English Version
English

انسان‌های جاهل هیچ‌گاه به محبت واقعی نمی‌رسند

انسان‌های جاهل هیچ‌گاه به محبت واقعی نمی‌رسند

انسان بودن؛ یعنی سپاس از هستی و سپاس از قدرت مطلق، یعنی وادی چهاردهم. یکی از صفات خداوند این است که می‌بخشد و پس نمی‌گیرد هر آنچه را که بخشیده است و هیچ انتظاری از کسی ندارد. انسان که جانشین خداوند بر روی کره خاکی است همه صفات زیبای خداوند را در وجود خود نهان دارد و برای نزدیک شدن به خداوند باید این صفات را در خود شناسایی نماید. تجلی صفت بخشش در وجود انسان مستلزم به‌وجود آمدن حس درونی است و آن هم انگیزه می‌خواهد. انگیزه درونی و دلایلی که ما توسط آن پول، مال و یا هر چیز دیگری را می‌بخشیم. باید بدانیم برای چه، با چه هدف و چه انگیزه‌ای این فعل را انجام می‌دهیم؟ بهترین حالت این است که من بخشش را به دلیل حس خوبی که بابت نفس کشیدن، زندگی کردن، زنده بودن، سپاس از هستی و وجود داشتن در این جهان انجام بدهم.

این حس خوب و خوشنودی قلبی و آن احساس لطیفی که هنگام بخشش در وجودمان مستولی می‌شود مهمترین عامل است برای بخشیدن و نشان‌ دهنده این امر است که من فعل بخشش را با رضایت کامل قلبی انجام می‌دهم نه از روی جبر. انسان می‌تواند ابزاری کاربردی برای امداد رسانی سیستم هوشمند خلقت باشد، خداوند در کل هستی نیروهایی دارد که توسط آنها به مخلوقات خود امداد رسانی می‌کند. در کائنات و هستی یک سیستم خلقت هوشمندی وجود دارد که به طور اتوماتیک همیشه کار می‌کند و برای کمک‌رسانی به بندگان و سایر مخلوقات خداوند ابزارهایی را فراهم می‌سازد. این ابزارها ممکن است انسان ها و یا سایر مخلوقات نظیر حیوانات، گیاهان و ... باشند! ولی نقش انسان‌ها در این زمینه پررنگ‌تر است.

خیلی وقت‌ها خود انسان ها خبر ندارند که در چرخه امدا‌درسانی و در زمره نیروها و ابزارهای سیستم خلقت قرار گرفته‌اند و امکان دارد با یک بخشش یا محبت کوچک سرنوشت و مسیر زندگی انسان دیگری را عوض کنند!. بیشتر وقتها فرمان الهی و نقشه‌های سیستم فقط توسط انسان‌ها انجام می‌پذیرد؛ یعنی هستند انسانهایی که حلقه اتصال بین خالق و مخلوق قرار می‌گیرند، انسان‌های جاهل هیچ‌گاه به محبت واقعی نمی‌رسند، محبت درسی است برای بهتر زندگی کردن انسان‌هایی که عاقل تر، با شعورتر، عاشق‌تر و با ایمان‌تر هستند و درس محبت را بهتر یاد گرفته‌اند.

انسان برای اینکه در زندگی روی آسایش و آرامش را ببیند باید این درس را بیاموزد؛ محبت به خانواده، نزدیکان و اطرافیان خود محبت نیست؛ بلکه یک امر غریزی می باشد. حیوانات هم همین کار را به خوبی بلد هستند و انجام می‌دهند، مهم آن است که به کسی که نمی‌شناسیم محبت کنیم و این‌گونه محبت کردن لازمه داشتن معرفت، آگاهی و دانش در جهت خیر محض است. انسان‌های جاهل هیچ‌گاه به محبت نمی‌رسند، وقتی محبت واقعی ایجاد شود عشق پدیدار می‌گردد. عاشق را حساب با عشق است، عاشق با معشوق چه حسابی دارد؟ سخن پایانی دریاها و اقیانوس‌ها محبت‌اند، کوه‌ها و ابرها حامل عشق به مخلوق‌اند و از آن‌ها باران‌هایی تراوش می‌کند که ما برای حیات خود نیازمندیم. چه زیباست که ما بسان ابرها باشیم، با تمام وجود می‌بارند و به زیبایی بستری برای حیات دیگران فراهم می‌نمایند.

 


منابع: وادی چهاردهم و سی دی قدرت بخشش
نویسنده: مسافر اسمائیل
تایپ و ویرایش: شاهین، لژیون سوم
تنظیم و قالب بندی: مسافر احسان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .