English Version
English

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

سخنان مسافر نیکوتین زهرا، کمک راهنما مسافر سیگار فریبا:
مدت ۷ سال تخریب سیگار داشتم آنتی‌ایکس مصرفی روزانه ۳۰ نخ سیگار بود؛ سفر خود را به کمک راهنمایی، کمک راهنما محترم آقای منصور ولی خانی شروع کردم، مدت ۱۰ ماه و چند روز به روش DST، داروی درمان نیکوتین خوراکی، ورزش در پارک آمادگی جسمانی و رهایی هم در حال حاضر ۶ سال و ۴ ماه و چند روز است که آزاد و رها هستم.
خداوند را بسیار تا بسیار سپاسگزارم که در جمع شما دوستان محبت قرار دارم و این باعث افتخار و مباهات بنده است و همین‌طور که می‌دانید ما امروز دو دستور جلسه داریم؛ دستور جلسه اول ما ویژگی‌های لژیون قوی که من یک مقدار در مورد این دستور جلسه صحبت می‌کنم و بعد هم در مورد خانم فریبا عزیز و سپس در ادامه منتظر مشارکت‌های زیبای شما دوستان هستیم.
همان‌طور که می‌دانیم لژیونی قوی است که اقتدار یک راهنما را داشته باشد و راهنما در مسیر آموزش‌های کنگره باشد و قوانین و حرمت‌های کنگره را رعایت کند و منظم باشد و انضباط داشته باشد. لژیون قوی است که رهجوهای منظم داشته باشد و رهجو تابع و فرمان‌بردار راهنما باشد و حرف‌شنوی داشته باشند و سی‌دی‌ها را بنویسند. راهنما هرچه می‌گوید باید با کمال میل قبول کنند و نباید با سَر خودش راه برود، رهجویی که با سر خودش بخواهد راه برود هم به خودش و هم به لژیون و هم به راهنما ضربه وارد می‌کند. راهنما باید در لژیون جذبه پدری و مهر مادری را هر دو با هم هم‌زمان داشته باشد و همان‌طور که می‌دانید سلاح کار یک راهنما محبت، عشق، عقل، ایمان است و این‌ها را باید راهنما داشته باشد. راهنما باید ملاک اصلی‌اش مباحث کنگره و آموزش‌های کنگره باشد. آقای مهندس می‌گویند: ما نمی‌توانیم از حافظ، مولانا، سعدی یا از بزرگان دیگر بگوییم. در کنگره کتاب داریم، جزوه داریم، سی‌دی‌های فراوان داریم و در همین راستا پیش می‌رویم.

استاد امین می‌فرمایند: رب و مربی وقتی می‌خواهند آموزش بدهند باید دارای روح پاکی باشند و از همدیگر انرژی بگیرند و آن مطالب را به همدیگر انتقال بدهند، داشتن یک لژیون قوی این است که فرمان‌بردار باشیم و راهنما خودش هم توانسته باشد در آن مسیر حرکت کرده باشد، به‌طور مثال اگر بخواهیم در قسمت ویلیام صحبت کنیم؛ راهنمایی که خودش این مسیر را رفته و به رهایی و حال خوش رسیده به‌طور قطع می‌تواند به رهجوی دیگری هم این مسیر را نشان بدهد. رهجو بایستی یاد بگیرد که این جهان‌بینی و لژیون است که او را نجات می‌دهد؛ زیرا اگر می‌خواست نجات پیدا کند صد درصد خودش تابه‌حال توانسته بود از دام اعتیاد مسافرش یا خودش که در دام سیگار و قلیان است نجات پیدا کند؛
پس راهی را پیدا نکرده بود و باید مطیع آن جهان‌بینی و سخنان راهنما باشد. در ادامه استاد امین می‌گویند: جهان‌بینی داغ دل انسان را کم می‌کند، یعنی اینکه انسان بااینکه مشکل دارد بتواند در برابر مشکلات قد علم کند و وقتی‌که من جهان‌بینی بالایی داشته باشم می‌توانم با مشکلات راحت‌تر کنار بیایم و مشکلات را به‌راحتی حل کنم.
راهنما کارش این است که رهجو را در قالب کنگره دربیاورد نه اینکه بخواهد در قالب خودش و میل خودش دربیاورد، رهجو یک امانت است که دست راهنما است و آموزش می‌بیند و بعد هم تحویل کنگره می‌دهد. الزاماً یک لژیون قوی یک لژیون شلوغ نیست، ما یاد گرفته‌ایم کمیت مهم نیست، کیفیت برای ما مطرح است.
در مورد دستور جلسه دوم یکسال رهایی خانم فریبا عزیز است، من این رهایی را ابتدا به آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و تمام اعضای کنگره 60 تبریک عرض می‌کنم و خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من اجازه خدمت دادند که در کنار شما دوستان محبت در پارک پیروزی قرار بگیرم.

خب اگر بخواهم از خانم فریبا عزیز بگویم وقتی در پارک شهدای شهرداری لژیون زدم اولین رهجویی که وارد لژیون من شدند، خانم فریبا بودند؛ اولین درمان شده در لژیون من خانم فریبا بود. در پارک تنها در لژیون نشسته بودم و لازم است این را بگویم لژیون ویلیام از شعبه سهروردی بود من آمده بودم دز جلسه کمک راهنمایی و در مورد دستور جلسه سیگار و قلیان صحبت کردم و یکی از بچه‌ها به من گفت: ما خیلی مصرف‌کننده قلیان و سیگار داریم اگر امکان دارد شما به پارک بیایید و لژیون بزنید تا مسیر برای دیگران باز بشود؛ زیرا تا آن موقع فقط در شعبه میرداماد لژیون داشتم، این صحبت با آن خانم باعث شد که من اعلام آمادگی کنم و لژیون ویلیام در پارک شهدای شهرداری اجرا کردیم و آمدیم و نشستیم و یک روز خانم فریبا پشت شمشادها هی می‌رفت و می‌آمد و من را نگاه می‌کرد، متوجه شدم که ایشان مصرف‌کننده سیگار یا قلیان است. آمد عزم خود را جزم کرد سفر خود را شروع کرد بسیار خوب حرکت کرد و از بهترین رهجوهای لژیون ویلیام در پارک شهدای شهرداری بود و ۱۰ ماه و خورده‌ای با مصرف یک پاکت سیگار سفر کرد و در طول این ۱۰ ماه شاید یک‌بار هم صندلی خود را خالی نگذاشت و همیشه می‌آمد و هنوز هم الگوی رهجوهایم است که مسافتی طولانی را طی می‌کرد و زودتر از همه می‌آمد و به همه احترام می‌گذاشت و من همین‌جا از خانم شهرزاد عزیز تشکر می‌کنم بابت رهجویی که تربیت کردند. رهجوی بسیار مهربان و فرمان‌بردار و خوش‌قلب و عاشق خدمت و آموزش در کنگره است.

یک نکته دیگر که آقای حاج رسولی در سی‌دی نیکوتین می‌فرمایند: وقتی کسی در رودخانه‌ای دست می‌کند، یک نفر دستش را با شیشه می‌برد و یک نفر یک الماس پیدا می‌کند و حالا با آن الماس چه کاری انجام بدهد آن مهم است و از آنچه استفاده‌ای بکند؟ آن مهم است! حالا به کنگره آمده‌ایم و این الماس را داریم و الماس لژیون ویلیام وایت است که آقای مهندس در اختیار ما گذاشته و در پارک پیروزی لژیون دارند و این بسته به زرنگی من دارد که از این الماس چطور استفاده کنم و این الماس و گوهر ناب را از دست ندهم و فرصت را از دست ندهم و آن شجاعت را سرلوحه کار خود قرار بدهم و بیایم جلو و بگوییم من مصرف‌کننده سیگار هستم و زشت آن است که من در پارک سیگار و قلیان مصرف کنم و بگویم اشکالی ندارد و اگر همسفر کنگره‌ای هستم و می‌خواهم بال پرواز باشم باید درمان شده سیگار و قلیان باشم و خودم دور از ضد ارزش‌ها باشم تا بتوانم به مسافرم کمک کنم. انشالله که همگی از این الماس گران‌بها که در اختیار ما قرار دادند استفاده بهینه را ببریم.

سخنان مسافر نیکوتین فریبا:
ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد

من با تخریب بیش از ۱۳ سال وارد لژیون ویلیام شدم آنتی‌ایکس مصرفی‌ام سیگار و داروی درمان نیکوتین خوراکی بود، مدت ۱۰ ماه و هشت روز سفر کردم به کمک‌راهنمایی خانم زهرا بیژنی و الآن هم یکسال و هشت روز است که آزاد و رها هستم.
خب خداوند را شاکرم که اجازه داد راهم به کنگره باز بشود و بتوانم بمانم و خدمت کنم تابه‌حال خوش برسم. شعری که اول خواندم می‌خواهم به آقای مهندس ربط بدهم. آقای مهندس که واقعاً مانند ستاره بود و درخشید و الآن ماه شده و همه ایشان را می‌بینند. همه جهانی که در درمان اعتیاد درمانده‌اند اینجا در ایران ما، آسیا الآن این درمان قطعی دارد انجام می‌شود و واقعاً همان ماه باشد و الآن همان انیس و مونس ما است و یاور ما شده است. فرق نمی‌کند من مسافری که نیکوتین مصرف می‌کردم یا آن مسافری که مواد مخدر استفاده می‌کرده است. ایشان یاور ما است و آقای مهندس با اینکه علم پزشکی را نوشت اصلاً رشته‌اش چیزی دیگر بود آمد و درمان اعتیاد را ابداع کرد و اینکه برای جهان مهم است و در فکر آن‌ها هم نمی‌گنجد و واقعاً آقای مهندس با ابداع این متد آمدند و مدرس‌هایی را پرورش دادند که بتوانند برای آن‌هایی که خواستار درمان هستند از این تاریکی‌ها نجات بدهند.

