باید بخشید تا بخشیده شوی

جلسه سیزدهم از دوره‌ی پنجم لژیون سردار خانم های مسافر، نمایندگی یاس اصفهان ، با استادی همسفر  سپیده (دنور)، نگهبانی پهلوان مسافر ندا و دبیری کمک راهنما همسفر زهرا بادستو جلسه «دنور» در روز شنبه ۲۴ اردیبهشت ماه سال 1401 رأس ساعت 11:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سپیده هستم یک همسفر.
در ابتدا خدا را شکر می کنم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم، از نگهبان و ایجنت محترم شعبه سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند تا خدمت کنم. از راهنمای خوبم خانم زهرا، که امروز اگر در این جایگاه هستم و حالم خوب است، مدیون زحمات ایشان هستم، تشکر می کنم.
اما در مورد دستور جلسه، دنور به معنی بخشندگی است. من در مورد این دستور جلسه فکر می کردم، از خودم سوال کردم که آیا من بخشنده هستم؟ و در مقابل چیزهایی که دریافت کردم چیزی از خودم بخشیده ام؟ و در جواب به خودم گفتم: اگر سه سال پیش به من می گفتند؛ که چند برابر  این پول که برای دنور شدن هزینه کردم ، پرداخت کنم تا مادرم به درمان برسد و یا راهی برای حل مشکلاتم به من بدهند، و حالم خوب شود، حاضر بودم این کار را انجام دهم و یا حتی بیشتر از آن چیزی که می خواستند، پرداخت می کردم.
اکنون که از تاریکی و ظلمت، از ترس و ناامیدی به نور رسیدم، تصمیم گرفتم که با عضو شدن در لژیون سردار، بتوانم بهای حال خوب امروزم را بپردازم و شاید بتوانم با این بخشش به یک نفر دیگر که همچون گذشته من در حال خراب، با مادری مصرف کننده و زندگی از هم پاشیده است، کمک کوچکی کرده باشم، تا او هم طعم حال خوش و لذت جمع شدن خانواده دور یکدیگر را احساس کند.
آقای مهندس فرمودند: « وعده ی خداوند دروغ نیست.» من بیشتر از آن چیزی که پرداخت کردم، دریافت کردم و بابت مشکلات زیادی که داشتم، باید بهای زیادی پرداخت می کردم، با لطف خداوند و کمک کنگره بخشیده شدم. چون که باید بخشید تا بخشیده شوی. سال گذشته که من عضو لژیون سردار شدم، برای دیگر افراد خانواده ام انگیزه ای شد، که آن ها هم عضو لژیون سردار بشوند و امسال همه اعضاء خانواده عضو لژیون سردار هستند. حس خیلی قشنگ و خوبی به من داد و از همه اعضاء لژیون سردار تشکر می کنم و از آقای مهندس تشکر می کنم که چنین بستری را فراهم کردند.

مشارکت ها
مسافر مرجان کمک راهنما:

سلام دوستان مرجان هستم یک مسافر.
خدا را شکر می کنم که امروز هم با تمام مشکلاتی که برایم پیش آمد، توفیق شرکت در لژیون سردار به من داده شد.
از خداوند می خواهم که هیچ‌گاه ما را به خودمان واگذار نکند. به قول آقای مهندس، ما اگر دست خودمان بود، گاهی اوقات یادمان می رفت که قلب مان باید کار کند. روز جمعه لایو لژیون پزشکان  آقای مهندس را دنبال می کردم، ایشان در صحبت هایی که داشتند، فرمودند: این بار معنوی است که بار مادی را به همراه می آورد. و این عین واقعیت است، چون من قبلاً دائما در حال کار کردن بودم، ولی بار مادی چندانی نداشتم، چون بار معنوی در زندگی من وجود نداشت.
ولی اکنون که در این مکان مقدس آموزش می گیرم و خدمت می کنم، هم بار معنوی و هم بار مادی من در زندگی بالا رفته است. از خداوند می خواهم که کمکم کند تا هیچ گاه از این مکان مقدس رانده نشوم.

مسافر لیلا کمک راهنما:
سلام دوستان لیلا هستم یک مسافر.
خدارا شکر می کنم بابت امروز که در این جایگاه قرار گرفتم. در مورد بخشندگی بگویم، زمانی که من از راهنمای خوبم اجازه شرکت در لژیون سردار را گرفتم، مقدار کمی از مبلغی که باید پرداخت می کردم را داشتم، چون قبل از کنگره شاغل بودم و به خاطر درمان، سرکار نرفتم و زمانی که کار می کردم، پس انداز کردن را بلد نبودم و با مشکل مالی مواجه شدم ولی چون خواسته من برای عضویت در لژیون سردار قوی بود، به طور معجزه آسایی پول من فراهم شد و تا روز گلریزان توانستم، تمام مبلغ را پرداخت کنم و حس و حال خوبی پیدا کردم. بابت این حس های عالی،  خداوند را شاکر هستم.

تایپ: کمک راهنما مسافر زهرا_ لژیون چهاردهم
ویرایش: کمک راهنما همسفر راضیه_ لژیون هفدهم_ نمایندگی یاس
بازبینی و ارسال:همسفر فاطمه
عکس:گروه عکاسی نمایندگی یاس