جلسه هماهنگی لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی تبریز؛ با استادی پهلوان رضا، نگهبانی مسافر پویا و دبیری مسافر عبدالله با دستور جلسه «گلریزان» پنجشنبه 27 آبان ماه۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.
سخنان استاد:
خدا را شکر میگویم که به من ارزش داد تا در این جایگاه قرار بگیرم، من قبل از شروع جلسه با خودم فکر میکردم که در کجا قرار دارم؟ اینجا چهکار میکنم؟ آیا به همان روال سابق میخواهم دو سال سپری کنم و کارهای منفیام را از سر بگیرم؟! من قبلاً زمانی چندین گرم مواد تهیه میکردم و به اینوآن برای مصرف میدادم تا خودم را آدم خوبی بشناسانم و معرکهگیری میکردم تا همه بگویند: آدم خوبی است و اینکه همان کارها را به شکل دیگر در کنگره تکرار میکنم تا اینجا نیز به من آدم خوب بگویند! ولی باکمی تفکر فهمیدم که حس و حال قبلیام بااحساس الانم خیلی تفاوت دارد، چون آن کارها همه برای مصرف بود و باکسانی نشستوبرخواست میکردم که کلاً منفی بودند و این طبیعت مصرف مواد است که باعث میشود انسان از شخصیت خودش هرروز دور و دورتر گردد، ولی در کنگره فهمیدم که هیچکس برای من ازنظر مادیات یا مواد احترام نمیگذارد، بلکه احساس دوست داشتن همدیگر در کنگره از صمیم قلب است و من دیروز که جلسه کنگره نبود، احساس بیحوصلگی میکردم و آرزو میکردم تا جلسه کنگره دایر بود، چون این مکان تنها جایی است که انسان جواب میگیرد، من به اینجا بدهکار هستم و مدیون کنگرهام، پس هرچقدر کمک کنم بازهم اندک است.
چون واقعاً من را از لب سقوط و مرگ برگرداند، اینگونه که من صبح تا شب به درگاه خدا دعا میکردم که امکان دارد فردا مصرف نکنم؟ امکان دارد حتی یک روز پاک باشم؟ ولی اصلاً امکان نداشت، حتی ساعات و روزهایی که مصرف مواد نداشتم با قرص بوپرونورفین و شربت جایگزین میکردم تا اطرافیانم بگویند که رضا مصرف ندارد و ترک کرده است درحالیکه خودم را گول میزدم، ولی در کنگره یک حس شادابی و نشاط و زندگی است که ماورای بیرون ازاینجا هست که اینجا کارهای منفی و ضد ارزشی وجود ندارد و همه امور در جهت مثبت است، امیدوارم بتوانم با آموزشهای کنگره در خدمت به خلق باشم.
در مورد پهلوانی، حتی آقا حامد راهنمایم شاهد است که نمیخواستم این موضوع علنی شود، ولی گفتند باید این موضوع آشکار شود تا دیگران نیز تشویق شوند و بقیه نیز همراهی کنند تا بتوانیم شعبه را ارتقا دهیم و به فکر ایجاد شعب متعدد در شهر باشیم و من در اینجا هر قدمی که برداشتهام جواب گرفتهام و حتی میتوانم با دست خودم بهطور ثبتی تضمین بدهم که اگر کسی جسارت بخشش ندارد در این راه قدم بردارد و اگر زیان دید ضررش را من جبران میکنم و سود بیشمارش را نصیب خودش گرداند، چون اینجا مکانی است که باعث فراخ دلها میشود، خانوادهها سروسامان مییابند و همه به زندگی بانشاط خودشان برمیگردند، چون اینجا همه امور مثبت و در جهت مثبت است و همه کارها بر مبنای آموزشهای قرآن است و آموزشهای کنگره همه نشئتگرفته از آموزههای قرآن است و اگر دقیق نگاه کنیم همه کارهای کنگره الهی هستند که البته برای هرکسی قسمت و شانس حضور در این مکان مقدس فراهم نمیشود.
تشکر میکنم از راهنمای خودم که در این مسیر به من بسیار کمک کردند و از احمد آقا ایجنت محترم تشکر میکنم که زندگی خودشان را وقف کنگره کردهاند، به نظر من پهلوان کسی نیست که پول بدهد، پهلوان کسانی هستند که از زندگی خودشان گذشتهاند و در برابر مشکلات کنگره ایستادهاند.
تهیه گزارش و تایپ متن: مسافر محمد
خدمتگزار وبلاگ: همسفر مهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
1051