سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
واژه همسفر برایم خیلی خوشایند و دلنشین است.
زمانی که وارد کنگره شدم، و این لقب را گرفتم احساس خوبی در من ایجاد کرد. به طوریکه، دوره درمان مسافر خود را مانند یک سفر میدیدم که همواره در هر سختی در کنارش باشم و در هر حالِ بد و خوب و هر فراز و نشیبی که یک سفر میتواند داشته باشد، باید او را همراهی کنم. دیگر بهگونه قبل به اعتیاد و مصرف کننده نگاه نمیکردم بلکه حس یک همراه در کنار یک بیمار برایم تلقی میشد که باید کنارش باشم، دیگر کلمه اعتیاد که با همسری مصرف کننده زندگی می کردم مرا رنج نمیداد.
قبل از این که وارد کنگره بشوم برایم خیلی سخت و بغرنج بود که کسی از اعتیاد همسرم مطلع شودو بههمین دلیل همیشه میترسیدم با او به کنگره بیایم اما وقتی وارد کنگره شدم دیگر خبری از این قبیل سرزنشها نبود همه همدرد بودیم و هربار با مشارکت دیگران مشکلی از زندگی خودم و مسافرم را درآن میدیدم. رفتهرفته با نوشتن سیدیها مشکلات و مسائلی که از درون با آنها همیشه دست و پنجه نرم میکردم را از زبان مهندس میشنیدم و هربار راهکاری جدید برای غلبه کردن به مشکلاتم را میآموختم. در حال حاضر کنگره و جایگاه همسفر بودن برایم بسی شیرین و خوشایند است که میتوانم هر روز با آموزشهایی که میگیرم خودِ واقعیام را بیشتر بشناسم و بیشتر به آرامش برسم. باید به قول یکی از استادان که میفرمودند ما باید قدردان مسافرانمان باشیم که به خاطر وجود آنها ما با کنگره آشنا شدیم.
خداوند را خیلی شاکر و سپاسگزارم که من و مسافرم را در مسیر کنگره قرار داد.
خیلی متشکرم
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی کمک راهنما همسفر زهره (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر زینب رهجوی کمک راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)
ارسال خبر: همسفر لیلا رهجوی کمک راهنما همسفر معصوم (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
279