اولین جلسه از دور بیست و یکم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی دکتر بیژن و نگهبانی جناب مهندس و دبیری همسفر طوطی با دستور جلسه: «سیستم ایکس» روز جمعه مورخ 12 آذرماه 1400 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
یارب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریه سحرگاهم ده
در راه تو اول ز خودم بیخود کن
بیخود که شدم زخود به خود، راهم ده
بگشای دری که درگشاینده تویی
بنمای رهی که ره نماینده تویی
من دست به هیچ دستگیری ننهم
که ایشان همه فانیاند و پاینده تویی
درود بر شما؛ بیژن هستم یک همسفر. عرض ادب و احترام دارم. بیژن پیرنیا هستم. روانشناس بالینی پی اچدی از مرکز تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مرکز درمان اعتیاد بیژن لژیون زندهیاد دکتر کامبیز پیرنیا. هفتتیر کوچه شاهرخ پلاک شش. خوشحالم که در خدمت همکاران عزیزم، دلسوزان و فداکاران حیطه اعتیاد هستم. تشکر میکنم از همه خدمتگزاران کنگره ۶۰. هفته بنیان را تبریک میگویم. خدمت دیدبانهای گرامی و استاد گرامی، معلم عزیز خودم استاد حسین دژاکام.
از هزاران اندکی زین صوفیاند
باقیان در سایه او میزیند
ما قدردان زحمات استاد هستیم. انشاالله که عمرشان مستدام باشد. من پیش از اینکه به Addiction Science علاقه داشته باشم، بیشتر شیفته موسیقی و شعر و ادبیات هستم. از این باب اگر صحبت را طولانی کردم پیشاپیش پوزش میخواهم. دستور جلسه این هفته درواقع، سیستم ایکس هست. من Evidence موجود در تبیین سیستم و تئوری ایکس را در چند سرفصل خدمت شما ارائه میدهم. تقریباً 150 سال پیش بود که اولین مفاهیم در حیطه اعتیاد مطرح شد. جایی که در مجله طنز «جودی»، داستان «جان هوم» سرمایهدار و زمیندار بزرگ و کلارا برادرزادهاش مطرح شد؛ و کلارا با یک غذای بسیار نچسب و بدمزه، عمو «هوم» را سورپرایز کرد و بهواسطه این سورپرایز از ارث محروم شد و آن غذا غذایی بود که بهش میگویند «بوقلمون سرد». بعدها تقریباً چهل سال بعد در ۱۹۱۰ این مفهوم بوقلمون سرد وارد ادبیات پژوهشی در اعتیاد شد به نام «حس محرومیت». یکی از مفاهیم کلیدی در طرحریزی سیستم ایکس همین مفهوم علائم محرومیت است که کنگره شصت از آن حذر میکند. البته استثنا هم هست. بعضی وقتها به دستور راهنما سقوط آزاد اعمال میشود؛ که آن استثنا هست. ولی تلاش میشود که در کنگره شصت سندرم محرومیت مهار بشود. دلایل زیادی داریم. ما، یک Acute withdrawal syndrome داریم که علائم ناگهانی ترک است که جسمانی است و یک post acute withdrawal syndrome و این علائم post acute withdrawal syndrom علائم روانشناختی هست که سالها و حتی دههها میتواند باقی بمان؛ وو یکی از دلایلی که کنگره شصت با هشیاری این مسئله را مهار کرده و معتقد است که یک جایگزینی باید صورت بگیرد این مسئله است که چون در سایر روشها این مسئله خیلی بالا اس، ولی زمانی که از داروی جایگزین استفاده میکنیم این مسئله مهار میشود. هنگامیکه بیمار، ترک ناگهانی را تجربه میکند درواقع یک سوگ را تجربه میکند و تفاوتی ازنظر حسی و هیجانی با یک فقدان واقعی ندارد. درواقع کسی که عزیزش را از دست میدهد تجربه مشابه دارد با کسی که ترک اجباری و ناگهانی را تجربه میکند؛ و این complicated grief disorder در درازمدت به prolong grief disorder تبدیل میشود و زمینه را برای افکار خودکشی و اقدام به خودکشی فراهم میسازد که موارد بسیاری را ما شاهد بودیم و Evidence لازم هم در این زمینه وجود دارد که میزانی از بیماران در کشوقوس با مصرف مواد، به زندگی خودشان پایان دادند.
کسانی که در کنگره شصت تربیت شدند، آن پهلوانان، این افراد برحسب اتفاق نبوده. حالا من به آنها هم حتماً میرسم ولی مسئله خودکشی و درواقع آن «دیسفوریای» معنادار، بسیار در اعتیاد حائز اهمیت هست. اردلان سرفراز میفرماید:
محبس خویشتن منم
از این حصار خستهام
من همه تن اناالحقم
کجاست دار، خستهام
در همه جای این زمین همنفسم کسی نبود
زمین دیار غربت است
از این دیار خستهام
به گرد خویش گشتهام سوار این چرخوفلک
بس است تکرار ملال، ز روزگار خستهام.
