معرکه گیری یک رفتاری است که ریشه در ترس دارد؛ ترس از دست دادن، ترس از خراب شدن وجهه، ترس از قضاوت شدن، ترس از طرد شدن و ...، که مغلطه گری و فرافکنی را در ذات خود نهفته دارد.
این رفتار منِ انسان زمانی بروز میکند که من حس عزت نفس نداشته باشم چرا که فردی که عزت نفس دارد، در صورت انجام خطا و اشتباهی، آن را نشان ضعف شخصیتی خود نمیداند و مسئولیت عملکرد خود را میپذیرد و برای جبران آن در صدد رفتار درست و ارزشمند بر میآید.
جریان معرکهگیری از زمانی شروع میشود که من نمیخواهم مسئولیت رفتار، تفکر و عملکرد اشتباه و سهل انگاریام را خود بر عهده بگیرم و از آنجا که ذهن انسان یک عضو هوشیار و در عین حال تلقین پذیر و کنترل پذیر است؛ منِ انسان میتوانم به او خوراک دهم و آنقدر این خوراکدهی را تکرار کنم تا برایش به شکل یک باور ذهنی و در نهایت یک رفتار در آید.
منِ معرکهگیر، دقیقاً خودم میدانم اصل ماجرا چیست، که کدام تکلیف را انجام نداده ام، که کدام سهل انگاری ام باعث بروز این مشکل شده است، و این جریان حاصل کدام رفتارها و عملکرد من است؛ اما نمی خواهم بپذیرم که اشتباه کردهام و بنابراین تمام تلاشم را میکنم که تقصیرها را گردن دیگران بیاندازم و از هیچ تخریبی هم فرو نمی گذارم و در نهایت حتی ممکن است به این باور برسم که همه مقصرند جز من.
این یک زنگ خطر بزرگی است برای رشد شخصیتی من؛ چون دقیقا مانعی است برای رشد و پیشرفت من و حتی اگر من بتوانم از این مهلکه با معرکهگیریام عبور کنم و اذهان را منحرف کنم؛ اما به قدری ترکشهای این عمل سنگین و پرشتاب به سمت خودم بر میگردد و به روح و جانم مینشیند که روز به روز عزت نفس من بیشتر و بیشتر تخریب می شود. بنابراین من نه تنها از این مهلکه، سالم بیرون نرفتم؛ بلکه به خودم آسیب ها و تخریب های بیشتری را وارد کردم و در دراز مدت باعث میشود اول شخصیت خودم را تخریب کنم و در نهایت به جایی میرسم که این تخریب از طرف دیگران هم در شکل کارمای رفتار من به سمت من باز میگردد.
یکی از رفتارهایی که میتواند جلوی بروز این رفتار را بگیرد، مقابله با ترس است؛ چرا که انسان رشد یافته با ترسهایش که او را به سمت رفتارهای غیرارزشی سوق میدهد، مقابله می کند. چرا که یکی از زمان هایی که رشد در من شکل میگیرد؛ زمانی است که دارم با صفتهای غیراخلاقی خود مبارزه میکنم و آنها را تبدیل به ارزش میکنم.
پس هوشیار باشیم که معرکهگیری نه تنها ما را از آن جریانی که به راه افتاده است به در نمیبرد؛ بلکه در دراز مدت در اطراف ما آشوبهای بیشتری را ایجاد میکند و ما درنهایت، زغالی هستیم که روسیاهی بر او باقی میماند. چرا که گذر زمان و دست تقدیر الهی، مسائل را روشن و شفاف میکند و فرد معرکهگیر متضرر نهایی خواهد بود.
امیدوارم با کارکردن روی ذهن خودمان بتوانیم در هر برهه و بحرانی که قرار میگیریم، اول جایگاه خودمان را با تفکر انسان محور و با توجه به ارزش ها و اول در وجدان خودمان مورد قضاوت درست قرار دهیم تا هرگز وارد اینگونه رفتارها نشویم.
در پناه خداوند خوشحال و مسرور باشید.
نوشته: همسفر لیلا، لژیون دوم
ویرایش و ارسال مطلب: همسفر الناز، لژیون ششم
همسفران نمایندگی شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
1126