لطفا به رسم کنگره خود را معرفی کنید.
با تخریب بیش از بیستسال وارد کنگره شدیم، آخرین آنتیایکس مصرفی مسافر شیره و تریاک به روش dst با داروی ot چهارده ماه سفر کردیم با کمک راهنمایی آقای امیر محمدی و کمک راهنمایی خود خانم الهه صادقی، در حال حاضر شکر خدا یکسال و چهار ماه و هجده روز آزاد و رها هستیم.
حس تان در حضور در لژیون سردار و جلسات آن را بیان کنید؟
حدود دو ماه است من عضو لژیون سردار شدم اما مسافرم از ابتدای سفرشان وارد لژیون سردار شدند و به من گفتند هر زمانی که خواستی عضو لژیون سردار شوی باید خودت پسانداز داشته باشی، در صورتیکه ایشان میتوانستند من را هم عضو لژیون سردار بکنند، من مسئول صوتی شعبه بودم موقعیکه نوبت لژیون سردار میشد، من باید سیستم صوتی و میکروفون را اداره میکردم و به حال اعضای لژیون سردار غبطه میخوردم که چه انرژیهایی دریافت میکنند و با گوش کردن مشارکتها خواستهی من برای عضو لژیون سردار قویتر شد، خدا را شاکرم این اتفاق افتاد، زمانی که اولین قسط سردار را پرداخت کردم حس رهایی داشتم، در حال حاضر یکسری از گرههای درونیام نمایان شدند و من آنها را نمیدیدم، بسیار برایم لذتبخش است، به دلیل اینکه آدم احساس میکند شاید با این کار یک خشت، آجر و شاید کمتر از آن را برای آرزوی جناب آقای مهندس پرداخت کرده است، البته پرداخت نه، انجام وظیفه و به اعتقاد من این بهترین هدیه برای من است.
الگوی شما برای ورود به لژیون سردار چه کسی بود؟ بخشندگی مالی چه حسی در شما ایجاد کرده است؟
جناب آقای مهندس میفرمایند: نیاز به معلم و آموزگار داریم، زمانی که کمک راهنمای من عضو لژیون سردار شدند، زمانی که پرداختی داشتند من حس قشنگ ایشان را دریافت کردم و حس زیبای بخشش خود را برای ما سر لژیون بیان میکردند، خیلی دلم میخواست من نیز این کار را انجام بدهم و هر زمان که من کاری را انجام دهم، ابتدا در ذهن خود مرور میکنم که اگر من کاری را عملی کنم عکسالعمل خانم الهه چیست؟ تفکر کردم و آن کار را انجام دادم برای اینکه عضو لژیون سردار شوم، الگوی من کمکراهنمای عزیزم بود.
بخشندگی، حس آن را نمیتوانم بیان کنم شاید مثل همان بوی گل است که قابل وصف نیست، من چرا بخشندگی انجام ندادم؟ زیرا من چیزی به دست آوردم که در قبال آن باید پرداختی داشته باشم، بنابراین این بخشنده بودن من نیست، من باید به اندازهای بپردازم تا به صفر برسم و زمانی که به صفر رسیدم میتوانم بگویم بخشیدم، در صورتی که من الان هیچ بخششی نداشتم، فعلا بدهی گذشته خود را پرداخت میکنم.
حس تان از گلریزان امسال ( ۱۵ آبان) چه بود؟ گلریزان برایتان چه مفهومی دارد؟
گلریزان فوقالعاده بود، گلریزان امسال در تمام شعب کنگره یک حس عجیبی بود، دلیلش را نمیدانم اما اگر کسی یک لحظه یا یک روز غفلت کند، این یک روز را یک ماه از کنگره جا میماند و مطمئن هستم بعد از گلریزان یک پلهی ترقی برای کنگره شد که خود کنگره چندین پله بالا رفت، من سال اول که به کنگره آمدم در جشن گلریزان دویست هزار تومان پرداختم، سال دوم یک میلیون تومان و امسال عضو لژیون سردار شدم، شش میلیون پرداختی برایم بسیار لذتبخش بود که توانستم فاطمه صفت درون خود را تغییر بدهد و توانست تا به اینجا برسد و امیدوارم به پهلوانی برسم، لحظههایی که جناب آقای مهندس شال پهلوانی را میدهند، ناخودآگاه اشکهای من سرازیر میشوند و عشق رسیدن به جایگاه پهلوانی را دارم؛ گلریزان امسال نشان داد زمانی که عشق و محبت است، چیز دیگری جلودار نیست و تمام مسافران و همسفران با عشق آمدند و بخشیدند، مسلما بازپرداخت این عشق را در زندگی میبینند.
پیام شما برای عضویت در لژیون سردار برای کسانی که نمی توانند ببخشند چیست؟
این کاملا طبیعیه، زیرا همیشه نیروهای بازدارنده وجود دارند، بالاخص زمان پرداخت پول بیشتر به سراغ ما میآیند، استاد امین در سیدی جهانبینی میفرمایند: ما برای نیروهای بازدارنده دو کار انجام میدهیم، یکی به مبارزه با آنها میرویم و زمانی که به مبارزه با آنها برخیزید، همانند فیلمهای آدمخوار هستند، گردن و خون بدنت را میخورند و آن زمان هیچ جانی برای شما باقی نمیماند، دومین کار این است که تفکر کنی و راهحل آن را پیدا کنی، و اینجاست که نیروهای بازدارنده نقش نیروی مکمل هستند، به این فکر کنم که قبل از کنگره و بعد از کنگره چطور هستم، آرامشی که در حال حاضر دارم را قبل از ورود به کنگره نداشتم، بنابراین من بخششی انجام ندادم بلکه بازپرداخت است، شخصی که قدرت بخشش ندارد و دست و دلش میلرزد باید بداند که نیروهای بازدارنده برای رشد انسان است، منتها زمانی که تفکر باشد.
به نظر شما بخشندگی در کنگره ۶۰ چه معنایی دارد؟
این سوال جای تفکر دارد، بخشندگی در کنگره ۶۰ اگر من به این صفت بخشندگی برسم، یعنی توانستم جهانبینی را در خود عملی کنم در سیدی کشتیهای حمال جناب آقای مهندس میفرمایند: جهانبینی در مرحلهای خاص خودش را نشان میدهد، مرحله خاص زمانی است که من داخل آزمون الهی قرار بگیرم؛ آن لحظه پول را برای خود بردارم یا پرداخت کنم، اگر قدرت بخشندگی داشتم، نشاندهنده این است که جهانبینی را فراگرفتم و کاربردی کردم، بنابراین این صفت بخشندگی به جهانبینی من برمیگردد، زمانی که انسان جهانبینی را داشته باشد به توانایی میرسد که از ضدارزشها دوری کند و به سمت ارزشها حرکت کند، به این معنی که فکر کنم، چه کاری انجام دهم؛ چهطور؟ چه زمانی؟ رسیدن به جهانبینی همان رهایی است، کسی که در کنگره به بخشندگی میرسد، نشاندهنده جهانبینی مدنظر کنگره است.
ارتباط یا تفاوت پهلوان زورخانه با پهلوان کنگره چیست؟
در سیدی پهلوان گوش کردم که بسیار لذتبخش بود، قدیم در زورخانهها پهلوانی به زور بازوهای شخص بوده است، هر شخصی زور بازوی بیشتری داشت، پهلوان محسوب میشد؛ جناب آقای مهندس میفرمایند:کسی که پهلوان، دنور و عضو لژیون سردار میشود از هوش بالایی برخوردار است، تفاوتش در این است که آنها زور بازو جسمشان بود، اما پهلوانان کنگره در صورپنهان است، به نظر من، هر چند در قدیم کسی در زورخانه میرفت، آن جهانبینی را داشت اما با زمان حال متفاوت بود؛ اگر پولی را پرداخت میکنم شاید توانستهام قدمی برای برآورده شدن جناب آقای مهندس بردارم، اگر بخواهیم سختیهای جناب آقای مهندس را در نظر بگیریم، ایشان تمام سختیها را به جان میخرند تا من فاطمه بتوانم بر روی این صندلی بنشینم و لذت ببرم، انرژی بدهم و انرژی بگیرم؛ اشخاصی که پهلوان میشوند تمام این مراحل را با گوشت و استخوان درک کردند و به درجهای رسیدند که بتوانند این پول را پرداخت کنند، پهلوان زورخانه مسابقه میدهد و زمانی که برنده شد، نشانی دریافت میکند.
حس تان از واژههای زیر بیان کنید؟
خانم آنی بزرگ: الگوی یک همسفر
پهلوان: باهوش
کمک راهنما(همسفر الهه صادقی): عشق
لژیون: تکامل در جمع
گلریزان: باز پرداخت بدهی
مصاحبه: لذت آموزش
کلام آخر خود را بیان کنید؟
از شما که چنین فرصتی به من دادید تا انرژی مضاعفی دریافت کنم، سپاسگزارم؛ تنها چیزی که به عنوان کلام آخر برای همسفران عزیز بیان کنم در پیام سفر اول به من همسفر میگوید: "همسفر در جای خود بنشین و به آنچه علاقه داری مشغول باش" یک همسفر باید در جای خود بنشیند و به آنچه علاقه دارد، خود را سرگرم کند تا بهترین اتفاق رخ بدهد؛ من در سفر اول رهایی خود را تصویر سازی میکردم و خود را با شال نارنجی تصور میکردم و خوشبختانه این اتفاق هم برای خود و مسافرم افتاد، همین است که میگوید: همسفر در جای خود بنشین و به آن چیزی که دوست داری فکر کن و سعی کن با پسانداز کردن آن آرامش را به دست آوری بهای آن را پرداخت کنی، من زمانی که عضو لژیون سردار شدم با کادوهای تولدم قسط اول لژیون سردار را پرداخت کردم، شاید با آن میتوانستم هزاران کار بکنم و اصلا به چیز دیگری جز عضویت لژیون سردار فکر نمیکردم زیرا پول مال من نبود که خرج کنم، این کار سخت است، اما تا از خودت عبور نکنی به جایی نمیرسی و همسفر باید از خود عبور کند تا به بهترینها برسد.
طراح سوال: همسفر آرزو لژیون کمک راهنما همسفر ریحانه ( لژیون ۲)
تایپ: همسفر آرزو لژیون کمک راهنما همسفر ریحانه ( لژیون ۲)
عکاس: همسفر سعیده لژیون کمک راهنما همسفر ریحانه ( لژیون ۲)
ویراستار: کمک راهنما همسفر ریحانه ( لژیون ۲)
تنظیم و ارسال: کمک راهنما همسفر ریحانه
همسفران نمایندگی گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1886