همیشه من دویدهام بهسوی مسلخ غبار
از اینکه گم نمیشوم در این غبار خستهام.
کجاست آن زهر عزیز که نشئهاش همیشگی است
بس که شدم نشئه و باز شدم خمار خستهام.
و ما در ادبیات علمی و متون کلاسیکمان بهطور کافی به این مسئله اشاره کردهایم. مبحث بعدی تیپرینگ اوپیوم هست. بعضی محافل علمی این پروتکل را موردانتقاد قرار میدهند. من این دوستان را ارجاع میدهم به گاید لاین تیپرینگ اوپیوم در CDC. تیپرینگ اوپیوم که در حقیقت یک Evidence based practice approach هست. کاملاً علمی هست. گرچه گاید لاین سی دی سی وجود دارد و درواقع Chronic Pain هست و ازآنجاییکه مدیریت درد، overlap معناداری با درمان اعتیاد دارد، ما بخشی از درمان اعتیادمان برمیگردد به palliative care مراقبتهای تسکینی در بیماران End stage و این نزدیکی و قرابت بین دو setting درمانی، کنگره شصت را مجاب کرده که از یک پروتکلی که دارای یک گاید لاین هست در یک setting که قرابت معنادار دارد استفاده کند و این بسیار مفید است. حالا دوستانی هستند که مطرح میکنند که چرا متادون بهعنوان آنتی ایکس مطرح میشود در کنگره شصت.
متادون داروی بسیار خوبی هست اما درواقع ترکیب منیزیم و سلولز میکروکریستالین و نشاسته، یک سندرمی را به وجود میآورد که ما اسمش را سندرم چسبندگی یا پارک کردن بیمار روی دارو میگذاریم. در پروتکلی که اساتید در مورد نگهدارنده هم نگارش کردهاند اشاره شده است به این مسئله. پتانسیل کاهشی اپیوم تینکچر بیشتر از متادون هست. هرچند اگر از متادون در قالب پروتکل دی اس تی استفاده بشود بسیار کارآمد خواهد بود و مسئله بعدی، درمانهای اجتماع مدار هست. توجه بفرمایید، plan درمانی ما در هر رویکرد درمانی ریشه در پاتولوژی آن بیماری دارد. حالا ما در اعتیاد که اختلال «نوروسایکو فیزیو پاتولوژیک» هست معتقدیم که درمان اعتیاد باید منبعث از پدیدههای شکلدهنده آن باشد. کمتر اتفاق افتاده که اعتیاد در یک setting فردی پدید بیاید. اعتیاد معمولاً در setting های اجتماعی به وجود میآید. در این مورد evidence جامعی وجود دارد؛ بنابراین درمان اعتیاد هم باید در همان راستا جستجو شود. این «تراپی دیکامیونیکیشن» غیر اقامتی که کنگره شصت انتخاب کرده، انتخاب بسیار هوشمندانهای هست.
من یادم هست چند سال پیش به جناب مهندس، پیشنهاد استفاده از دی اس تی در قالب یک ساختار اقامتی را دادم که در آن زمان ایشان فرمودند که رهجو باید داخل لانه زنبور باشد و گزیده نشود و بسیار حرف درستی هست. اینکه رهجو از تمام محرکهایی که او را به سمت Laps یا Relaps سوق میدهد دور باشد و ادعای درمان داشته باشد این درواقع ادعای درستی نیست. رهجو باید پس از بهبودی کاملاً در جریان تحولات عادی زندگی باشد. حالا در این مورد یک ساختار منسجم مغزی هم وجود دارد که اگر بخواهیم شبکههای مغزی را به سه بخش تقسیم کنیم یا به یک ترازو تشبیه کنیم، یک کفه ترازو default mode network هست که درواقع فرآیندهایی را در بر میگیرد که نهایتاً ذهن را سرگردان و بیکار مییابد و بیشترین laps و relaps اتفاق میافتد کفه دیگر executive network هست که زمانی هست که بیمار در بهبودی هست. اینکه بیمار، laps و relaps را انتخاب کند یا اینکه بهبودی را انتخاب کند ساختار سومی را وارد جریان میکند به نام salience network . حالا جالب اینجاست که کنگره شصت برای تمام این ساختارهای مغزی و شبکههای مغزی برنامه دارد بدون اینکه ادعایی داشته باشد؛ یعنی default mode network مهار میشود در کنگره شصت بهواسطه behavioral activation یا فعالسازی رفتاری. اینهمه برنامههایی که کنگره برای رهجو ها دارد، اینها یک فعالسازی رفتاری است. آنچه ما برای بیماران افسرده انجام میدهیم همین است. برای مهار salience network که درواقع یک «فیلتراسیون پروسجر» است که مؤلفههای منفی را فیلتر میکند و اجازه میدهد مسیر بهبودی ادامه پیدا کند، در کنگره توسط آموزههای کنگره انجام میشود که این آموزهها میتواند معنوی یا عرفانی باشد؛ و از سوی دیگر در بسیاری از مراکز درمانی وقتی شخص به بهبودی میرسد فاصله میگیرد از ساختار کنگره شصت به آن شکل نیست؛ یعنی Executive network پس از بهبودی هم تقویتش ادامه پیدا میکند. چطور؟ بهوسیله طی کردن مراحل و مدارج و سمت گرفتن افراد. درواقع این یک Contingency management هست؛ که Voucher based و Cash based نیست. من اسمش را گذاشتم state base وتمام این موارد دارای evidence بسیار قوی هست. من حدود ده مقاله ISI در حیطه Contingency management دارم. هم cancer و هم اعتیاد؛ و اینها قابلعرضه در محافل علمی هست و مسئله دیگر مفهوم عشق است در کنگره. من کمتر دیدم ان جی اوهای حتی پیشرو در دنیا بدین شکل از مفهوم عشق استفاده کنند؛ و مفهوم عشق مفهوم مغفول مانده در درمان اعتیاد است.
میرزا حبیب خراسانی میفرمایند:
گوهر خود را هویدا کن کمال این است و بس
خویش را در خویش پیدا کن کمال این است و بس
چند میگویی سخن از عیب و درد دیگران
خویش را اول مداوا کن کمال این است و بس
چون به دست خویشتن بستی تو پای خویشتن
پس به دست خویشتن بگشا کمال این است و بس
گوهر درون در کنگره شصت هویدا شده و تمام شواهد و نشانگان را در رهجویان میبینیم؛ و درنهایت، سخنم را به پایان ببرم با نقش psycho education انتقادهایی وجود دارد که چرا کنگره از سایکوتراپی در طول فرایند درمان استفاده نمیکند. توجه بفرمایید سوءمصرف مواد توسط آسیبی که به prefrontal cortex درواقع PFC وارد میکند زمینه را برای دریافت سایکو تراپی در آغاز درمان نامساعد میسازد؛ یعنی شما نمیتوانید در آغاز درمان سایکوتراپی اعمال کنید. شما صرفاً میتوانید از Pscycho education استفاده کنید؛ که کاری که مربیان در کنگره شصت انجام میدهند و کمک راهنماها و دیدهبانها انجام میدهند Pscycho education به تمام معناست. از تمام ابعاد زندگی در این Pscycho educaiton وجود دارد. شما ببینید مؤدبترین و بهترین مراجعاتی که به کلینیکها رجوع میکنند بچههای کنگره هستند؛ و این Pscycho educaiton در درازمدت، گرگ درون همهی ما را، نهفقط رهجو ها را رام کرده است. این گرگ را درواقع از طریق خودآگاهی و انضباط به مسیر مستقیم یا صراط مستقیم هدایت کرده است. من عرایضم را پایان میدهم با شعری از فریدون مشیری درباره رام کردن گرگ درون که در کنگره شصت ما مصداقش را داریم میبینیم.
گفت دانایی که گرگی خیرهسر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاریست پیکاری سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چارهی این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ایبسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
ایبسا زورآفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
آنکه از گرگش خورد هر دم شکست
گرچه انسان مینماید گرگ هست
آنکه با گرگش مدارا میکند
خلقوخوی گرگ پیدا میکند
آنکه گرگش را زند هر دم به خاک
رفتهرفته میشود انسان پاک
در جوانی جان گرگت را بگیر
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری گر تو باشی همچو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
سپاس از توجه و عنایت شما.
مشارکت ها:
مسافر مهدی دانشجوی رشته روانشناسی؛ در ابتدا هفته بنیان را به آقای مهندس و همه اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم. سلول دارای یک ویژگی خاص است که تعادل درونی خود را حفظ میکند و وقتی یک شخص مصرفکننده میشود تعادل تکتک سلولها را به هم میریزد و بدن دستور پمپاژ نورآدرنالین را میدهد تا زمانی که مصرف ادامه دارد. درواقع مقصر اصلی سندروم محرومیت همین نورآدرنالین است و تا زمانی که بدن بتواند خود را به تعادل برساند ادامه دارد و برای به تعادل رسیدن بدن نیاز است تمامی علائمی که در بدن است دوباره به حالت اولیه بازگردند. ما در کنگره دیدیم تئوری سیستم ایکس ثابت کرد همانطور که در دنیای مصرفکنندگان شریفترین آدمها بزهکار میشوند، با درمان شرورترین آدمها تبدیل به آدمهای فرزانه میشوند و این ارتباط مستقیم با این تئوری ایکس دارد که کنگره واقعاً به شفافترین حالت ممکن این مسئله را توصیف کرده است که چطور یک فردی که چطور فردی که ازلحاظ فیزیولوژی تمام علائم سندروم محرومیت را حذف چرا خلقیات شخص اینطور است؟ و چرا در کنگره وقتی درمان اتفاق میافتد فرد دهها فضیلت پیدا میکند و حتی از روز اولش هم بهتر میشود؟ و ما بسیار خوششانس هستیم که در این عصر با این علم آشنا شدیم. ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
سلام دوستان ایران هستم همسفر؛ دکترای روانشناسی، کلینیک نگاه نو میدان پونک. البته کلینیک در حوزهی زوجدرمانی فعالیت میکند و در حوزه اعتیاد هنوز فعالیت ندارد اما دوست دارم در این حوزه هم فعالیت کنم. چند روز پیش در اینستاگرام پستی در مورد سیستم ایکس از جناب آقای مهندس دیدم که استعاره قشنگی به کار بردند، فرمودند در مغز ما جویهایی هست که پر از شراب واقعی است که اگر این شرابها کم یا زیاد شود چه بیماری میشویم و خیلی برای من جالب بود، اگر نگاه کنیم می¬بینیم که بین شرابها یا مخدرهای درونی که در مغز وجود دارد و شرابهای بیرونی از زمین تا آسمان فرق هست و اگر ما بتوانیم سیستم مغز را متعادل کنیم میتوانیم در بهشت به سر ببریم، نکته دیگری که میخواستم به آن اشاره کنم این است که ما در روانشناسی رویکردی داریم بهنام رویکرد تحلیل رفتار متقابل به نظریه اریک برن است در این رویکرد به ما میگوید انسانها سه قالب درونی دارند والد، بالغ و کودک، مردی که معتاد است و جنبه بالغ او آگاهی لازم را ندارد و والد او، او را ترک میکند و کودک درون او نمیتواند این سوگ را تحمل کند، باید سوگ را برای او تقسیمبندی کنیم تا بالغ و والد و کودک متعادلی ایجاد شود، چون کودک به سه قسمت تقسیم میشود، کودک طبیعی، کودک سازگار و کودک ناسازگار، این سه کودک در اثر تربیت تعادل آنها به هم میریزد و سیستمی که کنگرهی ۶۰ طراحی کرده است به بهترین شکل این سه کودک متعادل میشوند و دورهی سوگواری از مرگ اعتیاد که همان یازده ماه طول درمان در کنگره است با آموزشها بهخوبی طی میشود و فرد کامل به درمان میرسد، ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
سلام دوستان محمد هستم مسافر، کارشناس ارشد مشاوره. من ابتدا هفتهی بنیان را به جناب مهندس تبریک عرض میکنم و امیدوارم سالهای سال برقرار باشید و سایهی شما بر سر ما مستدام باشد، مطلبی را از کتاب عشق برایتان میخوانم که میگوید بیشتر دردهای بشر در اثر دانشهای کشف نشده میباشد بایستی با جستجو علم را یافت و بایستی بدانیم که زیباترین عمل کاوش در دنیای علم است تا دانشهای کشف نشده را پیدا کنیم و از رنج انسان بکاهیم، اتفاقی که در کنگره ۶۰ افتاده با کشف روش درمان اعتیاد از رنج بسیاری از انسانها کاسته شده، هم اتفاق با کشف سیستم ایکس و تئوری ایکس برای سایر بیماریها افتاده و این به نظر من یک نقطه عطف در علم است، در ریاضیات نقطهی عطف جهت قوس را برعکس میکند و در اینجا جهت در حال برگشت به سمت بالاست و یک تغییر بسیار بزرگ ایجادشده مثل کشف میکروب و چهبسا بسیار فراتر از کشف میکروب، بسیاری از بیماریها ازجمله سرطان که خود من هم از قربانیان آن بودم که براثر سرطان خواهر ۶ سالهی خودم را از دست دادم که هیچ دلیلی برای آن پیدا نشده است و هیچ راه درست و کاملی برای آن نبود و میبینیم که اکنون با روش دی اس تی و کشف تئوری ایکس چقدر از رنج بشر کاسته خواهد شد و من این را با تمام وجود حس میکنم، امیدوارم این روش هرچه سریعتر با پیشرفتهایی که در علم صورت گرفته است بتواند راه خود را پیدا کند و پروتکلهای آن بتواند به حالت اجرایی دربیاید و تمام مردم دنیا بتوانند از این روش استفاده کنند تا از رنج بشر کاسته شود، ممنونم از وقت مشارکت.
