English Version
English

جشن سه سال رهایی از سیگار لژیون ویلیام وایت نمایندگی رز

جشن سه سال رهایی از سیگار لژیون ویلیام وایت نمایندگی رز

سخنان استاد:
سلام دوستان مرجان هستم یک همسفر
امروز سه سال رهایی از سیگار خانم مهسان، کمک راهنمای عزیز را جشن می‌گیریم.
خانم مهسان در اوایل سفر گریزپا بود، ولی خواستار رهایی بود و اشتیاق کاملاً در چشمانش مشخص بود.البته یک الی دو بار گریز زده بود و صادقانه با من در میان گذاشت، کمک گرفت، مواردی را که می‌گفتم اجرا می‌کرد و ادامه مسیر را به‌خوبی طی کرد.
در زمان سفرش، مجدداً نقاشی کشیدن را شروع کرد، سر کار هم می‌رفت و برای آزمون کمک راهنمایی هم می‌خواند و موفق شد در امتحان قبول شود. وقتی انسان کار مفیدی انجام می‌دهد و حس مفید بودن می‌کند، سطح انرژی‌اش بالا می‌رود، راحت و روان‌تر راهش را ادامه می‌دهد. خانم مهسان، بسیار الگوی خوبی هستند. سومین سال رهایی‌شان را به خودشان و به خواهرشان خانم ستاره تبریک می‌گویم.

https://up.c60.ir/repository/3098/WhatsApp%20Image%202022-05-20%20at%2012.01.55%20PM%20%281%29.jpeg

صحبت‌های مسافر مهسان کمک راهنما:
سلام دوستان مهسان هستم یک مسافر.
ابتدا از آقای مهندس برای پایه‌گذاری درمان سیگار و در ادامه از راهنمای عزیزم خانم مرجان تشکر می‌کنم. از همه عزیزان که در سومین جشن رهایی من از نیکوتین حضور دارید، تشکر می‌کنم.
من عاشقانه سیگار می‌کشیدم و حتی به نیت ترک سیگار به کنگره نیامدم، وقتی امروز شمع سه‌سالگی می‌خریدم، یادم افتاد که من سه سال است که سیگار نمی‌کشم و اصلاً به این موضوع فکر نکرده بودم. این‌گونه نبود که برای نکشیدن سیگار روزها را بشمارم و سختی تحمل‌کنم، اصلاً از وسوسه و تمایل به سیگار خبری نبود.
خانم مرجان یکی از استادانی بودند که توانستم پا جای پایشان بگذارم و به فتح قله برسم. استاد دیگرم، خواهرم ستاره بود. ما خیلی از هم الگوبرداری می‌کردیم و هر حرکتی می‌کردیم، حال چه گریز و چه حرکت مثبت، دیگری تکرار می‌کرد.
یک‌زمانی بود با خانم ستاره به کوه می‌رفتیم، استاد و راهنمایمان جلو حرکت می‌کرد و ما به هم می‌گفتیم باید جا پای استاد بگذاریم تا موفق شویم. آنجا بود که یخبندان و عبور از ۶۰ درجه زیر صفر به یادمان آمد. چقدر مسیر برای یک کمک راهنما سخت است، هم باید حواسش به خودش و مسیرش باشد، هم توجهش به رهجو و سفرش.
منِ رهجو اگر بخواهم گریز بزنم، خیلی اشتباه کرده‌ام. خداراشکر می‌کنم که خانم مرجان در سفر نیکوتین همراهم بودند و زمانی که گریز زدم و دری را که کنگره به رویم گشوده بود بستم، ایشان با درایت مرا به مسیر بازگرداندند.
من سرطان بدخیم تیروئید داشتم و سیگار برایم ممنوع بود و بعد از عمل تا یک ماه به دلیل سوراخی که در گلویم بود سیگار نکشیدم، ولی بعد از یک ماه که شرایطم بهتر شد، بلافاصله سیگار کشیدم و توجهی به ضررش نداشتم، دکتر به من گفته بود علت عود کردن بیماری‌ام مصرف سیگار است.
برای تک‌تک شما آرزو می‌کنم که هم رها بشوید و هم به جایگاه کمک راهنمایی برسید و رهجو بگیرید. وقتی در کنگره کمک راهنما می‌شوید، گویی خانه‌ای به شما می‌دهند و آن زمان است که متوجه سختی که راهنماها برای رهایی رهجوها می‌کشند، می‌شوید.
صحبت‌های مسافر ستاره کمک راهنما:
سلام دوستان ستاره هستم یک مسافر
این تولد را خدمت آقای مهندس و خانم مرجان تبریک عرض می‌کنم. خانم مرجان بسیار راهنمای قوی هستند، من و مهسان سفر نیکوتین سختی داشتیم. سفر OT را به‌راحتی طی کردیم ولی علاقه زیادی به سیگار داشتیم و آن‌قدر می‌کشیدیم که زردآب بالا می‌آوردیم، ولی توانستیم این سفر را نیز طی کنیم.
ما خیلی در سفر به هم کمک می‌کردیم، پشت یکدیگر بودیم و به هم امید می‌دادیم و می‌گفتیم حتماً می‌توانیم موفق شویم.
من و مهسان  در ناحیه گردن، درد زیادی داشتیم و بعد از سفر نیکوتین همه آن دردها از بین رفت. امیدوارم حافظ این رهایی باشیم و همه شما عزیزان به این رهایی برسید. همچنین به خواهر عزیزم این رهایی را تبریک می‌گویم.

تایپ: همسفر نونا –نمایندگی رز
ویرایش: همسفر سولماز کمک راهنما –نمایندگی رز
بازبینی: همسفر فاطمه
ارسال: مسافر مهرانا
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .