جلسه سوم از دوره نوزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی رودهن با دستورجلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» با استادی کمکراهنما همسفر مژگان، نگهبانی همسفر سحر، دبیری همسفر ساغر، ساعت ۱۶ روز سهشنبه ۲۹ شهریور ماه، سال ۱۴۰۱ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از وادی اول تا چهارم روی تفکر متمرکز بودیم، یعنی تفکر کردن را آموزش گرفتم و قبل از این نمیدانستم تفکر چیست؟ تصور میکردم هر فکری که دارم؛ یک تفکر است و با توجه به اطلاعاتم تصمیمات زیادی میگرفتم.
از وادی پنجم به بعد گفته شده است، چطور تفکر خود را از قوه به فعل تبدیل کنم، عقل را به عنوان فرمانده به رسمیت بشناسم، تمام آن چیزهایی که آموزش میگیریم و معقول هستند را انجام دهیم؛ در وادی هفتم گفته شده است که رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آن چه برداشت مینماییم.
همه ما به دنبال راه درست هستیم، از زمانی که به خودمان آمدیم در پی آن بودیم که مسائل خودمان را با توجه به شناخت و آگاهی که داریم به بهترین شکل ممکن حل کنیم، ما قبل از اینکه وارد کنگره شویم و آموزش بگیریم اکثراً به دنبال بهترین راه بودیم ولی آنقدر که حسمان آلوده بود و آسیب دیده بودیم؛ یعنی هم حسمان هم قلبمان هم عقلمان بههمریخته بود، وارد کنگره شدیم.
به ما گفتند برای اینکه داخل آن مسیر قرار بگیریم و به خواستههایمان برسیم باید تزکیه و پالایش کنیم، یعنی باید اول حسهای خود را تزکیه کنم، قلبم را که پر از خشم، پر از کینه، پر از نفرت است تزکیه و پالایش کنم.
در وادیها در مورد تزکیه و پالایش گفتند: من تا وقتی قلبم صاف نباشد تا بههم ریخته باشم نمیتوانم حس خوبی دریافت کنم نمیتوانم تصمیم درستی دریافت کنم یعنی حس که از آلودگیها صاف شد بعد آن موقع عقل میتواند تصمیم درستی بگیرد.
رمز و راز حقیقت؛ و راز آن چیزی است که پوشیده و پنهان است و رمز، آن چیزی که ما میتوانیم آن راز را به آن دست پیدا کنیم برای اینکه به حقیقت برسیم؛ و حقیقت، همیشه اصل، درستی، واقعیت، حال خوب بوده است.
مصرفکننده حالش بد بود همسفر به عقل خودش به کمپ زنگ میزد، و هنگامی که از کمپ برمیگشت حالش بدتر بود. به سمزدایی و امثال اینها میرفت.
مثال ما در کنگره اعتیاد است، در کنارش مسائل دیگری هم هست که در سیدی محرم استاد امین می گویند: ما اعتیاد را مثال میزنیم ولی یک نفر است که ده سال است قصد دارد به پول زیاد، به حال خوش، به جسم سالم برسد؛ همه اینها آن راه را میخواهد که چطور راه را پیدا کنم و در آن راه حرکت کنم.
راه را پیدا میکنم که به آن واقعیت برسم، همسفر با توجه به عقل و آگاهی آن زمان میخواست مصرف کننده را درمان کند و مدام در حال غر زدن و ایراد گرفتن از مسافر بود و او را بخاطر اعتیاد مسبب تمام مشکلات میدانست، ولی وقتی وارد کنگره شدیم مسافر را رها کردیم چون متوجه شدیم او یک بیمار است، روش دیاستی کمک کرد که مسافر من به درمان برسد و من به حال خوش برسم یعنی رمز و راز را پیدا کردیم.
حالا کنگره برای ما حال خوشی دارد روزهای اول یکی پیدا شده و راه را نشان ما داده چقدر حرفهایشان زیباست، پیش میآید اول سفر حالشان خیلی خوب میشود انرژیشان بالا میرود اواسط سفر باز کمی بهم ریخته میشوند چرا؟
چون فقط حرفها را میگیرند اما اجرا نمیکنند؛ یعنی میآیند انرژی را میگیرند ولی اجرا نمیکنند و نگهش میدارند کنترل هم نمیکنند.
ما کنگره میآییم بعضیها چند سال هم میآیند ولی باز هم حالشان بد است چرا؟
چون اجرا نمیکنیم برداشت نداریم برداشت را چگونه باید داشته باشیم از روز اول که میآیم به من میگویند جهانبینی یعنی تغییر نگرش.
در کنگره باید مشارکت کنید باید سیدی بنویسید باید حرف راهنما را گوش بدهید باید ورزش کنید.
ما این بایدها را میگوییم حالا همسفر به ما میگوید چشم اما انجام نمیدهد.
گاهی رهجو مسائل کنگره را برای خودش و خانوادهاش بسیار بزرگ میکند.
ما میگوییم این را اجرا کنید سیدی مینویسید شاید سه روز هم زمان ببرد برداشت و خروجی آن مهم است. من مسیر را پیدا کردم و در این مسیر در حرکت هستم ولی یک جاهایی حالم بد میشود چون بهگونهای که دوست دارم برداشت و اجرا میکنم و در وادی از کمخردان و خردمندان میگوید؛ من قبل از کنگره واقعا بیخرد بودم فقط صحبت میکردم.
با این وجود حال من بد میشد چون حرفهایی را میزدم که نباید میزدم چون تفکری نداشتم و نمی دانستم تفکر چیست!
حالا آمدم در کنگره مثال میزنم داخل لژیون همان صحبت کردن ساده که بین صحبتهای هم صحبت میکنیم از همان نشانههای بیخردی است.
این تفکری که میگوییم وادی اول تا چهارم تا وادی چهاردهم مانور داده میشود ولی در این چهارده وادی میگوید تفکر چیست؛ تفکر فقط برای این نیست که من آدم صالحی باشم تفکر یعنی من درون خودم بهم نریزم حالا برداشت من چیست؟
ممکن است مسیر، مسیرِ درمان اعتیاد یا مسیرِ زندگی من باشد یا مسیر یک سفر باشد فرقی نمیکند مهم این است که من در این مسیر به مقصدم چگونه برسم؛ باید با حال خوش برسم و باید هدف داشته باشم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم
تقدیر از کمکراهنما همسفر مبینا در دوره خدمتی مسئولیت امتحان همسفران
نفرات برتر آزمون فاینال همسفران
واریز قسط دوم دنوری همسفر لژیون سوم
تایپ: همسفر سمانه رهجوی کمک راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر آسیه رهجوی کمک راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
ویراستاری: همسفر نسیم
تنظیم و ارسال: همسفر عاطفه رهجوی کمک راهنما همسفر فاطمه نصیری (لژیون سوم )*
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
446