English Version
English

کنگره سراسر وصل است و بس

 کنگره سراسر وصل است و بس

لطفاً خودتان را معرفی کنید؟

سلام دوستان آتنا هستم همسفر کریم.

 

اگر مایلید حس خودتان را از اولین روز ورود به کنگره، تغییرات و اتفاقاتی که در طی زمان برایتان رخ داده است را بیان کنید؟
زندگی با یک فرد مصرف‌کننده مواد مخدر توأم با کوله‌باری از سختی، مشکلات و انواع حس‌های منفی است. یاس، ناامیدی، ترس، انزوا و عدم امید به آینده تمامی مسائلی بود که در آن زمان با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کردم. با تمام ناامیدی و خستگی از گذشته وارد کنگره شدم، فکر نمی‌کردم که سایه شوم اعتیاد از زندگی من بیرون برود. ولی آرام‌آرام هر چه که زمان در کنگره می‌گذشت در مسیر آموزش‌های کنگره حرکت می‌کردم، نور امید در درونم پدیدارتر می‌شد. به‌مرور حس‌های خوب جایگزین حس‌های منفی می‌شدند و آرامش بار دیگر در زندگی‌ام متجلی شد. به‌مرور در زندگی به آنچه می‌خواستم رسیدم و این چیزی بود که سال‌ها به دنبال آن می‌گشتم. توانایی به زندگی‌مان برگشت و دوباره چشیدن طعم زنده شدن، برایمان بسیار لذت‌بخش بود.

 

(پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است) لطفاً در ارتباط با مراسم تودیع و تیتر وادی سیزدهم برایمان صحبت کنید؟
انسان جایگاه‌های متفاوتی را در زندگی تجربه می‌کند که بزرگ‌ترین موهبت بودن در این جایگاه‌ها و گرفتن آموزش و پیدا کردن ارتقاء چه در دنیای درون و چه در دنیای بیرون است، ولی خوب می‌دانم که این جایگاه‌ها ماندگار نیستند چه خوب است که انسان بتواند بهترین بهره و آموزش را از بودن در آن جایگاه‌ها بگیرد تا زیر بنایی باشد، برای بهتر حرکت کردن و رسیدن به اهداف بعدی پس پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است، برای پیدا کردن، آموزش گرفتن و زندگی کردن.

 

لطفاً بفرمایید حِکمت مراسم تودیع کمک راهنماها در کنگره ۶۰ چیست؟
جایگاه‌های زیادی در کنگره برای خدمت کردن وجود دارد ولی هیچ‌کدام از این جایگاه‌ها قرار نیست همیشه برای یک فرد و یا اشخاص خاصی ماندگار باشد. همه خوب می‌دانیم که تمام این جایگاه‌ها افراد زیادی باید تجربه کنند خدمت کنند و آموزش بگیرند تا بتوانند از موهبت خدمت کردن برخوردار باشند.

 

یکی از به‌یادماندنی‌ترین و خاطره‌انگیزترین اتفاقی که در طی مدت خدمتتان برایتان رخ داده است لطفاً بیان بفرمایید؟
یکی از خاطراتی که می‌توانم آن را بازگو کنم این بود که من نسبت به سبد کنگره بسیار معتقدم و این مسئله را با رهجویانم در میان می‌گذاشتم و همیشه در لژیون گوش‌زد می‌کردم برای یک‌بار هم شده این موضوع را تجربه کنند، تا این‌که یکی از رهجویانم گفت: من می‌خواهم این موضوع را تجربه کنم، این رهجو مدت ۱۳ سال از فرزند خود دور بود و درد فراغ برایش بسیار طاقت‌فرسا شده بود و گفت: قبل از این‌که خواسته‌ام به اجابت برسد می‌خواهم نذرم را ادا کنم و منتظر بمانم تا موقعی که خواسته‌ام برآورده شود من با اطمینان خاطر این قول را دادم که به‌زودی نتیجه بسیار خوبی از این بخشش می‌گیری بعد از یک هفته بسیار غیرمنتظره که بیشتر شبیه یک معجزه بود، فرزند ایشان مادرش را پیدا می‌کند و دوباره این ماجرا برایم آموزش بود که کنگره سراسر وصل است و بس.

تشکر از اتفاق زیبایی که بیان کردید، لطفاً اگر پیام یا سخنی هست که مایلید عنوان شود بفرمایید؟

فقط وظیفه‌‌ی خود می‌دانم که یک بار دیگر از جناب مهندس و خانواده گرامی‌شان سپاس‌گزاری کنم به خاطر جایگاهی که به من داده شد تا بتوانم خدمت کنم و آموزش‌های نابی بگیرم. 

 

تهیه‌ مصاحبه: همسفر اعظم رهجوی کمک راهنما همسفر اعظم (لژیون یکم)

ویراستار: همسفر سمیه رهجوی کمک راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)

ارسال خبر: همسفر طاهره رهجوی کمک راهنما همسفر معصومه (لژیون نهم)

همسفران نمایندگی شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .