سیزدهمین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی خیام نیشابور در روزهای سهشنبه با استادی: کمک راهنما مسافر حسین، نگهبانی: مسافر غلامرضا و دبیری: مسافر ایمان، با دستور جلسه "صورتمسئله اعتیاد" در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. دستور جلسه در مورد صورتمسئله اعتیاد است. یکی از مهمترین دستور جلساتی که ما را اینجا دورهم جمع کرده و آغازی برای یک زندگی دوباره همراه با صلح و آرامش است. در آغاز ورود به کنگره حتماً کمک راهنماهای تازهواردان این مسئله را برایتان بازکردهاند که در کنگره درمان اعتیاد صورت میگیرد، بعضی از ما Ngo های دیگر را تجربه کردهایم و با دیدن یک نخود تریاک یا یک شیشه مشروب آن چیزی که به آن وسوسه میگفتیم برای ما پیش میآمد اما در اینجا صورتمسئله اعتیاد پیداشده است؛ یعنی چه؟ یعنی کسی که در اینجا درست سفر کند و به حرفهای راهنما گوش کند، سر ساعت دارو را بخورد، سیدیهایش را بنویسد و اضلاع مثلث جهانبینی و روان را کامل کند، درمان برایش اتفاق میافتد و اگر یک بالشت تریاک یا همان مادهی مصرفیات را در سفر دوم زیر سرت هم بگذاری، بهراحتی میتوانی بخوابی، نه اینکه وسوسه شوی که بزنم یا نزنم، بدبخت میشوم یا نمیشوم، در کنگره ۶۰ ما چیزی به نام وسوسه به مواد نداریم. قبلاً هم نیاز جسمی ما بود چون خمر درون ازکارافتاده بود و جایگزینی در آن اتفاق افتاده بود، به این صورت که وقتی شما مواد مخدر بیرون را استفاده میکنید بهمرورزمان از سد خونی مغز عبور میکند و جایگزین مواد بیوشیمی مغز خودتان میشود و آن بیوشیمی تمام احساسات ما و حالتهای ما را شامل میشود که با مصرف مواد مخدر، آن را از حالت طبیعی خارج کردهایم.
چیزهایی که برای خودم اتفاق افتاده را میخواهم برایتان بگویم که شما متوجه شوید وقتی میگوییم از تعادل طبیعی خارجشده است یعنی چه. ما هر وقت که میخواستیم به گردش برویم و یا دورهم دیگر باشیم و شادی کنیم با خودمان حشیش میبردیم که مصرف کنیم در مصرف زیاد حشیش سروتونین از کار میافتد و شما نمیتوانید بخندید مگر اینکه حشیش مصرف کنید، خیلیها هستند که حالا همان حشیش یا گرس یا هر چه که مصرف میکند، وقتیکه وارد یک مجلس میشود اخمهایش در هم است و افسردگی دارد و نمیخندد، اما هنگامیکه مصرف میکند یک شخصیت دیگر میشود و میخندد، جوک میگوید وکلا عوض میشود. این یعنی اینکه آن شخص باید سیگاری را بکشد که بتواند بخندد، این یعنی از حالت تعادل خارجشده است. ما برای بیشتر کار کردن از ماده مخدر استفاده میکردیم و میگفتیم ۲۰ هزار تومان یا ۳۰ هزار تومان استفاده میکنیم و خیلی بیشتر درمیآوریم. این تواناییهای ما در انجام کار یعنی اینکه مصرف میکردیم که بتوانیم کارکنیم، مصرف میکردیم برای مسائل جنسیمان، مصرف میکردیم برای اینکه به ما خوش بگذرد و این کمکم از تعادل خارج شدن میشود. وقتیکه از تعادل خارج شد در ترکهای سقوط آزاد دیگر به حالت اول برنمیگردد. وقتی میگوییم صورتمسئله اعتیاد در کنگره ۶۰ پیدا شد، یعنی اینکه آن خمر درونیات را درمان میکنند بدون آنکه شما مواد مخدر مصرف کنی یعنی لبت همیشه خندان باشد و توانایی انجام کارهایت را داشته باشی، بدون مصرف هرگونه مواد مخدر و دوباره همه اینها در طول ۱۰ تا ۱۱ ماه سر جای خودش برمیگردد. حالا چطور وارد سد خونی مغز میشود؟ مغز انسان مثل یک قلعه مستحکم است و سرتاسر پوشیده شده است از مویرگهایی که خیلی فاصلههای اندکی با یکدیگر دارند، این را سد خونی مغز میگویند.
شما اگر یک جوهری را با سرنگ در خون تزریق کنند در همه جای بدن دیده میشود آن رنگ قرمز یا آبی الا مغز شما، چون مغز اجازه ورود نمیدهد و مویرگها خیلی مستحکم در کنار یکدیگر پیچیده شدهاند و این را سد خونی مغز میگویند. مواد مخدر از طریق چربیهایی که در سر وجود دارد خودش را میرساند به سد خونی مغز و از آن عبور میکند و بدن انسان آن را اشتباه میگیرد با خمر درون خودمان و در بین سیناپسها یک عملیات شیمیایی انجام میشود بسته به آن ماده مخدری که مصرف کردهایم آن حالت نشئگی شکل میگیرد. برای همین مشروب یکحالتی دارد و حشیش حالتی دیگر، بعد از مدتی استفاده آن خمر درون از کار میافتد و منتظر است که از بیرون مواد مصرفی را بگیرد و اتفاق این است که جایگزینی صورت میگیرد. جایگزینی مواد مخدر بیرونی بهجای مواد مخدر درون و آن موقع است که شما تا مواد نکشی نمیتوانی کار انجام دهی نمیتوانیم خندان باشی و تبدیل میشوی به یک غول یخزده که سرتاسر وجودت توسط مواد اداره میشود و یک معتاد میشوی. راه درمان فقط در کنگره ۶۰ پیداشده است و لا غیر، حتی در کشورهای دیگر هم نیست. آقای مهندس میخواهد این علم را به کشورهای دیگر هم بدهد چون آنها هم در هر رنگ پوست و شکلی هم که باشند، انسان هستند و در عذاب. سی دی سد خونی را میتوانید گوش کنید که چه اتفاقی در بدن شما افتاده و در ترکهای سقوط آزاد، چند سال هم که میگذشت، نه خواب درست بود، نه مسائل جنسی، نه کار کردن و هیچ توانی نداشتی، اما در کنگره ۶۰ این بهطور علمی پیداشده است و با همین سفر ساده دوباره متولد میشویم و آن تواناییها دوباره برمیگردند. ممنون از اینکه سکوت کردید و به حرفهای من گوش کردید.
عکاس: مسافر علیرضا (لژیون دوم)
تایپ: مسافر امیر (لژیون چهارم)
ویرایش و درج مطلب: همسفر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
404