مشارکت همسفر رزیتا، phd آسیبشناسی عضو هیئتعلمی دانشگاه اسلامشهر و ایجنت نمایندگی اسلامشهر، خیابان گلها خیابان مادر. در ابتدا هفته بنیان را به آقای مهندس و همه اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم. سیستم ایکس چه هست؟ سیستم ایکس مجموعهای از سیستم اعصاب و سیستم هورمونی بدن است و درمجموع جمعی از اضداد جمع شدهاند و تعادل فیزیولوژیکی بدن ما را فراهم میکنند. دراینبین ما سمپاتیک و پاراسمپاتیک را داریم، یکی ضربان قلب را بالا میبرد یکی ضربان قلب را پائین میآورد، یکی باعث میشود که ما بهخوبی بخوابیم و یکی باعث میشود خواب ما به هم بریزد، یکی باعث میشود ما شاد شویم و هیجانات ما را برمیانگیزد و دیگری غم و اندوه را در ما به وجود میآورد. درواقع مجموعهای از ضدونقیضها جمع شدهاند و این سیستم را به وجود آوردهاند و آقای مهندس بهخوبی این سیستم را تعریف کردهاند و متد DST را از این سیستم به دست آوردهاند و فرموله کردهاند. زمانی که از این سیستم استفاده میکنیم به یکی از موفقیتآمیزترین راههای درمان در دست ماست و هرکسی با هر وضعیتی با استفاده درست از این متد میتواند به درمان واقعی برسد. ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
مشارکت مسافر محسن (متخصص کودکان). در ابتدا هفته بنیان را به آقای مهندس و همه اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم، ازنظر من تولد آقای مهندس، تولد همه ماست، همچنین که در کتاب ۶۰ درجه هم عنوان میشود که تولدها همه شبیه هم هستند. همیشه به این قضیه فکر میکردم و برایم جای سؤال بود که اگر من جای آقای مهندس بودم، آیا حاضر میشدم این قضیه را علنی بکنم؟ درواقع خود من چنین شجاعتی را نداشتم و این حرکت عقل، ایمان و عشق قوی میطلبد. مسئله دیگری که باز برایم سؤال بود، این است که اگر کسی مجنون یا دیوانه باشد و مرتکب قتل بشود یا چنین حرکتی انجام دهد، مسئولیت کیفری ندارد یا درنهایت زندانی میشود، در کنگره متوجه شدم که سیستم ایکس آن شخص با سیستم ایکس یک انسان سالم کاملاً متفاوت است و به این دلیل از مجازات معاف میشود، در بیشتر علوم کلمه ایکس کاربرد دارد، علاوه بر علم ریاضی، در فیزیک اشعهای را که کشف کردند، اسم آن را اشعه ایکس گذاشتند، زیرا نمیدانستند که چیست، فقط فهمیدند که کاری انجام میدهد، آقای مهندس هم خیلی با درایت این سیستم را معرفی کردند. این سیستم مسئول کلیه رفتار، اعمال و حالات من هست که برای خود من همیشه اینگونه است که در یک سری حالات، انسان بعضی از دردها را حس نمیکند، هنگام ورزش کردن اگر انسان زمین بخورد و دست یا پایش بشکند، میگویند الآن گرمی و متوجه درد نمیشوی، کمی بعد تازه دردهایت شروع میشود، به این دلیل که سیستم ایکس فعالیت میکند، یعنی شاید در آن لحظه یک ماده مسکن مثلاً اندورفین، آنقدر ترشح میشود که شخص درد را حس نمیکند، در یک سری حالات هم برعکس است، مثلاً میگویند که طرف حساس است، اگر کمی هوای سرد به او بخورد یا ضربهای به او وارد شود، مجروح یا بیمار میشود. در بعضی از علوم یک نقطه عطف وجود دارد یعنی از یک نقطه جهش قابلتوجهی به وجود آمده، مثلاً از روزی که چرخ یا موتور بخار اختراع شد خیلی تغییرات اتفاق افتاد، در بحث پزشکی و سلامت انسانها، سیستم ایکس، مسلماً نقطه عطف هست و حتماً در آینده اتفاقات شگرف و مهمی بهواسطه شناخت بیشتر سیستم ایکس رخ خواهد داد. فرضیهای که جناب مهندس ارائه کردند بسیار جالب است و الآن مشخص شده که تئوری ایکس در درمان همه بیماریها جواب خواهد داد، یعنی در تمام کتب پزشکی برای درمان همه بیماریها، دیابت، اماس، حتی بیماریهای داخلی، درنهایت میبینیم که نوشته شده، استرس تشدیدکننده همه این بیماریهاست، یعنی نقش سیستم ایکس را در همه این بیماریها نشان داده است و بابت این قضیه خدا را شکر میکنم که توانستم وارد کنگره بشوم تا بتوانم حداقل به حال خودم کمک کنم.
مشارکت همسفر فریبا (روانشناس مرکز ندای سعادت، منطقه ۷، میدان سپاه، عضو نظام روانشناسی کشور)
من هم بهنوبهی خود هفتهی بنیان کنگرهی ۶۰ را خدمت بزرگواران تبریک میگویم و اینکه در مورد سیستم (x) به نظر من سیستم بسیار خوبی است و طراحی بسیار خوبی دارد و اینکه به شکل dst اجرا میشود و ما نتایجش را در مورد عزیزانی که درگیر اعتیاد شدهاند میبینیم، درواقع این بسیار زیباتر و قشنگتر هست و از جناب آقای مهندس هم تشکر میکنم به خاطر این طراحی. ممنونم که به من امکان مشارکت دادید.
مشارکت همسفر دکتر بابازاده (مسئول فنی مرکز فردای نوین، سیدخندان). من هم بهنوبهی خودم هفته بنیان کنگره ۶۰ را خدمت آقای مهندس و بقیه زحمت کشان کنگره و دوستان تبریک میگویم. آقای مهندس بسیار شیوا، متین و با مستندات و با استفاده از اشعار مختلف، مطالب را مطرح کردند. خدمت شما عرض کنم که ما همه افراد علمی هستیم که بعضی از ما پزشک هستیم و برخی روانشناس، اما همگی دریافتیم که اگر مطلبی علمی بیان شود، آن را بپذیریم، البته به تجربیات افراد احترام میگذاریم، به فرضیات، به نظراتی که به هر نحو ارائه میشود احترام میگذاریم، اما وقتی یک مطلب بهصورت علمی برای من اثبات بشود، آن مطلب را قطعاً باور میکنم. یک خواهش دارم از دوستانی که در جلسات مشارکت میکنند و آن این است که مطالبی را که در مشارکت عنوان میکنند مطالبی باشد که حتماً یک رفرنس علمی داشته باشد که بقیه بتوانند بیشتر استفاده کنند، ممنونم و امیدوارم که همگی موفق باشید منجمله خدمتگزاران و دوستانی که در کنگرهی ۶۰ هستند، متشکرم.
مشارکت مسافر احسان (پزشک کایروپراکتیک). من هم در ابتدا هفته بنیان کنگره ۶۰ را تبریک عرض میکنم خدمت جناب مهندس و همهی عزیزان.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم، فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
هفتهی بنیان مانند این است که یک عشقی خود را میزند به دام پرندگان و با آگاهی و بیداری آنها باعث میشود که با همبستگی همگی از دام رها میشوند. سیستم (x) به نظر من یک بیداری است که جناب مهندس مطرح فرمودند ... فقط برای درمان اعتیاد نیست، در جهانبینی کنگره، دروغ گفتن، غیبت کردن، قضاوت کردن، تجسس کردن، همه اینها جزء آنتی ایکسها محسوب میشود و سیستم x بدن را به هم میریزد، زیرا ما انسانها فکر میکنیم بیدار هستیم، اما بیداری زمانی اتفاق میافتد که ما ببینیم که تمام جهان هستی بیدار است و میخواهد که ما را بیدار کند، ولی ما چون خودمان در خواب هستیم فکر میکنیم که دنیا در خواب هست. در زمان قدیم برای آسیاب کردن گندمها اسبها را به سنگ آسیاب میبستند که دور آن چرخها میچرخیدند، چشمهایشان را میبستند که حیوان نبیند یک کار تکراری را برحسب عادت انجام میدهد و اگر متوجه میشد، دیگر آن کار را انجام نمیداد، این بازی ذهن است که عادت پذیر است و اگر بخواهیم که فقط چیزی را از کسی بگیریم، ذهن میرود به دنبال عادتهای دیگر و آن عادت هست که یک نوع اعتیاد است. ممنونم از وقت مشارکت.
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم مسافر، امیدوارم حال همه خوب باشد... هفتهی بنیان کنگره 60 را به همه تبریک میگم، بنیان کنگره 60 یعنی ریشه کنگره 60 چگونه به وجود آمد و در همهی جلسات هم همینطور است که بچهها به شعب میروند راجع به نحوهی به وجود آمدن کنگره ۶۰ و تاریخ کنگره ۶۰ صحبت میکنند که یادآوری اطلاعات قبلی باشد که همه خیال نکنند که کنگره ۶۰ بهراحتی به وجود آمده است. دستور جلسه تئوری ایکس است که در کنگره ۶۰ در حال نشان دادن خود است این هم پیش آمد یعنی من مشاهدات را تبدیل به تئوری کردم مسئله اول مسئله درمان اعتیاد بود که خوب من هم مثل بقیه هیچ اعتقادی به درمان اعتیاد نداشتم، بارها ترک کرده بودم و نتیجه نمیگرفتم همه راهها را رفته بودم اعتقاد داشتم که اعتیاد درمان ندارد ولی پیش آمد که ذرهذره در مسیر افتادم چه مواد مخدر را در طول یک سال ذرهذره کاهش دادم و به نتیجه رسیدم و دیدم نه وسوسهای دارم نه بیخوابی دارم، نه نبود مواد مخدر روی من تأثیر میگذارد.این است که فهمیدم داستان چیز دیگری است. این نکته را بگویم که هر چیزی علمی نیست؛ بعضی چیزها آکادمیک است؛ الآن حرفهای ما اکثراً حرفهای آکادمیک است و خیلی صحبتها هست که ما میکنیم و اصلاً علمی نیست؛ به اسم علمی است. مثلاً یو آردی علمی بود، سمزدایی علمی که بود، یو آر او دی علمی بود، اینها همه علمی بودند. منظورم این است که هر حرف علمی حقیقت نیست و ممکن است درست نباشد، اینها اکثراً آکادمیک هستند ولی باید تجربه شود، علمی که تجربه شده باشد سند بدون نقص است، این هست که مشاهدات خود را نشان میداد و من هم دیدم که بچهها دائماً مراجعه میکنند و از درمان بیماریهای خود میگفتند مثلاً میگفتند ما میخواستیم پیوند کبد بزنیم ولی خوب شدهایم، یا ناراحتی قلبی داشتیم خوب شدیم، یا بچهدار نمیشدیم حالا بچهدار شدیم، یا در قسمت خانمهای مسافر افرادی مراجعه میکردند که مثلاً الآن من چهل سال دارم یا چهلوپنج سال دارم و از 35 سالگی پریود نمیشدم یا تخمکگذاری انجام نمیشد ولی الآن برگشت خورد یا بیماری ام اس داشتم خوب شد، خیلی چیزهای دیگر و من در جواب میگفتم خوب الحمدالله خداروشکر تا اینکه تعداد این مراجعهها زیاد شد و ما تصمیم گرفتیم ببینیم داستان چیست؟ این بیماریها به اعتیاد چه ربطی دارد؟ بعد از مطالعهی بسیاری که انجام دادم مقالهای نوشتم و خدا رحمت کند دکتر حاج رسولی را به او دادم گفتم دکتر این را ازنظر علمی بررسی کن و ببین با علم مطابقت دارد؟ و نظر دکتر مغاری را هم پرسیدم، به دکتر فاکر نشان دادم و همچنین به دکتر ویلیام وایت نشان دادم و نظر اساتید دیگری را هم پرسیدم و همهی آنها گفتند ازنظر علمی میتواند درست باشد و من مقاله را منتشر کردم.
این است که ساختار جسم را فیزیولوژی درست میکند، جسم ما از خاک درست شده یعنی آنچه در خاک هست در جسم ما هم هست، سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیوم، اکسیژن، ازوت و هر چیزی که در خاک وجود دارد در وجود ما هم هست. ما به اینها نیاز داریم چون از اینها ساختهشدهایم، بدن انسان هم بهگونهای است که تا زمانی که زنده است خودش، خودش را میسازد و دائماً در حال بازسازی خودش است، به خاطر همین است که باید مواد بیرونی بیاید.
پس یکی این است که بدن ما دائماً در حال ساخت خود میباشد و به مواد بیرونی نیاز دارد و هرکدام از این مواد کم بشود یک بیماری در جسم ظاهر میشود، بهطور مثال اگر آهن کم بشود فرد دچار کمخونی میشود، یا اگر فسفر یا کلسیم کم بشود فرد دچار کمخونی میشود، هرکدام از اینها کم یا زیاد شود سیستم به هم میخورد. این یک قسمت است، یکسری چیزها هم هستند در بدن که خود بدن تولید میکند و در بیرون نیست، مثل شهر میماند شما نفت خام را از بیرون میگیرید ولی بنزین و نفت و مازوت یا سایر فرآوردههای پالایشگاهی که در طبیعت نیست را داخل شهر تولید میکنید. یکسری از مواد هم هستند که در بیرون از جسم وجود ندارد و بدن خودش آن را تولید میکند مثل اندورفین، دینورفین، دوپامین، سروتونین، آدرنالین، انسولین و... اینها فرآوردههای خود بدن است و خود بدن اینها را برای نیاز ساختارهای مختلف تولید میکند و اگر اینها هم کموزیاد بشود ایجاد مشکل میکند.
سیستم ایکس میگوید کارخانههای داخلی که شامل نوروترانسمیترها، هورمونها، مدیاتورها و ... درست کار نکند و کموزیاد تولید شود هرکدام باعث به وجود آمدن یک بیماری میشود، حالا اگر ما بتوانیم آن را بالانس کنیم آن بیماری از بین میرود. بدن برای بازسازی خود نیاز به یکسری مواد دارد، بدن خودش خودش را بازسازی میکند، یک ساختمان خودش خودش را تعمیر نمیکند، یک شهر خودش خودش را تعمیر و بازسازی نمیکند، بدن انسان تنها ساختاری است که خودش خودش را بازسازی میکند. پزشک متخصص تشخیص میدهد جسم بیمار به چه دارویی نیاز دارد، به چه مواد اولیهای احتیاج است؟ آن را در اختیار جسم قرار میدهد ولی کسی که از این مواد استفاده میکند، خود جسم است، ارتوپد استخوان را کنار هم قرار میدهد ولی آن را جوش نمیدهد، خود بدن آن را جوش میدهد؛ بنابراین اگر ما مواد اولیهی مناسب در اختیار بدن قرار دهیم، تولیدات داخلی بدن راهاندازی میشود.
