English Version
English

وادی‌ها مثل زنجیر به هم متصل هستند

وادی‌ها مثل زنجیر به هم متصل هستند

جلسه پنجم از سری چهل و نهم کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی سلمان فارسی به استادی کمک راهنمای محترم مسافر صادق، نگهبانی مسافر مهران و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» و دستور جلسه دوم «تولد اولین سالروز رهایی مسافر اسماعیل» پنجشنبه 31 شهریورماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

قبل از همه به مسافران و همسفران خدا قوت میگویم که در آزمون کمک راهنمایی شرکت کردند و آرزوی موفقیت برای همه دارم. امیدوارم به آنچه که خواسته قلبی‌تان هست برسید و در جایگاه‌های خدمتی متفاوت خدمت کنید.در وادی هفتم من بعد از 6 وادی به‌جایی رسیدم که راه رو پیدا کردم و باید برداشت هم داشته باشم. این وادی برای افرادی است که وارد کنگره شده‌اند ولی هنوز سردرگم هستند و نمی‌دانند می‌خواهند ادامه بدهند یا نه، نمی‌دانند می‌خواهند کمک راهنما شوند یا نه؟ نمی‌دانند می‌خواهند خدمت کنند یا نه؟ من نباید فکر کنم اگر اکنون راه کنگره را پیدا کردم و راهی باز شد حتماً به رهایی می‌رسم، چون مهم‌تر از پیدا کردن راه چیزی است که برداشت می‌کنیم.

گاهی وقت‌ها من وارد کنگره می‌شوم و یک سری حاشیه‌ها برداشت می‌کنم، خب معلوم است که به رهایی نمی‌رسم. ولی یک‌زمانی هم گوش‌به‌فرمان راهنما و ایجنت هستم و سی‌دی‌ها رو مرتب می‌نویسم، مسلماً برداشت من متفاوت خواهد بود و این عین عدالت است. اگر من اکنون به‌عنوان استاد جلسه اینجا هستم و هم‌دوره‌ای من که باهم  وارد کنگره شدیم، هنوز سفر اولی است، این عین عدالت است. چرا؟ چون من راه را پیدا کردم، برداشت کردم، توی مسیر بودم و خداوند هم کمکم کرد، اما کسی که به کنگره آمد ولی جدی نگرفت و هنوز درگیر اعتیاد می‌باشد. گاهی اوقات ما معنی و مفهوم کلمات را درست نمی‌فهمیم و فکر می‌کنیم حالا که وارد کنگره شده‌ام دیگر همه‌چیز را می‌دانم و یک روز هم رها می‌شوم. درصورتی‌که چنین چیزی ازنظر من غیرممکن است.

من به‌عنوان یک برادر کوچک به شما سفر اولی‌های عزیز می‌گویم که وادی‌ها مثل زنجیر به هم متصل هستند و این‌گونه نیست که شما کتاب را بازکنید و بگویید معنی وادی هفتم چه می‌شود؟ معنی وادی هفتم را موقعی متوجه خواهید شد که وادی ششم را فهمیده باشید و کسی می‌تواند معنی وادی ششم را بفهمد که وادی پنجم را خوانده باشد. کسی می‌تواند معنی سی دی هفته آینده را بفهمد که سی دی این هفته را گوش کرده و نوشته باشد. کسی می‌تواند پله بعدی خودش را کم کند که پله فعلی خودش را کم کرده باشد. این‌ها همگی به هم مرتبط است.

دستور جلسه دوم:

اسماعیل تاکنون تریاک، هرویین و غیره را از نزدیک ندیده است و شناختی از مواد مخدر ندارد، اعتیاد اسماعیل از پنج سال پیش در شهر عسلویه شروع می‌شود که به خاطر یک مشکل احساسی که برایش پیش می‌آید و برای فراموشی آن به پیشنهاد یک نفر از دوستانش متادون مصرف می‌کند. اسماعیل از مصرف یک قطره متادون شروع می‌کند و با مصرف روزانه هشتاد سی‌سی متادون و بیشتر از چهل عدد قرص اعصاب وارد کنگره شد. قرص‌ها را آسیاب و با شربت متادون مصرف می‌کرده است. این‌قدر تخریبش زیاد بوده که مقداری از این مخلوط را به همسایه‌اش که آن‌هم روزی پنج گرم شیره مصرف داشته است می‌دهد و او به بیمارستان و کما می‌رود.

اسماعیل خودش را از بقیه جدا می‌دانست و فرمان‌بردار خوبی نبود چراکه مواد مخدری مثل تریاک و هرویین مصرف نکرده بود و همیشه موادش را به‌راحتی از کلینیک تهیه می‌کرد و سراغ ساقی نرفته بود. همیشه بین متادون و اوتی خوردن با خودش درگیر بود، بیست روز اوتی مصرف می‌کرد و دوباره متادون مصرف می‌کرد. بعد از مدتی که دیگر متادون مصرف نکرد، روزی چهل سی‌سی اوتی مصرف می‌کرد و ما خیلی باهم صحبت می‌کردیم تا اینکه خدا را شکر به کنگره بازگشت و رهجوی فرمانبرداری شد و روی برنامه آمد و سر موقع در کنگره حاضر می‌شد. او جز نفرات اولی بود که رهایی ایکس، ویلیام و چهل سی دی را هم‌زمان دریافت نمود که همه این‌ها به خاطر خواست و تلاش خودش بود. من در پایان پیام تولدش را می‌خوانم: شمارا فرمانی داده‌ایم تا استادی شوید برای خود، بیت خود و آنانی که باید در این مسیر یاری‌شان دهید، مانند گذشته آن کنید که فرمان است.

اعلام سفر مسافر اسماعیل:

آخرین آنتی ایکس مصرفی روزانه 70 سی‌سی متادون، تخریب سه سال، 13 ماه و 24 روز سفر کردم به راهنمایی آقا صادق در لژیون 23 به روش دی اس تی با داروی درمان اوتی رهایی 14 ماه و در ادامه درمان سیگار داشتم، یک سال سفر کردم به راهنمایی آقا صادق به روش درمان دی اس تی، داروی درمان نیکوتین خوراکی، رهایی از بند سیگار 14 ماه

آرزوی مسافر اسماعیل:

آرزو می‌کنم که خداوند از عمر من کم و به عمر آقای مهندس اضافه کند و سالیان سال بالای سر ما باشند.

 

سخنان مسافر اسماعیل:

قبل از آمدن به کنگره راه‌های زیادی را رفتم تا اینکه پیام کنگره توسط آقا جواد فلاحیان به من رسید. وقتی به کنگره آمدم اول پرسیدم کنگره پولی است یا نه و گفتند اینجا کاملاً رایگان است. برای انتخاب راهنما آقا صادق را انتخاب کردم و گفتم چون جوان هستند می‌توانم دورشان هم بزنم. مصرف من حدود هشتاد سی‌سی متادون بود و زمانی که می‌خواستم 5/16 سی‌سی مصرف کنم باورم نمی‌شد که بتوانم. سختی‌های زیادی در شروع سفرم داشتم. به دوره‌ی کرونا هم خوردم و مشکلات زیادی برای رفت آمدم داشتم. ولی آقا صادق گفتند باید برای رهایی بهای آنرا پرداخت نمایی. من حتی تریاک را هم ندیده بودم و از مصرف آنها خیلی می‌ترسیدم. من حال روحی خوبی نداشتم و به پیشنهاد یکی از دوستانم مقدار خیلی کمی در حد سه قطره متادون مصرف کردم ولی نمی‌دانستم چه هست. این روی خلق‌وخوی من تأثیر زیادی گذاشته بود. تا اینکه توسط یکی از همکارانم متوجه شدم آن چیزی که مصرف می‌کردم متادون بوده است. بعدازآن هر کلینیکی برای درمان می‌رفتم همان متادون را به‌صورت قرص یا شربت می‌دادند. زمانی که از ترک کردن ناامید شدم، قرص‌ها را پودر می‌کردم و با شربت متادون مخلوط ‌کرده و به‌اصطلاح خودمان معجون درست می‌کردم.

 هرچقدر پول و پس‌انداز داشتم درراه اعتیاد و یک عشق یک‌طرفه‌ای که در آخر هم رفت از دست دادم، ولی اکنون بااینکه مشکلات مالی دارم دیگر دنبال متادون نیستم. قبلاً از خوراک و پوشاک خودم می‌زدم ولی از مواد مصرفی خودم نمی‌توانستم بزنم و بدون مواد زندگی کنم. در دوران مصرفم خیلی خانواده‌ام را اذیت کردم و دست خودم نبود. خانواده‌ام می‌گفتند مشکلت چیست و می‌خواهی ببریمت دکتر ولی خودم می‌دانستم که مشکل من با دکتر رفتن حل نمی‌شود ولی بعدازاینکه مادرم هم به کنگره آمد، متوجه مشکل من شد و من را درک کرد. آقا صادق راهنمای من خیلی برایم زحمت کشید و با من صحبت کرد در خاطرم هست یک روز که سقوط آزاد بودم، حالم خیلی بد بود و فکر می‌کردم کسی به فکرم نیست، راهنمایم به هم زنگ زد و جویای احوالم شد و از من خواست که از این عشق یک‌طرفه خودم را خلاص کنم که همین باعث شد درمانم را کامل کنم و روی برنامه حرکت کنم. همه راهنمایان کنگره خوب هستند، من وقتی وارد کنگره شدم راهنمای تازه واردین آقای محمد زمانی بااینکه روزه بود با صبوری به تمام سؤالات من پاسخ دادند، یا کمک راهنما آقای مجید امینی هر موقع من را می‌دید تشویقم می‌کرد. من در آخر از همه دوستانی که در جشن ما حضور پیدا کردند و من را تشویق کردند ممنون و سپاس گذارم.

مرزبان کشیک گروه خانواده:

راهنمای تازه‌واردین ولژیون های دارای ظرفیت گروه خانواده:

مرزبان کشیک:

دستور جلسه هفتگی:

راهنمای تازه‌واردین، پیام OT و ورزش:

مسافران پله های آخر:

اعلام رهایی:

پیام سفر دوم:

ثبت حضور مسافران:

مهمانداران:

میکروفن گردان:

نگهبان نظم محوطه:

نگهبانان نظم:

آوای کنگره:

دعای کنگره:

لژیون های خدمتگزار

نگارش: مسافر علی اکبر، مسافر امیر مسعود
عکاس: مسافر امیر لژیون ۲۳
ویرایش و تنظیم: مسافر ابوالفضل لژیون 3

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .