خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که در شرایطی که مسائل و مشکلات زیادی در بیرون از کنگره وجود دارد، ما در کنگره حضور داریم و انرژی مثبت میگیریم و حالمان خوب میشود و به آرامش میرسیم. آموزشهایی که در کنگره میگیریم ما را از نگرانیها دور میکند. برای خدمتی که امروز روزی من شده خداوند را شکر میکنم. برای دلنوشتهای که از من خواسته شده تا در رابطه با وادی دهم و تاثیر آن روی من بنویسم، خیلی ذهنم درگیر بود. سعی کرد روی وادی دهم بیشتر تمرکز کنم. این وادی در مورد تغییر صحبت میکند، تغییری که با تشخیص همراه باشد و باید بدانیم که میتوانیم تغییر کنیم. وقتی ضدارزشی ما را عذاب میدهد و به دنبال راه چاره برای خلاصی از آن هستیم، درواقع آن ضدارزش را با تمام وجود تجربه کردهایم و باید با تفکر، مسیر درست را پیدا کنیم و با آموزش یاد بگیریم که چطور از آن مشکل عبور کنیم. بهعنوان مثال؛ از قضاوتهای خود عذاب میکشیم و حالمان بد میشود و این تجربه ماست و آموزش میگیریم که نباید وارد قضاوت شویم و با تفکر سعی میکنیم این آموزش را به مرحله عمل درآوریم. اگر در درون خود در جهنم قرار داریم لازم نیست تا ابد در آتش هیزمهای آن بسوزیم، تنها کافی است که خواسته داشته باشیم و باید خواسته ما به حد اعلای خود رسیده باشد و همین باعث میشود در جهنم باقی نمانیم. باید خواسته ما آنقدر قوی و قدرتمند باشد که قدرت تغییر را در ما ایجاد کند.
گاهی ما سالها دلمان میخواهد صفت خود را تغییر بدهیم؛ ولی هیچ اتفاقی نمیافتد؛ چون بین خواستن و پذیرفتن و تسلیم شدن و اجرای فرامین فاصله زیادی است؛ پس تنها به قیمت خواستن چیزی، تغییر نخواهیم کرد. وقتی میتوانیم از منیت خود خارج شویم که واقعاً از منیت خود خسته شده و به ستوه آمده باشیم. در مورد مسافرها هم همینطور است که باید واقعاً از مصرف مواد خسته شده باشند و به مرحله تسلیم رسیده باشند. از خواستن تغییر تا زمانی که مسیر تغییر برای ما روشن شود، فاصله زمانی زیادی وجود دارد و این موضوع هم اهمیت ویژهای دارد که مسیر را چگونه طی میکنیم و عمل سالم در اینجا نقش بسیار مهمی دارد؛ زیرا با عمل سالم است که به حس سالم میرسیم، عملی که با فرامین الهی تطابق داشته باشد.
همیشه باید سعی کنیم دوربین را روی خودمان زوم کنیم و هر لحظه اعمال و رفتار خود را ارزیابی کنیم و از بیرون نظارهگر خود باشیم. همیشه و هر لحظه، خود مشاهدهگر باشیم که الان مسئله من واقعاً چه چیزی است و برای حل آن باید از چه راههایی وارد شوم و چه تغییراتی در خودم ایجاد کنم؟
ما باید ابتدا حس خود را تغییر دهیم تا بتوانیم صفت گذشته خود را تغییر دهیم. برای تغییر حس، انسان ابتدا باید تزکیه و پالایش را با تفکر و اندیشه و حرکت درست آغاز نماید.
صفتهای انسان قابلیت تغییر دارد، چه خوب و چه بد؛ یعنی همان وادی دهم؛ مثلاً اگر یک صفت خوبی داریم باید تقویتش کنیم یا اگر صفت بدی داریم باید عوضش کنیم. من زمانی که نمازم را سروقت میخوانم آن روز در زندگی نظم بیشتری دارم و زمانم برکت بیشتری دارد. آقای مهندس برای روزها و ساعت خواب و بیداریشان و تکتک ثانیههای عمرشان، برنامهریزی دارند. کنگره الگوی بسیار خوب و نظاممندی برای برنامهریزیهای شخصی زندگی ماست. جلسات سرِ ساعت شروع و سرِ ساعت به پایان میرسد و همه چیز سر جای خودش است. حضور به موقع در جلسه، نوشتن سیدیها، داشتن برنامهریزی منظم روزانه، ساعات منظم خواب و بیداری و غذا خوردن باعث میشود که ضمیر ناخودآگاه ما آماده شود و به صورت خودکار به یک نظم درونی دست پیدا میکنیم و این امر باعث تغییر ساختار انسان میشود؛ چون دنیای درون و بیرون ما و سرنوشت ما با کوچکترین تغییری که در خودمان میدهیم تغییر میکند.
قبل از ورودم به کنگره، همیشه با حس آلوده، زشتیها را جذب و منتشر میکردم و حال بدی داشتم؛ اما با گرفتن آموزشها و گوش کردن و نوشتن سیدیها متوجه ضدارزشهای خود شدم و سعی کردم با کاربردی کردن آموزشها، در مسیر تزکیه و پالایش قرار بگیرم. ما به کنگره میآییم تا یاد بگیریم حسها و امواجمان را درست کنیم؛ چون حسهای ما به هستی موج میدهد؛ پس یاد بگیریم که حسهای خوب به هستی بدهیم.
در جایگاه همسفری همیشه باید منتظر چیزهای خوب باشیم؛ مثلاً همسفری که با حسهای آلوده وارد کنگره میشود اگر دائماً منتظر این باشد که مسافرش به او دروغ بگوید باید این حس را در خود تغییر دهد و به آن باور غلط انرژی ندهد و با خودش تکرار کند که حتماً مسافرم به من راست میگوید و همینطور هم خواهد شد؛ زیرا کلام ما بسیار انرژی بالایی دارد. همسفر نباید حال خود را به حال مسافر گره بزند و باید برای آموزش گرفتن خود به کنگره بیاید. من بهعنوان یک همسفر اگر قبل از ورودم به کنگره آدم عجول و کم صبری بودم و یا در کار مسافرم تجسس میکردم
یا راحت دیگران را قضاوت میکردم باید کاملاً تغییر کنم. وقتی تغییر را در خودمان ایجاد میکنیم، فاصله ما با مسافرمان کم میشود و به هم نزدیکتر میشویم و هرچه بیشتر در درونمان تغییر ایجاد کنیم، این تغییرات روی مسافر و اطرافیانمان تاثیر میگذارد و روی آنها هم ایجاد یک نقطه تفکر مینماید و باعث هم حس شدن، همدل شدن و همزبان شدن با مسافر میشود.
گاهی به اشتباه فکر میکنیم که میتوانیم طرف مقابل یا افرادی که با آنها در ارتباط هستیم را تغییر دهیم؛ ولی این کاملاً تصوری اشتباه است. ما فقط میتوانیم با تغییراتی که در خودمان ایجاد میکنیم باعث تجدیدنظر در تصمیمات و رفتارهای اطرافیانمان شویم و این تغییرات باید در رفتار ما باشد، نه صرفاً کلام ما. وقتی ما شروع به پالایش میکنیم و نیمه تاریک درون خود را روشن میکنیم و صفات تاریکی را تغییر میدهیم، ناخودآگاه مسائل ما در بیرون هم عوض میشود و بیشتر، افراد مثبت را جذب میکنیم.
مسیر تزکیه و پالایش، مسیر پرپیچوخمی است و من هم هنوز با گرهها و ضدارزشهایی درگیر هستم.
کمکراهنمایی کاملکننده پروسه درمان و مسیر سفر ما در کنگره است. انسان ضدارزشهای خود را بیشتر میبیند و بیشتر سعی میکند آنها را اصلاح نماید و جنس مسائل ما عوض میشود.
این وادی درواقع وادی امید است وگرنه هیچ شخصی امید بازگشت نداشت و در مسیر ضدارزشها غوطهور و در تاریکیها غرق میشد. این وادی درواقع ابزاری است که به ما کمک میکند تا بتوانیم مشکل امروزمان را حل کنیم؛ بنابراین همیشه به یاد داشته باشیم که انسان همواره میتواند تغییر کند چه مثبت چه منفی؛ اما همیشه راه بازگشت باز و خداوند ارحم الراحمین است.
خداوندا؛ مسیر رسیدن به خودت را برای ما سهل و آسان بگردان و به ما دانش و حکمت بیاموز و ما را از صالحین قرار بده.
با تشکر فراوان از زحمات بیدریغ عزیزانی که در وبلاگ خدمت میکنند.
نگارنده: کمک راهنما همسفر الهام
تهیه و تنظیم: همسفر فاطمه
ویراستاری: همسفر الهام
ارسال: همسفر مریم
- تعداد بازدید از این مطلب :
856