اولین جلسه از دوره سوم، جلسات آموزشی خصوصی لژیون سردار، گروه همسفران ستارخان با استادی دنور همسفر مریم، نگهبانی پهلوان همسفر سعیده و دبیری دنور و ایجنت همسفر سمیه با دستور جلسه «خدمت مالی و تاثیر آن روی من» به صورت حضوری، روز سه شنبه بیست و دوم شهریور ماه 1401 ساعت 15 برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
بسیارخوشحالم که دوباره در این جایگاه قرار گرفتهام و از نگهبان لژیون سردار سپاسگزارم که فرصت خدمت را به من دادند و جایگاه ایشان و دبیر و خزانه دار جدید را هم تبریک میگویم و امیدوارم جلسه پرباری داشته باشیم.
چند مرتبهای مطالعه و تحقیق کردم که اصلا خدمت به چه معناست؟ جستجو کردم و متوجه شدم که اطاعت و فرمانبردار بودن جزو معانیش هست و چند تا از معانیاش که مرتبط با کنگره بود را گلچین کردم.
معنی دیگرش ماموریت بود، من این معانی را کنار هم گذاشتم و دیدم که آقای مهندس در کنگره شصت بستر را مهیا و لژیون سردار را ایجاد کرده و میگویند؛ کسانیکه توانایی مالی دارند خدمت کنند، چون کنگره شصت از لحاظ مالی بر مبنای اعضا اداره میشود.
تمام اعضا کمک میکنند و دست به دست هم میدهند تا این امکانات به وجود بیآید. با خودم گفتم باید فرمانبردار باشم و اگر از لحاظ مالی برای خودم مشکلی به وجود نمیآید در لژیون سردار خدمت کنم سپس معنی ماموریت را کنار این قضیه گذاشتم و اینکه خداوند این پول را در اختیارم قرار داد تا بتوانم آن را به مکانی که امن هست بدهم، تا برای همدردهای خودم استفاده شود و اگر این مبلغ و بخشی از مالی که به دستم میرسد را برای دیگران انفاق کنم، به عنوان یک قطره در این اقیانوس بزرگ خواهد بود.
بسیاری از افراد هستند که از پانصد میلیون تومان میگذرند و کم پولی نیست و واقعا خیلی دل بزرگی میخواهد تا فرد از این پول بگذرد تا به حال خوش دست پیدا کند.
باز هم خدا را شکر می کنم که آقای مهندس این بستر را فراهم کردهاند تا بتوانم در لژیون سردار خدمت کنم و چون تاثیر خدمت مالی دستور جلسه امروز هست این نکته را عنوان میکنم که؛در کنگره خدمت من در لژیون سردار شروع شد.
روزی برای دادن وجه لژیون سردار خیلی وضع مالیمان خوب نبود و اذن ورود به من داده نشد، تا بعدها حدود پنج یا شش سال بعد که لژیون سردار ایجاد شد توانستم وارد لژیون سردار بشوم، روزهای سختی را گذراندم، ولی اکنون حال خوش را به دست آوردهام و تشنهتر از قبل نسبت به اینکه به کنگره کمک کنم.
بعضی مواقع که به گذشته برمیگردم، میبینم پول دستم بود ولی نمیآمدم لژیون سردار و حالا فهمیدم که آنجا داشت پله پله و آهسته آهسته ظرفیتم پر میشد و اگر میخواستم یک مرتبه وارد لژیون سردار بشوم، شاید هم هنوز این جرأت را نداشتم که بتوانم این وجه را پرداخت نمایم.
باز هم خداوند متعال را شاکرم که فرصت به من داده شد تا وارد لژیون سردار بشوم.در ادامه جلسه با حضور اعضای لژیون سردار و جمعی از همسفران به مشارکت گذاشته شد.
و در آخر جلسه با دعای کنگره پایان یافت.
تایپ: همسفر سمیه، ایجنت نمایندگی
عکاس: همسفر ربابه، رهجوی کمک راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مرجان، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1336