خوب ما این را متوجه شدیم و این باید علمی و آکادمیک بشود، اگر ما تا صبح راجع به این قضیه صحبت کنیم تا آکادمیک و علمی نشده باشد قابلپذیرش نیست، به این دلیل تصمیم گرفتم که بهصورت آزمایشگاهی تحقیق انجام بدهیم تا مشخص بشود. البته در گذشته آزمایشهای مختلفی کرده بودیم به کمک پزشکان، بهطور مثال روی بیماری کولیت، یا بیماری کورن، یا بیماری ام اس کار کردیم به کمک متخصصان دانشگاهی. بااینحال تصمیم گرفتیم از نمونههای جانوری شروع کنیم و گفتیم اگر بخواهیم تئوری ایکس را ثابت نماییم حتماً باید از نمونههای جانوری شروع کنیم و بیاییم بالا که در ابتدا ام اس و سرطان سینه را تست کردیم در آزمایشگاه دانشگاه ایران و جواب خیلی خوبی گرفتیم ولی کامل نبود و باید در سطح سلولی مولکولی هم عمل میکردیم، در مرحلهی بعدی روی سرطان خون عمل کردیم چون در مورد انسان جواب گرفته بودیم. چهار نوع سرطان خون داریم CLL, CML, ALL, AML روی این چهار نوع بر روی موشهای رت بررسی و آزمایش کردیم، از امکانات بیمارستان بقیهالله استفاده کردیم و تبدیل به چهار مقاله شد که ارجاع شد به چهار کشور و هر چهارتا اکسپت شد، اولی که اکسپت شد بهعنوان بهترین مقاله انتخاب شد، دوتای دیگر بهعنوان سخنران کلیدی انتخاب شدند.
تصمیم گرفتیم آزمایشگاهی برای خودمان تأسیس کنیم که در ساختمان سیمرغ در حال تأسیس است و تمام دستگاههای آن را از کشور آلمان سفارش دادیم، فریزرهای منفی 80 درجه، ساتیفیوژ، پی سی آر و ... که بتوانیم روی نمونههای جانوری خودمان تحقیق و آزمایش کنیم. از طرفی دیگر روی دی سپ هم آزمایشهایی را انجام دادیم بهعنوان ضد کرونا که روی نمونههای جانوری آزمایش کردیم، هم روی سطح کشت دادیم و هم روی موشهای صحرائی و نتیجه گرفتیم که دی سپ ضد عفونت و ضدالتهاب است که دو مقاله ارائه شد که یکی ضد عفونت است و دیگری مقالهی ضدالتهاب است و برای کنفرانس انجمن جهانی آنفولانزا فرستاده شدند که تمام شرکتهای ساخت واکسن در آن شرکت میکنند و هر دو پذیرفته شدند.
در حال حاضر هم دستور کار پروپزال سرطان سینه و ام اس را داریم و از طرف دیگر هم با مرکز شناختی و دانشگاه تهران و سایر مراکز علمی روی روش دی اس تی و عکسبرداری از مغز کار میکنیم که پروژهای است که در آن دکتر خرازی و دکتر اختیاری و دکتر آقاییان با ما همکاری دارند؛ یعنی یک زمانی است که باید بنشینیم در یک زیرزمینی و یکسری حرفهایی میزنیم که در سطح همان حرف میماند و تا زمانی که برای علمی شدن آن قدمی برنداریم نتیجهای حاصل نمیشود اما ما برای این صحبتهایی که میکنیم دلایل محکم و قابل قبولی را ارائه میکنیم و برای اثبات علمی شدن آنها قدمهای محکمی برداشتیم، تئوری ایکس که نتایج بسیار عالیای گرفته است و به خیلی از بیماریهای لاعلاج پاسخ خواهد داد و تا پایان سال مقالهی آن ارائه خواهد شد. تا پایان سال این چهارمقاله در مورد سرطان خون باهم ادغام میشوند و تبدیل به یک مقاله میشوند که پذیرش گرفته است و بهزودی چاپ خواهد شد، دو مقالهی دیگر که در مورد دی سپ است که ضد عفونت و ضدالتهاب است هم باهم ادغام میشوند و تبدیل به یک مقاله میشود، یکی دیگر روی تغییر بیان ژن کار کردیم که از مصرفکنندگان شیشه در ابتدای ورود به کنگره آزمایش خون گرفته شد و بیان ژن آنها موردبررسی قرار گرفت و 6 ماه بعد دوباره از آنها خون گرفته شد و دیدیم بیان ژن آنها کاملاً تغییر پیدا کرده. بههرحال کنگره 60 این کارها را در حال انجام دادن است برای همین هم دانشگاه خوارزمی را خریداری کردیم و امیدوارم به کمک شما پزشکان محترم این کارها را به نتیجهی مطلوب برسانیم، البته یک گروه تحقیقاتی هم در حال تشکیل هستیم که دکتر بیژن هم در آن حضور دارند و از اعضای لژیون پزشکان، پزشکانی که صاحبنظر و اندیشه هستند حضور پیدا کنند و پزشکانی هم از بیرون در این گروه حضور دارند که بتوانیم وقتی به نتایجی میرسیم بتوانیم با کمک این گروه آن نتایج را بهصورت آکادمیک دربیاوریم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما ممنون و متشکرم.
نگارش: مسافر علی و مسافر محمد
تهیه و تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
3186