English Version
English

کمک راهنما، اساس و پایه نظم یک شعبه است

کمک راهنما، اساس و پایه نظم یک شعبه است

دهمین جلسه از دوره اول سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی خیام نیشابور در روزهای یکشنبه با استادی: کمک راهنما مسافر قاسم، نگهبانی: مسافر بهروز و دبیری: مسافر مسلم، با دستور جلسه "ویژگی‌های لژیون قوی چیست؟" در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان قاسم هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که یک‌بار دیگر توفیق داد در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم و خدمت کنم. هر دستور جلسه‌ای می‌خواهد به من چیزی یاد بدهد. ما قبلاً یک گروه داشتیم که با آن‌ها مصرف‌کننده شدیم. حتماً می‌دانید که یک نفر، گروه نمی‌شود ولی دو نفر که شدی یک گروه می‌شود و این گروه هدفی را دنبال می‌کند. اگر دنبال انرژی مفت باشی، اگر دنبال کارهای ضد ارزشی باشی، مطمئناً اسم گروه مشخص است که گروه منفی است. کسی که می‌خواهد به هر طریقی، زود به انرژی برسد، زود به خواسته‌هایش برسد، مطمئناً باید قوانین را زیر پایش بگذارد.

امکان ندارد کسی بخواهد طبق قوانین حرکت کند و زود هم به خواسته‌اش برسد. فرض کن یک‌نفری که مشکل دارد و می‌خواهد مشکلش را حل کند، باید برای آن، راهکار اساسی پیدا کند. من امروز پول نیاز دارم، تنها راهی که زود به خواسته‌ام برسم، نزول کردن پول است. در ابتدا شاید مشکلم حل شود ولی تمام زندگی من را تحت‌الشعاع خودش قرار می‌دهد، تفکرم را می‌گیرد، آرامشم را می‌گیرد و خیلی مسائل دیگر را برای من به وجود می‌آورد تا جایی می‌رسد که من نمی‌توانم در جامعه زندگی کنم. در ابتدای کنگره که آقای مهندس خودشان کمک راهنما بودند و چند نفر دیگر مانند آقای سلامی کمک راهنما شدند، آن زمان لژیونی نبود.

آقای مهندس می‌گوید ما سه نفر را، هفت ماه هشت ماه با خون‌دل، روی برنامه می‌آوردیم بعد یک نفر پیدا می‌شد و با نیروی منفی افراد را بیرون می‌بردند و از برنامه خارج می‌کردند. ما از آقای مهندس یاد گرفتیم هر موقع که مشکلی پیش می‌آید، سریعاً آقای مهندس تفکر می‌کنند. آن موضوع را جلوی خودش می‌گذارد و فکر می‌کند. بعد از یک هفته تفکر، به این ساختار رسید که ما باید مقابل نیروهای منفی، یک ساختار مثبتی قرار بدهیم. یک گروه مثبتی قرار دهیم. گروه مثبت همان لژیون است. چه کسی باید مسئولیت گروه را بر عهده بگیرد؟ کسی که درمان شده باشد و جهان‌بینی‌اش کامل شده باشد و بتواند برای دیگران یک الگوی بدون نقص باشد. 

اینجا اهمیت جایگاه یک کمک راهنما بسیار مشخص می‌شود. کمک راهنما، اساس و پایه نظم یک شعبه است. تمام رهجوها به راهنما نگاه می‌کنند. راهنما نقش و مسئولیت پررنگی دارد. اسم لژیون، یک کلمه فرانسوی است. قبلاً زمانی که به جنگ می‌رفتند، برای این‌که بتوانند لشکر را نظم بدهند، این لشکر از همدیگر پاشیده نشود و بتوانند از یکدیگر حمایت کنند، هر ۲۱ نفر یک لژیون می‌شد که این‌ها از یکدیگر محافظت کنند. همه این‌ها در یک سمت و به سمت نیروهای مثبت بودند؛ مانند شعبه خیام که همه لژیون‌ها، هدفشان این است که یک نفر به رهایی برسد. مرزبان‌ها و بقیه خدمتگزاران، همه کمک می‌کنند تا یک نفر به رهایی برسد. کسانی که وارد یک لژیون می‌شوند، باید از راهنمای خودشان فرمان‌برداری داشته باشند.

راهنما حتماً سی دی می‌نویسد، شما هم باید بنویسید. راهنما رأس ساعت به جلسه می‌آید، شما هم باید رأس به جلسه بیایی. راهنما همه حرمت‌ها را رعایت می‌کند، لباس مرتب می‌پوشد، طرز صحبت کردن و برخورد با دیگران را، شما باید به راهنمایت نگاه کنی و هر اتفاقی که در کنگره بیافتد، هر فردی در لژیون از قوانین پیروی نکند، در کنگره از چشم راهنمایش می‌بینند. چون شاید این آموزش‌ها را انتقال نداده است درصورتی‌که حتماً این کار را کمک راهنماها انجام می‌دهند.یک لژیون قوی، لژیونی است که سی‌دی‌ها را کامل بنویسد. یک نفر تازه‌وارد که می‌آید، یک نفر که هفت ماه سفرکرده یک مسئولیتی بر دوشش است چون تازه‌وارد نگاهش به فردی است که هفت ماه هشت ماه سفرکرده است. 

این‌ها همه دست‌به‌دست هم می‌دهند که لژیون‌ها، یک شعبه قوی را شکل می‌دهند. شعبه خیام درست است که تازه تأسیس‌شده اما ریشه اصلی‌اش در شعبه عطار بود. خیلی از کمک راهنماها، آنجا مسئولیت‌های بزرگی داشتند و کمک کردند. خیلی از رهجوها اینجا هستند، بچه‌هایی که الآن کمک راهنما هستند، مرزبان بودند. خیلی‌ها در قسمت‌های مهمی خدمت کردند و آموزش گرفتند و الآن هم که اینجا هستند، دقیقاً الگوهای بدون نقص هستند.

ما در کنگره ۶۰ فقط به دنبال این هستیم که یک نفر به رهایی برسد و رهایی هم فقط این نیست که جسمش سالم شود، بتواند در جامعه یک فرد مفیدی باشد، ابتدا برای خودش، خانواده‌اش و جامعه. امیدوارم همه ما بتوانیم دست‌به‌دست همدیگر بدهیم و یک لژیون قوی داشته باشیم و بعد تشکیل یک شعبه قوی بدهیم تا اینکه از دل این شعبه، شعبات دیگری هم بیرون بیاید. از این‌که سکوت کردید به حرف‌هایم گوش کردید، متشکرم.

عکاس: مسافر امیر (لژیون ششم)
تایپ و نگارش: همسفر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .