English Version
English

حضور راهنما، لازمه رسیدن به آگاهی

حضور راهنما، لازمه رسیدن به آگاهی

جلسه سیزدهم از دوره یازدهم جلسات جهان‌بینی ویژه کمانداران کنگره ۶۰ با استادی ایجنت محترم باشگاه مسافر احمد، نگهبانی مسافر محمود و دبیری همسفر مژده، با دستور جلسه «هفته راهنما»، روز جمعه ۲۳ اردیبهشت‌ماه  1401 در سایت تیراندازی باکمان کنگره ۶۰ واقع در مجموعه ورزشی تختی آغاز به کار کرد.

سخنان استاد: 

هفته راهنما را تبریک عرض می‌کنم خدمت تمامی عزیزان کنگره شصت. یکی از حقه‌های نفس اماره فراموشی است به جهت اینکه انسان در خسران باقی بماند. ولی ما در کنگره شصت یاد گرفتیم که اگر مطلبی ارزشی است؛ ضد آن چیست و اگر مطلبی ضد ارزشی است، ضد آن چیست.

تیراندازی از پارک طالقانی شکل گرفت، در ابتدا زمین فوتبال بود و باشگاه امام محمدباقر از طرف فدراسیون آغاز به کار کرد. ما با اولین مربی و اولین راهنمای تیراندازی در آنجا آشنا شدیم هم در بخش بانوان و هم در بخش آقایان و حرکت ازآنجا آغاز شد و ما نباید زحماتی که آن دوستان برای شکل‌گیری ساختار تیراندازی متقبل شدند را فراموش کنیم. در بخش مسافران، آقای موچانی به‌عنوان مربی شروع کرد به اعضای کنگره آموزش دادن و در بخش همسفران هم اگر اشتباه نکنم خانم غزاله و خانم شعبانی بودند که حرکت را آغاز کردند. این سه نفر کلاس مربیگری گذاشتند و آموزش دادن و خیلی از عزیزان تبدیل به مربی شدند و این روند ادامه داشت تا امروز. جز رحمت خداوند به این موضوع نمی‌شود نگاه کرد. این ساختار شکل گرفت که انسان‌ها بتوانند استفاده لازم را ببرند.

آقای مهندس چند وقتی است به این موضوع اشاره دارند که: «وقتی قرآن شروع می‌شود اولین کلمه‌ای که بعد از بسم‌الله الرحمن الرحیم گفته می‌شود، الحمدالله رب‌العالمین است یعنی حمد و ستایش پروردگار عالمیان». وقتی گفته رب عالمیان، نگفته خداوند، نگفته پیامبران، نگفته اولیا، نگفته انبیا، گفته رب، این رب در سطوح بالا خداوند است اما در سطوح دیگر هم  وجود دارد. چرا وجود دارد؟ برای اینکه انسان هر چیزی را که بخواهد به یاد بیاورد معلم می‌خواهد، استاد می‌خواهد. انسان موجودی است که آنچه خداوند از علم دارد در او نهاده اما بالقوه است و باید به فعل تبدیل بشود یعنی آنچه اطلاعات و آگاهی در هستی هست؛ در همه انسان‌ها وجود دارد و در بخش روح است و اگر می‌خواهد که از درون انسان بیرون بیاید و قابل‌استفاده بشود؛ مربی می‌خواهد، استاد می‌خواهد. اگر فرد می‌خواهد به آن نقطه موردنظر برسد؛ یعنی همان‌جایی که آقای امین در سی‌دی می‌فرمایند: «اگر می‌خواهی رحمت خداوند شامل حالت بشود»، باید تابع باشد، باید تسلیم باشد.

ما می‌گوییم راهنماهای کنگره شصت فقط در مورد اعتیاد استادند، پس وقتی شاگرد می‌آید و از من سؤال می‌کند: من این را بخرم یا بفروشم؟ من پاسخ می‌دهم: من که مشاور امور کاری نیستم، از مواد و اعتیاد بگو، سر درمی‌آورم اما مسائل دیگر نه! در این حوزه آنچه هست ما از معلم و مربی‌مان می‌توانیم استفاده کنیم و تابع او باشیم یعنی وقتی می‌گوید: این کار را انجام بده، ما باید بگوییم: چشم! نیروی بازدارنده چه‌کار می‌کند؟ نیروی بازدارنده می‌خواهد در این کار خلل ایجاد بکند که در سی‌دی چهارشنبه (مثلث فسق که هنوز بیرون نیامده) جناب مهندس فرمودند: «خداوند به پیامبر می‌گوید: به مردم بگو پیامبر در میان شماست، اگر ازآنچه دوست داری پیروی کنند یعنی آنچه امت دوست دارد، به زبان بیاورد و پیامبر هم بگوید: من به خواسته شما احترام می‌گذارم و عمل می‌کنم؛ این مردم به مشکلات و به‌سختی برمی‌خورند و اصلاً به هدفشان نمی‌رسند». این در آن سطح است و پیامبر در میان مردم است و آقای مهندس هم به‌عنوان بنیان کنگره در میان افراد کنگره است و همین قانون برایشان وجود دارد.  همین قانون برای اینجت و مرزبان نسبت به آن ساختار وجود دارد، همین قانون نسبت به یک راهنما و لژیونش وجود دارد و باید پیروی کنیم.

اگر یک راهنمایی بخواهد ازآنچه که رهجوهایش می‌خواهند پیروی کند، اصلاً نمی‌تواند به رهایی برساند. رهجو می‌گوید: من دوست دارم کمان را این شکلی بکشم، مربی هم بگوید: اشکالی ندارد، بکش یا رهجو بگوید: من می‌خواهم ریکرو را با ماشه بزنم، مربی هم بگوید: ایرادی ندارد، بکش! یا به‌جای اینکه بخواهم ناک را بین دو انگشت بگذارم، می‌خواهم از زیر بگیرم. آیا راهنما می‌تواند از خواسته این رهجو پیروی کند؟ اگر پیروی کند؛ به مشکلات برمی‌خورد و به موفقیت نمی‌رسد. پس این را مطرح می‌کند که ما هر چیزی را که بخواهیم یاد بگیریم از راهنماست، هر تغییری که بخواهیم ایجاد کنیم از این بخش است، در هر سطوحی و هرجایی. شما در نظر بگیرید اگر راهنماها را از کنگره شصت حذف کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا ما تولید داریم؟ آیا می‌توانیم رشد کنیم؟ پس این تغییر را چه کسی به وجود می‌آورد؟ از مبدأ اطلاعات را می‌گیرد ولی انجام کار به عهده کیست؟ باراهنماست. وقتی از این جنبه به راهنما نگاه کنیم می‌بینیم چه جایگاهی است!

امیدوارم عزیزانی که در این جایگاه قرار می‌گیرند؛ قدر آن را بدانند. هم خواسته‌اند و هم انتخاب‌شده‌اند. وقتی انتخاب شدند و وقتی می‌گوید: از لژیونت پیروی نکن، پس از کجا می‌خواهی پیروی کنی؟ باید یک پشتوانه‌ای، آموزشی، قوانینی و حریم‌هایی باشد که از آن‌ها پیروی کنی. اگر از حریم‌ها پیروی کنی و کارت را درست انجام بدهی و وظیفه خودت بدانی، موفق می‌شوی. اگر این وظیفه‌ای که به دوش شخص است و ‌کاری که باید انجام بدهد، کمرنگ و کمرنگ‌تر بشود یک توهم سراغش می‌آید، توهم اینکه همه این کارها را من کردم، من دارم رهجو را به رهایی می‌رسانم، اگر این شخص، تیر‌انداز شده من او را تیرانداز کردم پس من از این رهجو توقع دارم چون من به او آموزش دادم و اگر این ادامه‌دار بشود یک حسی را در انسان به وجود می‌آورد که حس مالکیت و حس طلبکار شدن است. خوشبختانه در کنگره کاملاً این موضوع شفاف و روشن وجود دارد که ما نه مالکیم و نه محبت می‌کنیم؛ ما انجام‌وظیفه می‌کنیم و‌ در انجام‌وظیفه‌مان محبت هم جاری است و جزء اصلی است.

این هفته را به همه راهنماها مخصوصاً راهنماهای تیراندازی باکمان، راهنماهای تازه واردین، راهنماهای همسفران و راهنماهای مسافران که در هر بخش از کنگره خدمت می‌کنند تبریک می‌گویم. این هفته را مشخص کرده‌اند برای اینکه قدردانی را یاد بگیریم. انسان اگر به آگاهی نرسد، قدردانی را یاد نمی‌گیرد. انسان اگر به آگاهی نرسد؛ انسان طلبکاری است، انسانی است که منیت دارد و ما اگر می‌خواهیم تزکیه و پالایشی که مدنظر است را داشته باشیم، باید در این بستر فعالیت کنیم و تغییرات به وجود بیاوریم. کاملاً این قضایا برای من روشن است که همین‌جوری که در صور آشکار یک سیستم بورسی هست و ما سرمایه‌گذاری می‌کنیم و این بورس در صور آشکار یا ارتقا پیدا می‌کند و یا نزول پیدا می‌کند و نوسان دارد؛ در صور پنهان هم یک سرمایه‌گذاری داریم و یک سهامی داریم. این سهام و این ساختار از خدمت انسان‌ها تشکیل‌شده است. انسان اگر محبت بلاعوض و خدمت بلاعوض انجام بدهد و ازآنچه که دریافت کرده زکاتش را پرداخت کند؛ تا هستی، هست آن زکات برایش کار می‌کند یعنی یک راهنما یک رهجو را به رهایی می‌رساند، یک فردی از مبلغی می‌گذرد و این کار را انجام می‌دهد؛ این‌ها همه سهام در صور پنهان است و قطعاً برایش کارکرد دارد، کجا؟ آنجا که نیاز پیدا می‌کنیم و به قول آقای مهندس موجی می‌آید و ما را با خودش می‌برد، آنجایی که به مشکل برمی‌خوریم، پشتمان به این پس‌انداز قرص است.

اگر به عمق کاری که می‌خواهیم انجام بدهیم واقعاً نگاه بکنیم، از هیچ انسانی طلبکار نمی‌‌شویم. ما موظف هستیم وظیفه خودمان را انجام بدهیم که بازخورد خوب ببینیم و بدانیم که حسابمان صفر است. این حساب صفر خیلی نکته مهمی است و به من یاد داده‌شده که این‌ها را به کار ببرم، پس قدردانی را هم باید یاد بگیرم و به کار ببرم. من قبل از کنگره خودم بلد نبودم. هرکس هر کاری انجام می‌داد می‌گفتم وظیفه‌اش است. کاری که من برای دیگران انجام می‌دادم برای خودم بزرگ جلوه می‌دادم و کاری که دیگران برای من انجام می‌دادند را به کوچک‌ترین و نازل‌ترین اندازه می‌آوردم پایین. این مال آدمی است که دچار عدم آگاهی است. یک انسان دانا می‌گوید: کوچک‌ترین محبتی که به من شده باید اندازه دنیا برایش ارزش قائل باشم و اگر محبتی به دیگران می‌کنم، این را نباید ببینم چون کاملاً وظیفه‌ام است. 

من خیلی سپاسگزارم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم کردند تا ما بتونیم این قوانین و موضوعات را یاد بگیریم و بتوانیم پیوندی ایجاد کنیم و از پس این پیوند، این شعاع را گسترش بدهیم و به انسان‌های دیگر کمک بکنیم. هدف اصلی ورزش تیراندازی باکمان کمک کردن است. ما کمک می‌کنیم به هم، یاری می‌رسانیم، ورزش می‌کنیم، امیدواری را منتقل می‌کنیم. اگر این کارها را بکنیم؛ رحمت خدا شامل حالمان می‌شود. پس قدر همدیگر را بدانیم و از هم تشکر و قدردانی بکنیم. باید یاد بگیریم اگر از همدیگر چیزی می‌خواهیم؛ خواهش کنیم و بگوییم لطفاً این کار را برای من انجام بده. اگر اشتباه کردیم منیت قلقلکمان ندهد که: مگر این کیست که از او عذرخواهی کنم؟ عذرخواهی کن، حتی اگر بدانی حق با شما است و درگذر زمان حتماً می‌بینی که چه اتفاقی می‌افتد.

امروز قرار داده‌شده تا عزیزانی که در تیراندازی رهجو هستند از راهنمایشان قدردانی کنند. امیدوارم که این کار به شکل مناسبی انجام بگیرد. من هم خیلی از خداوند سپاسگزارم که این بستر آماده شد که همه بتوانیم کنار هم این آموزش‌ها را گسترش بدهیم تا بتوانیم بهتر به همدیگر کمک کنیم. از همه راهنما‌ها چه در شروع تیراندازی باکمان درگذشته که الآن حضور ندارند و‌ چه عزیزانی که الآن حضور دارند تشکر و قدردانی می‌کنم و برای همه آن‌ها از خداوند، توفیق خواستارم و امیدوارم همه ما قدر بودن در کنگره را بدانیم و حس کنیم که کجا آمده‌ایم و در کجا هستیم و چه لطفی شامل حالمان شده که روی این صندلی‌ها قرار داریم و این فضا در اختیار ما است؛ در این صورت جز رحمت خداوند چیز دیگری را نمی‌توانیم ببینیم.

تجلیل از کمک راهنمایان تیراندازی با کمان باشگاه

تجلیل از ایجنت و راهنمای محترم آقای حکیمی

تجلیل از همسفر منیره، مسئول گروه خانواده باشگاه

تجلیل از راهنمایان تیراندازی با کمان، گروه خانواده

تایپ: همسفر ندا
تصویر‌برداری:‌مسافر‌منوچهر،‌مسافر حنیف، همسفر سپیده، همسفر بهاره
ویراستاری: همسفر خندان
تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر منوچهر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .