کامل را به مریض بدهیم و به او بگوییم چه اتفاقی تا به امروز برایش افتاده و از این به بعد چه اتفاقی قرار است بیفتد. مسئله بعدی این است که حتماً باید پای یک دارو در میان باشد، من خیلی شوخی میدانم این مسئله را که بتوانیم یک شخص را بدون دارو درمان بکنیم. موضوع سوم به دلیل اینکه پروسه درمان چندماهه میباشد، حتماً باید بیمار یک مشغولیتی داشته باشد. بازهم خیلی بیمعنی است که بگوییم روز اول نیم ساعت با بیمار صحبت کردیم و داروی خوب به او دادهایم و گفتیم برود و هفتهای یکبار بیایید و دارو را تجدید کرد، غیرممکن است و تجربه من میگوید حداقل طی این سالها مریض اینگونه در پروسه درمان نمیماند، که اکتفا کنیم به دو قسمت اول و قسمت سوم را رها کنیم. این پروتکل کلی در همه مواد هست و اتفاقاً در خصوص شیشه دو برابر نیز هست. در جلسه اول که شناخت ما از بیمار و شناخت بیمار از درمان است بسیار مهمِ هم خودش و هم خانواده همراهش باشند. خصوصاً حالا که اسلحه درمانی ما در بحث شیشه داروی اوپیوم تینکچر است بیمار را باید توجیه کرد که مریضی که تا به امروز لب به مخدر نزده چرا باید اوپیوم تینکچر مصرف کند. بههرحال ما یکسری محدودیتهای قانونی داریم، همچنان ازنظر پروتکلهای وزارت بهداشت من پزشک حق اوپیوم را برای درمان شیشه استفاده کنم. خوشبختانه کلینیکهای که مانند من لژیون. درمان اعتیاد دارند بار مسئولیت از روی دوششان برداشته میشود و زحمت کار را به کنگره ۶۰ میدهند. برای بحث دارو نیز من دارو را میدهم از مقدار کم شروع میکنم، خیلی مهمِ مریض در طی درمان در ماههای اول، علیالخصوص هفتههای اول نشئه باشد، این موضوع را به تجربه فهمیدم که بیماری که نشئه نباشد، به درمان ادامه نمیدهد و همکاری نمیکند، بنابراین اوپیوم این لطف را به ما کرده است که بیماران را خوب نشئه نگه میدارد و چون نشئه هستند دوباره مراجعه میکنند که ما بتوانیم تجدید نشئه برایشان انجام بدهیم و مراجعه میکنند و دارویشان را از ما میگیرند. زمانی که این دو اتفاق افتاد پرسه سوم که کار کنیم روی بیمار که حسابی بیایید و طی این چند ماه آموزش بگیرد. ممنونم که به مشارکت من گوش دادید.
سلام دوستان دکتر فرشته هستم یک همسفر
خیلی متشکرم از استاد جلسه که وقت مشارکت دادند و درعینحال خیلی خوشحالم که دوستان را میبینیم بعد از یک وقفهای در مورد اینکه تجربه خودش را هر کلینیکی بگوید خوب این خیلی جالبتر است چون واقعاً شیشه یک تابو بود که ما هم نمیتوانستیم تحمل کنیم همانطور که دکتر شیرازی فرمودند ما پزشک که شدیم تمام بیماریها را یک پروتکل برایشان داشتیم چه بیماریهای جسمی مثلاً استرپتکوک یا سل یا پسوریازیس هر بیماری که ما در پزشکی داریم قشنگ مسیر درمان مشخص است چطوری برویم جلو فالو آپ بکنیم و به درمان برسد ولی واقعاً در مورد شیشه از همه بدتر واقعاً هیچ راهکاری برایش نبود و راهکاری هم که در کلینیکها و پروتکل کشوری هست خوب ماتریکس است، درصورتیکه گفتیم که ما ۱۱ برابر وقتیکه کسی شیشه مصرف میکند دوپامین را میبرد بالا و خوب سیستم پاداش را دیده چطور ممکن است که من یکدفعه سیستم پاداش را از این آدم بگیرم و بگویم بیا در کلاس بنشین و با روش ماتریکس درمان را شروع کنیم این قطعاً نمیشود این از محالات است یعنی اگر بیماری بیاید در کلینیک و مخصوصاً کلینیکهایی که لژیون دارند البته خوبیاش این است که کسانی که میآیند شیشه را با چیز دیگری مصرف میکنند. چون کلاسهای ما ساعت ۵ شروع میشود و فرد با پدر و مادر و خانواده خود میآید و در طول کلاس، وقتی میبینند که بچهها اعلام سفر میکنند، مثلاً کسانی که مصرفکننده شیشه بودهاند و تخریب بالایی داشتهاند، الآن کاملاً درمان شدهاند، وقتی میبینند که سیگار را هم کنار گذاشته و خیلی معمولی و عادی زندگی میکنند حتی تحصیلات خود را ادامه میدهند، پیش خود میگویند مگر میشود؟ پس نمونههای عملی توانست این افراد را جذب کند، در کنگره هم تعداد خیلی زیادی نمونه عملی وجود دارد و آقای مهندس هم فرمودند که در شیشه هم آمار درمان و ماندگاری در درمان، رقم زیاد و قابلتوجهی است و این هم یک راه است که ما از طریق نمونههای عملی به بیماران ثابت کنیم که درمان امکانپذیر است و وقتیکه پروسه درمان شروع بشود، نظم در مصرف دارو بسیار مهم است یعنی نهتنها در بیماری اعتیاد بلکه در تمام بیماریهای دنیا، اگر در مصرف دارو نظم وجود نداشته باشد و ندانیم که کی و چگونه دارو را افزایش و سپس کاهش بدهیم، درمان غیرممکن است. آقای مهندس هم که راجع به بیماری شوگرن صحبت کردند، واقعاً جالب است که این بیماریها هم با روش dst و داروی اپیوم قابلدرمان است، میخواهم بگویم که شیشه هم مثل تمام بیماریها درمان دارد و مهم نظم دارویی هست و همچنین در کنار مصرف دارو مسئله جهانبینی هم بسیار حائز اهمیت است که همه اینها در سیستم کنگره شکل گرفته و کامل شده است و من پیشنهاد میکنم که کلینیکها هم لژیونهای خود را منسجمتر و محکمتر برگزار کنند.
آقای مهندس (خطاب به مسافرانی که مصرفکننده شیشه بودند و در کنگره رهاشدهاند): لطفاً بگویید که چطوری درمان شدید، از چه مقداری شروع کردید، به چه مقداری رسیدید، چگونه دارو را کاهش دادید و قطع کردید؟
مشارکت مسافر فرهاد
ممنونم از وقت مشارکت. آقای مهندس من در سال ۸۲ مصرف شیشه را شروع کردم، سال ۸۹ به بسیاری از مراکز مراجعه کرده بودم، مراکز پزشکی اصلاً اعتقادی به درمان نداشتند و خود من هم چون با روش کنگره آشنا نبودم اعتقادی به درمان نداشتم. در مراکز پزشکی به من میگفتند که شیشه مثل گاز هست و اپیوم یا تریاک مثل ترمز و این دو با هم هیچگونه همخوانی ندارند، پس درمانی وجود ندارد. به njo های دیگری مراجعه کردم و در آنجا هم به من گفته شد، مصرف کنترلشده امکان ندارد و کدام مصرفکنندهای هست که بتواند کنترلشده مصرف کند؟ و من که هیچ راه دیگری نداشتم، وارد کنگره شدم، وقتیکه درمان را شروع کردم، در ماه اول اصلاً نمیدانستم که چه اتفاقی میافتد و به جهت تخریب بالا، یک سری تصاویر عجیبوغریب میدیدم و خانوادهام هم خیلی ترسیده بودند. خاطرم هست که آن زمان با نیم گرم اپیوم شروع کردم چون شربت نبود و همان نیم گرم هم خیلی زیاد بود اما آرامآرام عادت کردم و سازگار شدم و با روش dst و نظم کنگره و دیدن افراد درمان شده، امیدوار شدم و در ادامه با آموزشهای کنگره همهچیز برای من عوض شد و ظرف مدت ۶ ماه کلی تغییر کردم و بعد به لطف خدا رها شدم و الآن بیشتر از ۱۰ سال هست که رها شدهام، کمک راهنما شدم و الآن به لطف جناب مهندس مسئولیت یک شعبه را به عهده دارم و میخواهم بگویم که بهقدری تغییر کردم، زندگی قبل از کنگره من با زندگی بعد از کنگره شبیه یک معجزه است. سلام دوستان حسین هستم مسافر
درمان در کنگره به مدت ۱۰ سال با تریاک بود و هنوز شربت تریاک وجود نداشت، بعدازاینکه آزمایش کردیم، شربت وارد پروسه درمان شد. برای فرهاد هم همینطور بود و ما با تریاک درمان میکردیم، به این دلیل با نیم گرم شروع کردیم و خیلی هم زیاد بود چون تجربه کافی را نداشتیم، الآن با شربت ot با ۰٫۳ سیسی و بهصورت یک وعده در روز شروع میکنیم که بهموقع توضیح میدهم.
