English Version
English

کشف یعنی آشکار ساختن

کشف یعنی آشکار ساختن

سلام دوستان سعید هستم مسافر
عنوان وادی می‌گوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنیم. در این وادی بایستی عقل با نیروهای خود مجهولات را کشف نماید و راه درست را به ما نشان بدهد. درست است که عقل فرمانروای مطلق است ولی باید تعقل کند تا به ما راه را نشان بدهد. پیدا کردن راه خیلی مهم است چون یک راه ما را به مسلخ می‌برد و به نابودی می‌کشاند و یک راه ما را به پیروزی می‌رساند. در زندگی هر لحظه ما بر سر دوراهی قرار می‌گیریم که برای پیدا کردن راه درست باید تفکر و اندیشه و بررسی کنیم تا بتوانیم راه درست را انتخاب کنیم. برای کشف حقیقت و آشکار کردن هر موضوعی ما باید اول رمز و راز آن را پیدا کنیم که در اینجا کشف یعنی آشکار ساختن چیزی که پنهان باشد. راز یعنی مطلب یا راه پوشیده یا پنهان و رمز یعنی راز نهفته یا علامت مخصوص که از آن چیزی یا مطلبی درک شود مانند رمز گاوصندوق.

بعضی از انسان‌ها این وادی را به کار می‌گیرند؛ یعنی اول راه را پیدا می‌کنند بعد حرکت می‌کنند و قبل از حرف زدن اول فکر می‌کنند، این‌ها گروه خردمندان هستند، اما بعضی‌ها اول حرف می‌زنند و بعد فکر می‌کنند؛ این افراد قبل از پیدا کردن راه و تعیین مسیر حرکت می‌کنند و زمانی که دچار مشکل شدند دنبال راه‌حل می‌گردند، این‌ها گروه کم‌خردان هستند. انسان‌ها گاهی خیال می‌کنند که بهترین راه کوتاه‌ترین راه است و به خاطر همین همیشه دنبال این می‌گردند که طلسم و نقشه‌ی گنج، آن‌ها را به هدفشان برساند که کاملاً هم در اشتباه هستند و این را در نظر نمی‌گیرند که کَل اگر طبیب بودی سرخود دوا نمودی؛ مثلاً ما نقشه‌ی گنج را از کسی می‌خواهیم که نان ندارد بخورد. بعد از انتخاب راه، انجام کار و حرکت کردن خیلی مهم است. برای باز کردن درب صندوق گنج به کلید نیاز است و دوم باز کردن درب با کلید. هر چیزی که کشف می‌شود حتماً وجود داشته که کشف‌ شده، مانند کشف الکتریسیته یا درمان اعتیاد که آقای مهندس دژاکام آن را کشف کردند. پس بایستی در زندگی همیشه دنبال کشف حقیقت باشیم و کشف حقیقت راهی دارد که باید با تفکر صحیح آن را پیدا کرد و با تمرین مسیر را ادامه داد.

خردمندان می‌دانند که بهترین و ماندگارترین گنج در درون خودشان است که بایستی آن را کشف کنند و می‌دانند که جهان و جهان‌ها مملو از انرژی هستند همان‌طور که بانک‌ها پر از طلا و پول هستند. این‌ها را رایگان به کسی نمی‌دهند؛ اینکه ما فکر کنیم که معنویات رایگان هستند و مادیات پولی هستند کاملاً اشتباه است؛ بالعکس معنویات خیلی گران‌تر است چون در معنویات باید از خیلی چیزها بگذریم، گاهی اوقات حتی از جان خود هم باید گذشت. انرژی‌های کیهانی غیرقابل رؤیت هستند و با هیچ دستگاهی دیده نمی‌شوند، و قابل‌اندازه‌گیری هم نیستند، پس فرد خردمند می‌داند که یاری‌گرفتن از ناشناخته‌های مرموز مثل چیزی است، که در تله‌موش قرارگرفته و باعث می‌شود، که شخص با دستان خودش درب شهر وجودی یا جسم خود را باز کند، و انواع و اقسام انرژی‌های مثبت و منفی وارد بشوند و باعث شوند که انسان بعد از مدتی مثل صخره‌ای گِلی در هم فروریزند مثل افرادی که پول می‌دهند تا برایشان سفره جن بیندازند و یا دعا بنویسند. در حقیقت طبیعت و قانون خداوند یک حساب‌ و کتاب و برنامه‌ریزی خاصی دارد. فرد خردمند منکر این نمی‌شود که استادانی مجرب و آگاه به انرژی‌ها یا کائنات وجود دارند ولی می‌داند که کم یابند یا شاید در طول مسیر زندگی‌شان با آن‌ها مواجه نشوند. پس فرد خردمند برای اینکه وارد هر چیزی شود اول فکر می‌کند تا راه مستقیم را پیدا کند راه مستقیم هم راهی است که ما را به مقصد راستین برساند؛ حال یا این مقصد بهشت برین است یا کشف حقیقت و می‌داند که پیامبران آمده‌اند تا راه مستقیم را به ما نشان دهند راهی که ما را به صلح و آرامش و آسایش می‌رساند.

یکی از نشانه‌های راه مستقیم رسیدن به هدف و مقصد با وضعیت مناسب است و اینکه باید بدانیم که کسانی که قبلاً این راه را رفته‌اند آیا به مقصد رسیده‌اند یا از نا کجا آباد سر در آورده‌اند. آقای مهندس می‌فرمایند: ما در کنگره ۶۰ معتقد هستیم که معنویات به‌ تنهایی انسان را منحرف می‌کند؛ معنویات باید همراه با پایه‌های مالی مستحکم باشد و این دلیلی است که آقای مهندس به پس‌انداز تأکید دارند. (کسی که معاش ندارد، معاد ندارد).
در هرلحظه از زندگی اتفاق‌هایی برای ما می‌افتد که ما به آن‌ها عکس‌العمل نشان می‌دهیم یا گاهی اوقات نشان نمی‌دهیم که این خود یک عکس‌العمل به‌حساب می‌آید. گاهی وقت‌ها کوچک‌ترین مسائل بحرانی‌ترین شرایط را به وجود می‌آورند که این نشان دادن عکس‌العمل مثل این است که ما راه را پیدا کرده‌ایم و ما در درون آن می‌گذریم تا به مقصد برسیم؛ حال ممکن است این مقصد، نقطه خوب همراه با شادی و محبت و آسایش و آرامش باشد و گاه ممکن است مقصد، نقطه طوفانی همراه با زمین‌ لرزه و فروریختن آوار بر سرمان باشد.

نوشته و تایپ: مسافر سعید لژیون چهارم
ویراستاری و تنظیم: مسافر اصغر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .