سلام دوستان سحر هستم همسفر حسین؛
مسافر من با بیش از ۱۷ سال تخریب وارد کنگره شدند؛ ۱۱ ماه و ۱۱ روز سفر کردند؛ داروی درمان شربت OT، به کمک راهنمای محترمشان آقا امید اشرفیون (لژیون هفتم) شعبه رضا؛ ورزش مسافرم شنا؛ راهنما محترم خودم خانم مریم ( لژیون ششم) شعبه شفا؛ ورزش خودم در کنگره والیبال؛ در حال حاضر با یاری خدا و دستان پر قدرت مهندس دژاکام مدت ۴ ماه و ۱۴ روز است که آزاد و رها هستیم.
من خدا را بابت تمام اتفاقات خواسته و ناخواسته شکر میکنم، زیرا تمام سرنوشت من عین عدالت بوده و اگر در کره خاکی با این سرنوشت و تقدیر به دنیا نمیآمدم، هرگز پخته و آگاه نمیشدم، ۳۳ سال زندگی میکنم و صادقانه بگویم؛ از ۱۰ سالگی، مانند یک مادر یا خواهر بزرگ، رسیدگی به کارهای خانه و مدرسه را برعهده داشتم و طبیعت از دوران کودکی تا اکنون مادر دوم من بود که بسیاری از آموزشها را از ایشان فرا گرفتم مانند: زمان، صبر، بخشندگی، سختکوشی، جسم سالم، حرکت کردن و دیدن مخلوقات خدا که به نجوا با او میپردازند و... از خداوند که من را آماده زندگی با مسافرم کرد، تشکر میکنم؛ انگار با آزمونی سخت من را امتحان کرد. در زمان زندگی مشترکمان، همه چیز کاملاً تغییر کرد، آزادی، حق انتخاب، جنبوجوش، استعداد و شادی از من گرفته شد و فقط در این راه با هدف، انگیزه و انرژی ناب خدایی توانستم، زندگی کنم.
بعد از ۱۶ سال خداوند پاداش صبر و ایمانی که به خانواده کوچکم و مسافرم داشتم را با وجود نعمتی مانند کنگره۶۰ داد و زمانی که برای اولین مرتبه وارد کنگره شدم، از چیدمان زیبای صندلیها و خوش آمدگویی پر از عشق لذت بردم. هنگام انتخاب راهنما، اولین رهجوی آن لژیون بودم و آنقدر به ایشان حسم خوب بود که آموزشهایشان را با جان و دل میپذیرفتم. لژیون ما دقیقاً طبق قوانین کنگره حرکت میکند، تمامی رهجویان همیشه با تکلیف هستند، بدون اطلاع راهنما کاری انجام نمیدهند و بسیار با هم متحد هستیم.
در زمانی که لژیون خدمتگزار هستیم، راهنمای عزیزمان کنارمان هستند و همه چیز با برنامه، زمانبندی و مرتب پیش میرود و البته از اینکه همه طبق برنامه کنگره پیش میروند، لذت میبرم و شاهد پیشرفت و حال خوش تکتک هم لژیونیهایم هستم، با قدرت و اتحاد، بدون اینکه سن و سطح سواد مطرح باشد، همه در کنار هم به آموزشهای کنگره میپردازیم و چقدر عالی که با آنها در صراط مستقیم قدم برداریم تا بتوانیم، زندگی بهتر از قبل بسازیم. وقتی که انتخاب و تائیدیه از طرف ایجنت محترم شعبه شفا، خانم اعظم و مرزبانهای پرقدرت، راهنمای بزرگوارم و نگهبان محترم برای خدمت دبیری در شعبه داده شد، این را نشاندهنده آموزش نظم، استقلال و هدف در لژیون میدانم که راهنما به رهجوهایش انتقال داده است و من متوجه شدم هدف از خلقتم خدمت است، زیرا با خدمت کردن و دوری از نفس اماره به آرامش درون میرسم.
وقتی متوجه شدم، جمعهها پارک برای همسفران نیز ورزش دارد، بار دیگر از خداوند بابت این همه لطفی که به من و فرزندانم دارد که بعد از ۱۶ سال زندگی چهار نفری صبح زود به پارک برویم، بسیار تشکر کردم. دیدن خورشید زیبا، آسمان آبی و حس خوشحالی فرزندانم که با پدرشان به پارک میآیند را با هیچ چیزی عوض نمیکنم. روز اولی که به پارک آمدم، محو تماشای همسفرهای ساده، لبخندهای کنار هم و عشقی که به هم انتقال میدادند و منتظر دیگر دوستانشان بودند تا یک روز عالی را شروع کنند، شدم. اصلاً حس غریبی نداشتم، انگار چندین سال است به پارک آمدهام. همه چیز بر پایه نظم بود. از ایجنت محترم پارک، خانم عصمت و مرزبانهای پر قدرت و توانمندمان خانم تکتم و خانم راحله که یک محیط بسیار امن و با آرامش برای ورزش همسفران قرار دادهاند، تشکر میکنم. برای فعالیت ورزشی رشته والیبال را انتخاب کردم و در اولین هفته رهایی، به عنوان مربی والیبال انتخاب شدم تا یک بار دیگر رشته ورزشی مورد علاقهام را با جان دل به همسفرهای عزیز یاد بدهم تا آنها هم مثل من یک روز بسیار عالی را سپری کنند و استعداد درونی خود را پرورش دهند. خدا را برای هر نفسم شکر میکنم؛ چون صفحه زیبایی در زندگیام باز شد. با آموزشهای کنگره، آموزشهای راهنمای خوب خودم خانم مریم، با هدف، انگیزه و کلی انرژی ناب برای رسیدن به سر چشمه اصلی محکمتر قدم برمیدارم. از تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰، که برای رسیدن به هدفم من را حمایت کردند، تشکر و قدردانی میکنم. از اینکه دقایقی را برای خواندن سخنانم گذاشتید.
نویسنده :همسفر سحر مربی والیبال پارک نیلوفر آبی مشهد
رابط خبری: همسفر زهرا لژیون هشتم نمایندگی شفا مشهد
عکس :همسفر طیبه لژیون یازدهم نمایندگی شفا مشهد
ارسال: همسفر فاطمه از نمایندگی سلمان فارسی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
695