سؤال یکی از پزشکان از مسافر: دوستان لطفاً در مشارکت خود بفرمایید که در شروع درمان مصرف بلافاصله قطع شد؟ و اگر در اوایل سفر مصرف میکردید تا چه زمانی ادامه داشت؟ و اینکه از کی متوجه شدید که تغییر کردهاید و اتفاق خوبی در حال افتادن است؟
خدمت شما عرض کنم که من در شروع پروسه درمان تا ۲ ماه اول با خودم میگفتم، من مواد تهیه نمیکنم اما اگر ببینم مثلاً کسی داخل ماشین در حال مصرف است من هم میروم و مصرف میکنم اما به لطف خدا اینگونه نشد و بعدازاین مدت خیلی وسوسه کمتر شد و اوضاع کاملاً تحت کنترل بود و من ۹ ماه سفر بودم که یکبار داخل تاکسی، راننده شروع به مصرف شیشه کرد و این برای من خیلی عجیب بود چون من هیچ حسی نسبت به مصرف آن فرد نداشتم و بعد از پیاده شدن این موضوع برای خودم خیلی جالب بود.
مشارکت مسافر سعید
آقای مهندس ممنونم که به من وقت مشارکت دادید. من هم از سال ۸۳ شروع به مصرف شیشه کردم و از پزشکانی که در تلویزیون صحبت میکردند، شنیده بودم که هر کس یکبار شیشه مصرف کند تا آخر عمر مصرفکننده شیشه باقی میماند و این اتفاق برای من افتاد، بار دوم مصرف ۳ ماه بعد بود اما بههرحال شروع شد تا بهجایی رسید که روزانه ۹ گرم مصرف میکردم و وقتی به خیلی از مصرفکنندهها میگفتم، حرفم را باور نمیکردند اما واقعاً اینگونه بود.
ما مسافران در کنگره ۶۰ به لطف خدا همسفران خیلی خوبی داریم و همسفر من هم پیگیر بود تا درمان بشوم. در یکی از مراکز علمی کشور، برای درمان اقدام کردم و در تمام جلسات آن مراکز شرکت میکردم درصورتیکه ابزار مصرف همراهم بود چون اصلاً امکانپذیر نبود که شیشه را قطع کنی و بعد در کلاس حاضر شوی تا برایت صحبت کنند تا اینکه یک روز با معاونت همان مرکز صحبت کردم، مرا صدا کردند و حضوری در کنار هم نشستیم و فیلمبرداری هم میکردند و میگفتند این صحبتها برای ما خوب است و من گفتم آقای دکتر من در روز ۳ بار وسوسه میشوم که ماهانه میشود ۹۰ بار. گفتم برفرض که من آدم قدرتمندی باشم و ۸۹ بار وسوسه را رد کنم اما همان یکبار مرا زمین میزند و ضربه میکند و من نمیدانم چه کنم، گفت اینکه شما میتوانید ۸۹ بار وسوسه را رد کنید خیلی خوب است اما وقتیکه من وارد کنگره شدم، دیدم اصلاً چنین چیزی نیست و من با آموزشهای کنگره یاد گرفتم که مثلاً ذهن چیست و چگونه میتوانم ذهن خودم را کنترل کنم و این صحبت جناب مهندس که برای همیشه در خاطرم میماند که انسانهای قدرتمند میتوانند ذهنشان را تحت کنترل خود نگه دارند که این اتفاق برایشان نیُفتد، وقتی این آموزش را گرفتم فهمیدم که اصلاً چیزی به اسم وسوسه وجود ندارد. در آن مرکز برای من اتفاقی افتاد که خیلی ناراحت شدم و به همان خانمی که در جلساتشان شرکت میکردم گفتم من میخواهم تحت هر شرایطی مصرف کنم و ایشان دکتری را نزد من آوردند که به من گفتند بیماری شما جدید است و بیماری جدید هم علم جدید میخواهد و علم جدید هم در کنگره ۶۰ هست و شما باید به کنگره مراجعه کنید، اینگونه شد که من در سال ۹۱ با مصرف روزانه ۹ گرم وارد کنگره شدم و یکی از دلایلی که باعث شد ماندگار بشوم، عشق و محبتی بود که در کنگره وجود داشت و من توانستم این محبت را جذب کنم، زمانی که همسفرم متوجه شد که دوباره مصرف تریاک را شروع کردهام، خوشحال شد و چون کنار مصرف شیشه، تریاک هم مصرف میکردم، پروتکل درمانی برای من با مصرف روزانه ۷٫۵ سیسی شروع شد و تا ۹ سیسی روزانه بالا رفت. مدت ۲ ماه از سفرم گذشته بود که یک روز به یکی از دوستانم برخوردم که به من شیشه تعارف کرد و من هم بیاختیار قبول کردم اما همینکه میخواستم مصرف کنم، آموزشهای جناب مهندس به کمکم آمد، چون یاد گرفته بودم که باید بهای هر چیزی را پرداخت کنم و خدا را شکر میکنم که آن لحظه مصرف نکردم و وقتی با راهنمای خودم این موضوع را مطرح کردم به من گفت یکی از بزرگترین موانع سفر اولت را پشت سر گذاشتهای، شاید اگر آن روز میکشیدم الآن اینجا نبودم و فقط همان روز کمی اذیت شدم، اوایل سفرم وقتی با همسرم بیرون میرفتیم، میگفتم ببین آنجا دارند مصرف میکنند اما الآن اصلاً مصرفکننده نمیبینم و این همان تغییر حس است. همه اینها را مدیون زحمات جناب مهندس و آموزشهای کنگره هستم و در حال حاضر هم نزدیک به ۱۰ سال است که آزاد و رها هستم.
مشارکت همسفر فریبا
خوشحالم که امروز اطلاعات خوبی را از دوستان گرفتم. در مورد شیشه هرچقدر اطلاعات بگیریم و صحبت کنیم، کم هست، به دلیل اینکه شیشه معضل و بحران بزرگتری هست، همانطور که خانم دکتر فرمودند نظم در مصرف دارو بسیار مهم است و من هم تأیید میکنم چون نفر از دوستان هم اشاره کردند و گفتند که ما در درمان ماندگار شدیم و ماندگاری در درمان همتوان مصرفکننده را میطلبد و همتوان درمانگر را درمانگر باید به شیوه و روش کنگره ۶۰ عمل کند و درواقع بیمار را نگه دارد و این امر خیلی کمک میکند و خیلی هم مؤثر است، برای همین من هم سعی میکنم از این به بعد مراجعین را در جلسات و مشاورهها، ماندگارتر و راغبتر نگه دارم.
مشارکت دکتر محمد
دوستان مطالب خوبی را مطرح کردند، من هم خدمت شما مطلبی را عرض کنم که معمولاً در مراجعه به کلینیکها بهخصوص افرادی که مصرف خالص شیشه دارند در دو ماه اول یک سری درگیریهایی ما داریم که درواقع درخواستهای عجیبوغریب که ناشی از توهم و مصرف آنها بوده است اینکه در درمان ماندنشان دچار تزلزل اختلال میشوند. حالا تذکر من بیشتر روی این قضیه بود که دقت داشته باشیم مخصوصاً در ماه دوم درمان خیلی بهانههای مختلفی میگیرند که داروی ما کم هست دارو به ما کم میدهید یا این دارو عوض شده است این دارو با آن یکی فرق میکند. به نظر میرسد که درواقع ماه دوم یک زمان حساسی باشد برای درمان شیشه کسانی که خالص شیشه مصرف میکنند دوستان دیگری که مصرفهای مشترکی دارند ما کمتر این مشکل را داریم و دوستان در این قضیه اگر بتوانند کمی کنترل داشته باشند ماندگاری کسانی که برای درمان آمدهاند بیشتر خواهد شد.
مهندس: شما چه دارویی در دو ماه اول میدهید؟ معمولاً مراجعهکنندههای ما از کنگره هستند و داروی ot استفاده میشود ولی اینکه توجیه بشود مراجعهکننده در توجیهش خیلی مشکل دارد وقتی میآید شک میکند اعتراض آنها را دیدم حتی باکسی که دارد دارو میدهد درگیر میشوند که چرا داروی من عوضشده است چرا کم میدهید؟! من کم میآورم و... یک مقدار مشکل ایجاد میکنند.
مهندس: بچههایی که تحت درمان کنگره هستند؟
_ بچههایی که تحت درمان هستند بیشتر در ماه دوم درمان.
مهندس: بله خب این طبیعی است. تعدادی ریزشها هم شاید برای این باشد اگر این کنترل بشود که درواقع بیشتر همسفران ورود بکنند و کادر کلینیک را بیایند توجیه بکنند توضیح بدند که چه اتفاقی میافتد و این یک چیز طبیعی هست در سیر درمان. ما این را بررسی میکنیم ولی بهطورکلی تا دو سه ماه گیج هستند تمام مصرفکنندگان همینطور هستند هروئینیها و تریاکی هم اکثراً همینطور هستند دو سه ماه گیج هستند اصلاً نمیدانند که کی به کی هست تا بعد ذرهذره ذره آشنا میشوند بچه هم که میخواهد راه رفتن یاد بگیرد میخورد زمین این هم همینطور است. ممنونم از شما
مهندس: متشکرم بازهم بررسی میکنیم.
سلام دوستان محمدرضا هستم مسافر
ممنونم بابت وقت مشارکت من میخواهم از کمی عقبتر صحبت کنم قبل از اینکه مصرفکننده شیشه بشوم. من ساکن جزیره کیش بودم و در آن موقعیت شغلی خودم خیلی من را میشناخت سازمان منطقه آزاد کیش کاملاً با من آشنا بودند. اکثر کارهای آنها را من انجام میدادم ولی وقتی درگیر مصرف شیشه شدم و طی دو سه سال مصرف شیشه من را بهجایی رساند که از آن جایگاه اجتماعی که آنجا داشتم من کارتنخواب شدم؛ عملاً در کیش من کارتنخواب شده بودم شاید اولین کارتنخواب کیش بودم. کسی این اتفاق برایش نیفتاد ولی بهواسطه مصرف شیشه آقا فرمودند که سونامی شیشه واقعاً این برای من اتفاق افتاد ولی خب خدا را شکر که این اتفاق برای من رخ داد که من با کنگره آشنا بشوم. منم تا یکی دو ماه اول اسم کنگره را نمیدانستم چون آن موقع جایی به نام جمعیت آفتاب بود هرکسی از من میپرسید کجا میروی؟ آن تابلو را دیده بودم و میگفتم جمعیت آفتاب میروم ولی از درون آن مشاورهای که به من شد احساس میکردم که یکچیزی درست است و تنها جایی که آن اتفاق قرار است رخ بدهد همینجا است واقعاً من فکر میکنم هفته دوم وسوسهای نداشتم و کاملاً با آن دارو سازگار شده بودم من با شرب سفر کردم و با پله ۳ دهم شروع کردم هفته اول ۳ دهم و تا بالاترین پله که ۶ سیسی در روز بود رفتم و باز پیپر شد و ادامه پیدا کرد و پایین آمد و کاملاً در این ۱۳ ماه و چند روز که سفر من طول کشید یکبار هم وسوسه نداشتم و نکته جالب درمان من با این روش این بود که یک سال بعد از رهایی برای من شرایطی به وجود آمد که باکسی که مصرفکننده شیشه بود مجبور بودم که زندگی بکنم من خودم تجربه این را داشتم که مثلاً قطع کرده بودم مصرف شیشه را یک نفر اسم شیشه را میگفت من تا مصرف نمیکردم نمیتوانستم خودم را کنترل بکنم فقط کافی بود به من بگویند میرفتم انجام میدادم و مصرف میکردم ولی بعد از درمان من باکسی زندگی میکردم که اگر من مصرف میکردم کسی متوجه نمیشد تمام وسایل مصرف شیشه پایپ و ... در اختیار من بود بدون اینکه کسی متوجه بشود آنجا بود که ایمان آوردم و قطعی شده بود که من درمان شدم که هیچ حسی به شیشه نداشتم و کاملاً خنثی بودم به این مصرف شیشه و این معجزه درمان با روش DST بود من فکر نمیکنم که جایی در دنیا به روش دیگری بتواند به این راحتی درمان کند. به نظرم من بهراحتی درمان شدم؛ این اعتیادی که دنیا میگوید که شیشه درمان ندارد من خیلی از اطرافیان خودم را میشناسم که درگیر هستند و با کنگره نمیتوانند ارتباط برقرار کنند و میگویند که تا وقتیکه زنده هستیم باید مصرف کنیم. خود من هم این باور را داشتم که تازنده هستم باید مصرف کنم آن اوایل هم که وارد کنگره شده بودم میگفتم که مصرفکننده تریاک میشوم با این علم آمده بودم که خب حالا تریاکی بشوم شیشه دوزم میآید پایینتر ولی خب در ادامه این اتفاق رخ داد و خدا را شکر الآن هم نزدیک هشت سال هم از رهایی هم میگذرد و بارها و بارها شده است من در موقعیتهایی بودم که مصرفکننده بوده است و هیچ اتفاق بدی برای من رخ نداده؛ نه استرسی نه ازنظر فکری نه ازنظر جسمی و متوجه شدم که این درمان کاملاً اتفاق افتاده. مرسی که به صحبتهای من گوش دادید.
سلام دوستان اسماعیل هستم مسافر
آقای مهندس تشکر میکنم از این فرصت مشارکت که من دادید و خسته نباشید خدمت تمام عزیزان. بنده هم دوست عزیزمان که تعریف میکردند یاد اوایل مصرف خودم افتادم که من با تریاک شروع کردم اما بعد از دو سه سال دوست داشتم که به درمان برسم و به دنبال ترکهای مختلف و قطع مصرف میگشتم که به من گفتند بروید خارج از کشور و مشروب مصرف بکنید راحت میتوانید کنار بگذارید. به ترکیه رفتم و شش ماه آنجا ماندم و با مشروب خودم را سرگرم کردم اما بهمحض ورود به کشور دوباره یکسره از فرودگاه به سمت کسی که مواد میفروشد و مواد خودم را تهیه کردم و شروع کردم دوباره مصرف کردن و هروئینی شدم ۱۸ سال هروئین کشیدم و به دنبال ترک بودم و به من گفتن بروید ابوالفضل درمانی ترکهای مختلف مثل ابوالفضل درمانی را تجربه کردم ما را برای قطع مصرف به ابوالفضل درمانی بردند و بعد از ۳ ماه متوجه شدم قرص اکس همراه با شیشه را مخلوط میکردند و در قرص که متوجه نشویم قرص هست آن را پودر میکردند و با شیشه مخلوط میکردند و در کاغذهایی که قبلاً آلبالو خشک میفروختند کوچک آن درون آن میریختند و آن را پر دهان ما میریختند و آب میدادند و میخوردیم یک ۲۴ ساعت خارج از دنیای جهان فیزیک بودیم یعنی اگر ساعت ۱۲ شب میخوردیم ساعت ۳ بعد ظهر تازه به دنیا باز میگشتیم و بعد متوجه شدیم که شیشه هست و تمایل ما به سمت شیشه رفت که چقدر لذتآور است عجب ترکی بود و کیف ما را کوک میکرد و رفتیم به سمت شیشه روزانه هفت عدد اکس میخوردم که اسمهای مختلفی داشتند و شیشه کمکم مصرف کردم هشت سال مصرف شیشه داشتم و توهمات بسیار شدیدی میزدم کوچکترین آن این بود که در خانه لوازمخانگی سالم بودند ولی میگفتم که خراب هستند و برای خودم مهندسی میکردم و همهی آنها را باز میکردم شاید خندهدار باشد ولی لوازم چرخگوشت و جاروبرقی را اینها را باهم اقدام میکردم و یک وسیله جدید و عجیب و خلقه ای درست میکردم که خانواده در اعجاب بودند کلاً به دنبال ترکهای مختلفی گشتیم و پیدا نکردیم اما به حول و قوه الهی و اذنی که بر ما صادر شد و نقطه تفکری بر ما باز شد که ورود به کنگره ۶۰ اذنش صادر شد و آمدیم در کنگره ۶۰ و قبل از اینکه بیایم کنگره ۶۰ در کلینیکها برای متادون درمانی هم بنده رفتم متادون درمانی بنده با ۱۷ سیسی متادون شروع شد یواشیواش به ۴۰ سیسی متادون رسید طوری بود که متادون را در بطری آبمعدنی بزرگ میریختم و هم میزدم باید همیشه کنار فرمان همراه من بود که این را میخوردم که بتوانم پشتبند آن هروئینم را بکشم به من لذت بدهد و پشتبند آن سیگارم لذت بدهد و سیگارم که تمام میشد دوباره دو قلوپ شربت میخوردم که گلویم تر بشود این ادامه داشت تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدم و به ما گفتند با شربت اوپیوم تینچر میتوانید شیشه را درمان بکنید اما این برای من باورکردنی نبود چون واقعاً مصرف روزانه ۲ گرم شیشه داشتم مصرف ۵ گرم هروئین داشتم و ۴۰ سیسی متادون میخوردم اما من میگم اگر در کلینیکها یا جای دیگر این اتفاق نیفتاد، آن قسمت آموزش بود که در آن آموزش نبود نه اینکه نبود به ما نگفتن که مشکل کار شما از کجاست مشکل در سیستم بنده بوده فرقی نمیکند محرک یا مخدر داشته به یکجا ضربه میزده دوپامین من به مشکل خورده چیزهای دیگر به مشکل خورده است یواشیواش آمدیم در کنگره ۶۰ حالا آقای مهندس فرمودند ۲ ماه شاید طول بکشد این سازگاری برای کسی که شیشه مصرف میکند یا هروئین مصرف میکنند اما من این را به جرعت به واقعیت دارم میگویم قسم خوردن نداریم من بعد از یک هفته قشنگ روی سیستم من نشست و من لذت میبردم از استفاده کردن دارو و آموزشهایی که در کنگره ۶۰ گرفتیم آموزشهایی که توسط آقای مهندس cd ها و منابع غنی اطلاعاتی که صورتمسئله اعتیاد را برای ما میشکافت و ما متوجه میشدیم و قانع میشدیم آن قانع شدنِ مصرفکننده خیلی خوب هست که ما قانع میشدیم که این اتفاق افتاده و این مسیرش است. یواشیواش من درمانم شروع شد ۱۱ ماه و ۲۵ روز سفر کردم الآن هم ۴ سال و نزدیک به ۳ ماه که رها هستم به حول و قوه الهی چهار پنج ماه هم هست که در نمایندگی اسلامشهر کمک راهنما شدم کسی که نمیتوانست خودش را کنترل کند الآن ۲۰ تا رهجو که من میتوانم اگر خداوند اجازه بدهد به کنگره ۶۰ معرفی بکنم و کنار آقای مهندس بتوانیم از این دانش و آگاهی و تجربهای که ایشان دارند و متد DST به درمان برسانیم از اینکه به صحبتهای بنده گوش کردید سپاسگزارم.
جناب مهندس
متشکرم از دکتر شهرام ممنون بهافتخار ایشان دست بزنید. مطالب خوبی را امروز ارائه کردند، مطالبی هستند که به درد ما خوردند خیلی ممنون کاربردی بود صحبتهایی که کردید ما انشاالله هفته آینده هم جلسه داریم دیگر نمیرود دو هفته دیگر؛ انشاالله هفته آینده هم در خدمتتان هستیم ادامه بحث هم شهرام پیشنهاد کرد که بهتر است روی همین شیشه باشیم تا خوب قضیه جا بیافتد یا میکسش باشد شیشه و با مواد دیگری منم نظر خودم همین است حتی اگر قرار باشد ۱۰ جلسه هم روی شیشه باشیم ایرادی ندارد؛ اینقدر روی شیشه میمانیم و بحثهای متعددی میکنیم که این قضیه از همه ابعاد باز بشود. ما حتی اگر یک ماده را بتوانیم خوب بشکافیم و قطعاً روی مواد دیگری اثر خودش را میگذارد.
چیزی که امروز به شما میگویم که شیشه را گفتیم با 3 دهم سیسی شروع میشود؛ 3 دهم سیسی دوز پایین شروع میشود و سقف آن تا 5/4 یا 6 سی سی بستگی به خود فرد و تصمیم راهنما است. در بعضی قسمتها را کنگره دست راهنما را باز گذاشته است تا ۴.۵ ببرد تا ۶ ببرد تا ۷.۵ ببرد بستگی به خود فرد تصمیمگیری میکند. یک مسئلهای دارد که باید توی آن مراقبت باشیم که توی افزایش شیشه تنها مسئلهای که ما داریم مسئله یبوست است ممکن دچار بشود و گرفتار بشود که وقتی میرود بالا، مصرفکننده شیشه هست ممکن گرفتار یبوست بشود. گرچه متادون هم میخورد این مشکل هم دارد آنجا باید حتماً بپرسید که چگونه هست. اگر یکزمانی شما همه کار را انجام میدهید یبوست از بین نمیرود باید آنجا سقوط آزاد بدهید؛ یعنی دارو هم میدهید باز یبوست را دارد میگوید که یک هفته شکمم کار نکرده آنجا داروی آن را قطع میکنید ۲۴ ساعت قطع بکنید بلافاصله شکمش دوباره راه میافتد خوردن D.sap صبحها نیم ساعت قبل از ot دو تا در قوطی با یک لیوان آب ولرم معمولاً تا ۹۰% مسئله یبوست را از بین میبرد و مسئله را حل میکند.
نکتهای که در درمان شیشه با آن مواجه میشویم مسئله یبوست هست که حتماً باید از آن سؤال بکنید. در روز بگویید حتماً باید ۷- ۸ لیوان آب بخورد مایعات زیاد بخورد چیزهایی که فیبر دارد مثل کاهو و ... حتماً استفاده بکند ولی مهمترین چیزی که مسئله را حل میکند D.sap هست که صبح ناشتا یک لیوان آب ولرم با دیسپ بخورد حتی خوردن آب برای همهی ما واجب است؛ از خواب بیدار میشویم یک یا دو لیوان آب مصرف کنیم. خب جلسه را به دبیر میسپارم برای قانون یازدهم هفته آینده هم استاد خود من میشوم چون میخواهم پرسش و پاسخ بگذارم اگر عزیزان سؤالی هم دارند انجام بدهیم.
دکتر بهنام: ملاکی که عزیزان راهنما تا چه دوزی بالا ببرند و بعد پایین بیاورند چه چیزی را مدنظر قرار میدهید میگویم خب این سقف بس است بیاوریم پایین مرسی.
مهندس: بستگی به خود راهنما دارد؛ یکچیز حسی است من نمیتوانم الآن به شما بگویم درجه بدهم یا متر بدهم. راهنما احساس میکند که این رهجو هنوز به آن مرحله لازم نرسیده است؛ این هست که در آنجا توقفی به آن میدهد نگه میدارد یا میبرد بالا یا مثلاً ممکن است یک نفر باشد که با دوز کمی شیشه مصرف میکرده است یک نفر نه گرم مصرف میکرده است یکی در روز یک سوت دو سوت کم مصرف میکرده یک نفر همراه شیشه سابقه مصرف قرص هم داشته است یک نفر سابقه مصرف قرص نداشته یک نفر الکل هم مثلاً مخلوط بوده گاهی اوقات مخلوط نبوده است البته اگر با شیشه تریاک یا هروئین باشد یا متادون باشد ما پایه را متادون و تریاک اینها میگیریم، اگر مثلاً ممکن است همراه شیشه قرص هم میخورده است ناراحت عصبی هم داشته آن اگر بیماری روحی و روانی هم داشته باشد ممکن است ببرد بالاتر و ممکن است طول درمان هم بیشتر هم بشود؛ آن در اختیار خود پزشک یا در اختیار خود راهنما است. شما چجوری وقتی میخواهید خیاط بشوید نگاه میکنید و میگید اندازه این چقدر هست و هرکسی یک دوزی یک اندازهای دارد، آنجا در خیاطی مثلاً متر دارید اندازهگیری کنید ولی اینجا متر ندارید؛ شما اینجا حس میکنید که الآن لازم است یا نیست؛ خوب است کافی است یا نیست؛ آن برداشت شما است. باید خود راهنما این را تشخیص بدهد. الآن روی هروئین هم همینطور است؛ کسی که هروئین مصرف میکند میآیند و در کنگره شروع میشود به درمان، بعضیها با TDS یک سیسی شروع میشوند بعضیها tds دو سیسی و بعضیها tds سه سیسی این هم باز بستگی به راهنما دارد چون نوع هروئین نوعهای مختلفی دارد یکی نیم گرم مصرف میکند سابقه آن چقدر است زیاد مصرف میکند تزریق میکند تا جواب گوی آن باشد این است که ممکن است فرد با فرد فرق بکند بر وزن مقدار مصرف آن راهنما تصمیمگیری میکند یک پروتکل اصلی جلو میرود و دست راهنما را باز گذاشته است.
سؤالی نیست من جلسه را بدهم به دبیر و هفته دیگر این بحث را داریم و قشنگ پرسش و پاسخ هم میگذاریم تا این قضیه کاملاً خوب جا بیفتد. متشکرم، مرسی.
نگارش: مسافر بهمن
تهیه و تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
3375