English Version
English

اگر رهجوی تشنه‌ای باشی، آب حیات را خواهی یافت

اگر رهجوی تشنه‌ای باشی، آب حیات را خواهی یافت

گفت‌‌وگوی داشتیم با همسفر ناهید اسیستانت رابط همسفران شعبه صائب تبریزی که در ادامه شما را به مطالعه این گفت‌و‌گو دعوت می‌کنیم.

 لطفاً خودتان را معرفی کنید و به ما بگویید؛ چگونه با کنگره آشنا شدید؟
سلام دوستان ناهید هستم یک هم‌سفر؛ اسیستانت رابط همسفران، من از طریق تلویزیون برنامه ماه‌عسل و به‌واسطه مهمان برنامه، آقای عباس امیر معانی با کنگره آشنا شدم.

شما مسئول کدام شعبه‌ها هستید و خدمت برای شما چه معنی دارد؟
بنده افتخار این را دارم در خدمت شعب؛ کاسپین‌قزوین، دهخدای‌قزوین، کرج، مسعود، هیدج، قیدار، زنجان، تبریز، همدان و ملایر باشم. همان‌طور که استاد سردار می‌فرمایند: همه ما خلق شده‌ایم‌ که آموزش ببینیم و بعد خدمت کنیم تابه‌حال خوش برسیم و برای من خدمت به معنای رسیدن به تعادل و حال خوش است.

 آیا خدمت در کنگره باعث شده است که شناخت بیشتری نسبت به خودتان پیدا کنید؟
بله؛ در کنگره آدرس من را به خود من می‌دهند و در پرتو آموزش و خدمت کردن و کاربردی کردن است که من آدرس خودم را پیدا می‌کنم و آهسته‌آهسته خود گم کرده‌ام را پیدا می‌کنم؛ یعنی همان شناخت نقاط ضعف و قوت خود و دید بهتری از خودم پیدا می‌کنم و جهان‌بینی من که همان درک، احساس، برداشت و دریافتم از خودم و جهان پیرامونم هست، کاملاً تغییر کرده و حس و حالم بسیار خوب و پرانرژی می‌شوم که همه این‌ها در پرتو خدمت کردن اتفاق می‌افتد، پس باید در کنگره وارد بازی بشوم، چون در غیر این صورت انرژی در کار نخواهد بود.

 به نظر من در هر مرحله و هر جایگاهی در کنگره ۶۰، هیجان و آموزش خاصی وجود دارد که فرد را به خدمتگزاری و آموزش بیشتری ترغیب می‌کند؛ نظر شما در این مورد چیست؟
در وادی هشتم استاد می‌فرمایند: با حرکت راه نمایان می‌شود؛ رکود بر هیچ موجودی جایز نیست. این وادی تکلیف ما را روشن می‌کند. در کنگره افرادی که خواهان این باشند که بهتر زندگی کنند، به این اشخاص اجازه داده می‌شود که در جایگاه‌های مختلف خدمت کنند؛ چون در مراحل جایگاه‌های خدمتی درس‌های فراوانی است و اگر رهجوی تشنه‌ای باشی، انگار آب حیات پیدا کرده‌ای که در هر مرحله جرعه‌ای از آن را به شخص می‌دهند که باعث تازگی و سرزندگی شخص می‌شود.
وقتی در جایگاه‌های مختلف قرار می‌گیری، انگار بُعد تازه‌ای از حیات پیش چشمانتان باز می‌شود، به مجهولات بُعد خود بیشتر پی می‌بری و بیشتر دوست داری به دیگران خدمت کنی و درنهایت می‌فهمی که به خودت خدمت کرده‌ای! پس بیشتر ترغیب می‌شوی، آموزش ببینی و خدمت کنی تا هم خودت و هم دیگران بیشتر به نور نزدیک شوید. من به‌شخصه در هر جایگاه خدمتی در کنگره قرار گرفتم، برایم همراه با شور و شعف بوده است.

 از تأثیرگذارترین آموزش یا تجربه‌ای که در کنگره آموختید و آن را سرلوحه‌ی زندگی‌تان قراردادید، بفرمایید؟
تمام آموزش‌های کنگره برای من تأثیرگذار بوده و هستند. بهترین آن‌ها که به تجربه برایم ثابت شده این است که سعی کنم، همواره فرمان‌بردار باشم و پیوسته در آموزش بوده و لحظه‌ای از حرکت باز نایستم؛ چون اگر آموزش‌ها را جدی نگیرم، عقب‌مانده و به قول استاد امین دچار فشار می‌شوم که باعث وارد شدن به حاشیه می‌شود و از کنگره دور می‌شوم. برای این‌که در کنگره درست قدم بردارم، یک‌راه بسیار عالی نوشتن سی‌دی و کاربردی کردن آموزش‌هاست.

 در حال حاضر عملکرد قسمت هم‌سفران شعبه صائب تبریزی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بار اول بود که افتخار داشتم در خدمت اعضای کنگره ۶۰ هم‌سفران صائب تبریزی باشم. تعداد کمک راهنمایان و راهنمای تازه‌واردین نسبتاً خوب است و مرزبانان هم به‌خوبی خدمت می‌کنند، خانم ایجنت هم از شعبه تبریز است و همه افرادی که در حال خدمت هستند، همه سر ساعت در شعبه حضور داشتند و از همه مهم‌تر مهمان‌نوازی، احترام گذاشتن به هم و نظم و ادب کاملاً در شعبه مشهود بود؛ این نشانه درست حرکت کردن، اعضا در شعبه هست و شعبه تبریز جا دارد که گسترده‌تر به حرکت خود ادامه دهد.
 به نظر شما هم‌سفران چگونه می‌توانند به تعادل برسند و بال پرواز مسافرشان باشند؟
آموزش، آموزش، آموزش و کاربردی کردن آموزش‌ها، صبر کردن، پرداختن به خود، بالا بردن پذیرش و آموزش پذیر بودن.
زمانی که من هم‌سفر حالم خوب باشد و از تعادل نسبی برخوردار باشم، می‌توانم بال پرواز مسافرم باشم. زمانی که مسافرم حالش خراب باشد، حال منم خوب نباشد، چگونه می‌توانیم, زندگی را جمع‌وجور کنیم؟ پس باید مسافرم را به خداوند، کنگره و راهنمایش بسپارم و در پی خوب کردن حال خودم باشم؛ در این صورت می‌توانم بال پروازی برای مسافرم باشم.

برای هم‌سفرانی که با مشکلات زیادی در طول سفر مواجه می‌شوند و این موانع گاهی باعث دلسردی و ناامیدی در آن‌ها می‌شود، چه پیامی دارید؟

گر مرد رهی میان خون باید رفت
وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت

بله عزیزان؛ ما انتخاب کرده‌ایم که تا آخرین نفس همراه عزیزانمان باشیم. در این راه و در این سفر هر چیزی وجود دارد، من اگر بخواهم، می‌توانم با تمام مشکلات روبه‌رو شوم و آن‌ها را حل کنم. راه هموارتر از کنگره برای درمان و رهایی وجود ندارد. به نظر من تک‌تک وادی‌ها می‌توانند به هم‌سفر کمک کنند، مخصوصاً نوشتن آن‌ها و مخصوصاً وادی پنجم؛ اگر این وادی را هم‌سفر درک کند، هیچ‌گاه دلسرد و ناامید نمی‌شود.

مهم‌ترین پارامتری که می‌تواند به رهجو کمک کند تابه‌حال خوش برسد چیست؟
آموزش به‌علاوه خدمت مساوی است با حال خوش.

به فرموده‌ی استاد امین؛ شادی حقیقی در این نیست که تنها چون ستارگان بدرخشیم بلکه در یاری رساندن به دیگرانی است که فروغشان را از دست داده‌اند؛ نظرتان در مورد این جمله و تأثیر آن در خدمت بلاعوض را بفرمایید.

به نظر من اگر همیشه خود را رهجو ببینم و دنبال آموختن باشم؛ مثل آن درخت می‌شوم‌ که هر چه بار می‌آورد، سر به زیرتر می‌شود. اگر درختی وقتی بار می‌آورد، شاخه‌هایش رو به پایین نباشد، کسی نمی‌تواند از میوه‌های آن درخت استفاده کند و خواه ناخواه آن میوه‌ها گندیده شده و به درد نخواهند خورد.

ما در کنگره شاد هستیم و این شادی حقیقی است؛ چون همه به دنبال هم روان شده‌ایم‌ تا بدانیم آنچه نمی‌دانیم از هستی و نیستی. تاریکی‌ها را تجربه کرده‌ایم و به دنبال این هستیم که خداوند روشنایی را نصیبمان کند تا به‌فرمان عقل برسیم. اگر دنبال این باشیم که فقط خودمان بدرخشیم مسیر را اشتباه رفته‌ایم. شادی من در گرو شادی و فرصت دادن به دیگر اعضا است.

تهیه گزارش؛ همسفر محدثه

عکاس؛ همسفر فاطمه

ارسال؛ همسفر کبری
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .