هشتمین جلسه از دور چهل و نهم سري کارگاههاي آموزشي خصوصي کنگره 60؛ ويژه مسافران در نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادي راهنمای تازه واردین مسافر مهدی، نگهباني مسافر حامد و دبيري مسافر سعید، با دستور جلسه " جهانبینی 1 و 2 " روز سهشنبه 25 مردادماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
دستور جلسه جهانبینی هست و به نظر من جهانبینی یعنی باید من یاد بگیرم که چگونه زندگی کنم. جهانبینی قوانین زندگی کردن را یاد میدهد. این را یاد میدهد که من بیرون از این در درست زندگی کنم؛ همکارم را درک کنم، خانوادهام را درک کنم؛ دوستم را درک کنم، بفهمم که همه یکجور نیستند؛ اگر یک روز صاحبکار من میآید با من بحث میکند یا هر موردی، من آرامش خودم را حفظ کنم و درکش کنم. بفهمم که ایشان هم هزار و یک مشکل دارد؛
از همه مهمتر بتوانم در خیابان آشغال نریزم یا اگر آشغال ریخته شده بتوانم جمع کنم. به پدر و مادرم احترام بگذارم و خیلی چیزهای دیگر؛ که اگر همه اینها را یاد بگیریم و کاربردی کنیم میتوانیم از زندگیمان لذت ببریم و میتوانیم به تعادل برسیم.
من اگر تعادل نداشته باشم نمیتوانم درست سفر کنم؛ یعنی نمیتوانم دارویم را کم کنم، اگر جهانبینی نداشته باشم قطعاً نمیتوانم آن را درست انجام بدهم. اگر جهانبینی یاد نگیرم قطعاً نمیتوانم بیایم سر لژیون درمان سیگار بنشینم و بتوانم سیگارم را درمان کنم یا در سفر دوم اگر من جهانبینی بلد نباشم نمیتوانم خدمت کنم و به تعادل لازم برسم.
جهانبینی در حقیقت الفبای کنگره ۶۰ است و باید بدانم نفس چه هست، حس چه هست؛ انرژی چه هست و نیروهای بازدارنده چه هستند تا اگر به مشکل برخوردم بتوانم مقابله کنم و اگر جهانبینی نداشته باشم نمیتوانم مقابله کنم و قطعاً برمیگردم به مصرف مواد یا اگر هم به مصرف برنگردم همیشه با خودم درگیر خواهم بود؛ پس باید این آموزشها و جهانبینی کاربردی بشود.
اگر ما چیزی را در کنگره یاد بگیریم و نتوانیم در زندگیمان کاربردی کنیم به نظر من هیچ فایدهای ندارد. اینکه بتوانم به پدر و مادرم احترام بگذارم یا وقتی صبح از خواب بیدار شدم خدا را شکر کنم؛ ماشینی دارم که با آن میروم سرکارم و یا اگر پیاده میروم سرکار خدا را شکر کنم که پا دارم برای راه رفتن. کاربردی کردن جهانبینی یعنی موقع صبح باانرژی بیدار شوم و دیگر با خودم درگیر نیستم.
من خودم در سفر اول درگیر شدم، نمیدانستم چه هست و یک جاهای دیگر دنبالش میگشتم ولی بهمرورزمان متوجه شدم نه؛ جهانبینی در سفر اول همین هست که سر ساعت دارو را بخورم، اگر راهنما گفت ۴ سیسی، سرخود چهار و نیم سیسی نخورم. سر ساعت بخوابم و سر ساعت بیدار بشوم؛ آن چیزی که راهنما از من میخواهد انجام بدهم؛ مثل همین پله کم کردن.
اگر گفتههای راهنما را انجام بدهیم یواشیواش عادت میشود برای ما و یواشیواش در زندگیمان کاربردیاش میکنیم. در کنگره مهم کاربردی کردن آموزشهاست. اگر جهانبینی نداشته باشیم به نظر من اصلاً نمیتوانم در کنگره دوام بیاوریم. همینکه مهندس هم گفتند درمان با فیزیولوژی هست ولی این جهانبینی هست که اگر داشته باشم میتوانم داروی خودم را کم کنم و یا به چه شکل با دارو برخورد کنم با دارویی که یک هفته دستم هست و یا چه جوری بیرون از این در زندگی کنم.
امروز لژیون سردار، لژیون خدمت است و این افتخار نصیب من شد که امروز در جایگاه استاد بنشینم. به نظر من اگر تعادل نداشته باشی نمیتوانی از مالت ببخشی؛ باید به یک جهانبینی برسم که من آمدم کنگره و راهنما، راهنمای تازه واردین، مرزبانی و ایجنت برای من وقت گذاشتند و من رسیدم به سفر دوم، باید بمانم، خدمت کنم یکگوشهای از کار را بگیرم. اگر میتوانم جانی خدمت کنم؛ اگر نمیتوانم مالی خدمت کنم یا اگر نمیتوانم مالی خدمت کنم، آخر جلسه بمانم صندلیها را دستمال بکشم، سالن را نظافت کنم، این هم یک جهانبینی است که اگر کاربردی کنیم به آرامش میرسیم. ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
کمک راهنمایانی که لژیونشان ظرفیت پذیرش رهجو دارد
دریافت نشان رهایی یک ماهگی مسافر اسماعیل از لژیون یازدهم
دریافت نشان رهایی سه ماهگی مسافر سعید از لژیون سوم
دریافت نشان رهایی شش ماهگی مسافر علی از لژیون چهاردهم
خدمتگزاران جلسه
تایپ: مسافر ساسان
عکس: مسافر امیر
لژیون خدمتگزار: لژیون سردار
تنظیم: مسافر صابر
مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
979