جلسه چهاردهم،از دوره سی ویکم، از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰،نمایندگی امین قم، ویژه مسافران، با استادی پهلوان ناصر، نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری مسافر مجید، با دستور جلسه "تفاوت معرکهگیری و یادگیری" روزهای یکشنبه 7 آذر۱۴۰۰ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی ممنون از دبیر جلسه و دوستانی که نوشتارها را خواندند. من تشکر میکنم از نگهبان جلسه آقا اسماعیل و راهنمای خوبم آقا آرش که به من اجازه دادند این جایگاه را تجربه کنم. سپاسگزار خداوند هستم که برای اولین بار در شعبهی امین قم جایگاه استادی را تجربه میکنم. دربارهی دستور جلسه معرکهگیری و رابطهاش با یادگیری. معرکهگیری را آقای مهندس در سیدی آن توضیح داده است. نمایشی است که یک نفر به اجرا میگذارد و بقیه هم میایستند و شخص را نگاه میکنند. به معرکه گیری در کنگره شصت ضد ارزش گفته می شود؛ یعنی به نظر من که خودِ معرکهگیری یکی از تیرهای شیطان است که نیروهای منفی میخواهد رهجو را از آموزشهای کنگره جدا کند. رابطهی معرکهگیری با یادگیری اینگونه است که وقتی من وارد مرحلهی معرکهگیری میشوم از یادگیری دور میشوم، از آموزش دور میشوم. وقتی فقط 2 یا 3 ماه از سفر اول من میگذشت که دستور جلسه رابطه معرکه گیری و یادگیری بود که خیلی برای من جالب بود. تنها دستور جلسهای بود که دوست داشتم زودتر سیدیاش را گوش کنم و در جلسه عمومی به مفهوم معرکهگیری و رابطهاش با یادگیری پی ببرم.
بعد دیدم چه عمل بزرگ و عظیمی است و من خودم چقدر این کار را انجام میدادم قبل از کنگره، حتی بعضی مواقع الآن هم انجام میدهم. یکسری وظایف و قوانین ما در کنگرهداریم. قبل از اینکه برای درمان به کنگره مراجعه کنم برای هرکاری یک عذر بهانهای میآوردم. مثلا برای خرید نان میگفتم ماشینم خراب شده است..
حالا ۶ ماهه آمدم کنگره اینجا هم پر از قوانین است باید رأس ساعت بیایم کارگاه عمومی قبل از ساعت ۵ شروع می شود. اگر از ۵ رد شود به من میگویند چرا دیر آمدهای و شروع میکنم به توضیح دادن که ماشینم خراب شد. ولی این چیزهایی است که در کنگره تعریف ندارد.
هرکدام از قوانین کنگره چون برای خودم است ارزش قائل بشوم آرامآرام کنگره به من یاد میدهد که بتوانم این کار را انجام دهم. مثلاً من خودم سیدیام را یکبار نوشته بودم راهنمای من گفت کم نوشتهای کامل نیست گفتم نه به خدا کامل است. بعد آمدم بیرون از لژیون همان لحظه داشتم با خودم میگفتم سیدی را کامل نوشتهام همان لحظه دو سه نفر بغل خودم هم حس خودم آمدند کنارم و گفتند: "آرِه بابا ما هم کامل نوشتهایم چرا گیر میدهند خیلی گیر میدهند، دفتر من هم کامل است بیا باهم بنشینیم چک کنیم؛ یعنی اگر همینجوری ادامه میدادیم شاید ده نفر هم جمع میشدند. ولی این چیزی است که در کنگره جایی ندارد بخواهید ۱۰ نفر دورهم جمعشویم سریع یک استاد و یک مرزبان میآید جدایمان میکنند و ما از این گردباد دور می کنند. یکی از معرکهگیریهای من دربارهی نگهبان نظم بود. من یادم است آن اوایل نگهبان نظم بودم جلو در دو سه تا از بچهها آمده بودند ما داشتیم باهم صحبت میکردیم صحبتهای خوبی هم میکردیم مرزبان آمد گفت که چرا جلوی در تجمع کردهاید؟ من گفتم چقدر گیر میدهند داشتیم صحبت میکردیم حرف میزدیم. بعد نگاه کردم دیدم از همینجاها است که شروع میشود یعنی میشود یکی دو تا سه تا چهارتا، استاد و بزرگتری هم بالای سر ما نیست دستور جلسهای هم که نیست در موردش صحبت کنیم از مسیر همینطور آرامآرام خارج میشویم تا به خودمان میآییم میبینیم از کنگره حذفشدهایم.
این خیلی مهم است وقتی من یک هفته فرصت دارم سیدیام را بنویسم ولی ننوشتم دیگر نگویم من نرسیدم و هزارتا کار داشتم. یک موضوع دیگر این است یک نفر که معرکه میگیرد آن خودش یک کار ضد ارزشی است. نفر دوم هم مینشیند معرکهها را گوش میدهد. من موقعی که معرکه میگیرم در مورد کارهایی که انجام ندادم چه در کنگره چه بیرون بدتر از آن این است که تعریف میکنم یکی دیگر هم میآید پای حرفای من و حرفهای من را گوش میکند و شروع میکند تائید کردن و نفر سوم، نفر چهارم هم جزو همین معرکهگیرها هستند. تجربههای معرکهگیری من خیلی زیاد است ولی این چیزها را میدانم شخصی که در کنگره آموزش میگیرد و خدمت میکند در حاشیه نیست جز معرکهگیرها نیست. کسی که خودش هزار تومان کمک مالی نکرده است میآید میگوید آقا این پولها را چهکارش میکنند. کسی که خودش اینجا یک صندلی جابهجا نکرده است درمورد مرزبان و کارهایش نظر می دهد ،مرزبان چرا اینجا اینجوری کرد؟ چرا امروز اینجوری گفت؟ کسانی که در آموزش و خدمت باشند خیلی درگیر این حاشیههای معرکهگیری نمیشوند و من این را هنوز هم که هنوز است بااینکه سیدیام را چند بار نوشتهام در دستور جلسات صحبت کردم و گوشدادهام هنوز هم میبینم گاهی اوقات خودم در تلهاش میافتم حتی بیرون از کنگره و هر موقع که در تلهاش افتادهام باعث شده است که من موضوع را یاد نگیرم. خیلی ممنون که به حرفهای من گوش کردید.
ارسال خبر: مسافر قاسم
تایپ: مسافر احمد
عکاس: مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1325