من همین‌جا از آقای مهندس تشکر می‌کنم و دست ایشان را می‌بوسم و از خانواده ایشان سپاسگزارم که واقعاً بزرگ‌ترین کار را انجام دادند. واقعاً الآن خیلی‌ها نمی‌دانند که چه مسئله بزرگی بوده که اتفاق افتاده بعد از ما می‌فهمند ممکن است نوه و نتیجه من تازه بفهمد که چه اتفاقی در این دوران رخ‌داده است و یک معجزه بوده و اصلاً ریشه معجزه از عجز است یعنی کسی که نمی‌تواند کاری انجام دهد؛ مانند درمان اعتیاد که عاجز بودند.

من با مصرف سیگار سیستم شبه افیونی‌ام را آن‌قدر خط‌خطی کرده بودم که شاید ظاهر آرامی داشتم؛ اما سیستم درونی من واقعاً تکه‌تکه شده بود؛ یعنی انگار باروت گذاشته بودند و انفجاری در من واقع‌شده بود و من در لژیون خانم شهرزاد بودم و مرزبانی از درمان سیگار می‌گفتند؛ ولی همیشه با خودم می‌گفتم که خوب اگر من اعلام کنم از شعبه بیرونم می‌کنند و می‌گویند دیگر نیایم؛ زیرا مصرف‌کننده سیگار هستم و این را همیشه پنهان می‌کردم. تا اینکه اعلام شد در پارک شهدای شهرداری لژیون ویلیام است، رفتم اما باز دو دل بودم، خانم مرضیه را دیدم و با ایشان صحبت کردم و دلداری دادند و گفتند که بروید و پا روی ترس‌هایم گذاشتم و رفتم و خدا را شکر می‌کنم که به ترس‌هایم غلبه کردم و توانستم وارد لژیون خانم زهرا بشوم و از همان روز، روزبه‌روز حالم بهتر شد و من حدود هفت ماه به شعبه می‌آمدم و حال خوبی نداشتم گوش‌به‌فرمان بودم، مشارکت می‌کردم، خدمت می‌کردم ولی حال خوش نداشتم با شروع سفر حالم بهتر شد الآن یکسال مثل برق و باد گذشت این نشان می‌دهد که ما فرصتی نداریم.

حتی آن‌هایی که سالی یک‌بارمصرف می‌کنند هم نیاز دارند و حتی کسانی که در جمع قلیان خودشان را نگه می‌دارند تا مصرف نکنند نیاز است که سفر کنند. باز خدا را شکر بابت این رهایی و امیدوارم کسانی که خواستار رهایی هستند و هنوز نتوانستند به آن ترس‌ها و قضاوت‌ها غلبه کنند راه برای آنها باز بشود فرصت خوبی در کنگره در اختیار ما قرار گرفته است.
از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم، بابت بستری که آماده کردند و بعد از خانم زهرا عزیزم که واقعاً به ایشان زحمت دادم و انشاالله در هر بُعد از زندگی که هستید من دوست دارم کنار شما باشم. واقعاً راهنما می‌تواند از پدر و مادر انسان نزدیک‌تر باشند. از مرزبانان و ایجنت (خانم آمنه و خانم‌ها شکران و پروین) و مرزبانان و ایجنت پارک شهدای شهرداری تشکر می‌کنم. از ایجنت شعبه خانم نجمه و ایجنت دوره قبل خانم ناهید تشکر می‌کنم. از مرزبان خانم مریم که از ایشان آموزش می‌گیرم از مسافرم که با ورودش به کنگره راه را برای من هم باز کرد، تشکر می‌کنم. ممنون از شما که هستید و این تولد را برایم زیبا کردید.

گردآوری مطالب: همسفر شکران مرزبان خبری پارک پیروزی
عکاس: همسفر مریم لژیون هشتم نمایندگی سهروردی
تایپ : مسافر کبری رهجوی کمک راهنما همسفر فریبا نمایندگی سهروردی اصفهان

تنظیم و ارسال: همسفر زهرا فروغی رهجوی کمک راهنما زهرا خیابانی، نمایندگی خواجو
گروه ورزش همسفران کنگره 60

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .