حضور خانم کماندار در نمایندگی افسریه و پاسخ به سوالات همسفران

سه شنبه 23 ارديبهشت 1393

چهاردهمین جلسه از دورۀ هفتم، سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران، نمایندگی افسریه،  مورخه 93/02/21  با استادی سر کار خانم آنی کماندار دیده‌بان گروه خانواده و نگهبانی خانم مرضیه و دبیری خانم مرضیه با دستور جلسه "کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن"راس ساعت 16 شروع به کار نمود .

 

خلاصه سخنان استاد

:

خدا را شکر می‌کنم که برای خدمت کردن یک بار دیگر به شعبه افسریه دعوت شدم در مورد دستور جلسه که کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن است باید بگویم که این کتاب بسیار ساده و روان نوشته‌شده و از کلمات پیچیده در آن استفاده‌نشده ،به همین علت با خواننده به راحتی ارتباط برقرار می‌کند و خواننده کتاب باهر شکست و پیروزی نویسنده همزاد پنداری می‌کند به همین دلیل رابطه تنگاتنگی بین مخاطب و کتاب بر قرار می‌شود ،این کتاب ۱۴ تصویر نیز دارد که این تصاویر به درک بهتر مطالب کمکمی کنند همچنین برای این ۱۴ تصویر ۱۴ قطعه موسیقی توسط آقای امین ساخته‌شده ولی هنوز تکمیل و منتشرنشده که‌امید وارم به زودی این اتفاق بیافتد.

در صفحه اول کتاب (تصویر روی جلد) کلمه الله نوشته‌شده و این نشان‌دهنده این است که نویسنده کتاب به خداوند و نیروهای ما فوق معتقد بوده‌اند از جمله تصاویر کتاب درخت پوسیده بیت حشرات می‌باشد که نشان‌دهنده درون و برون یک انسان مصرف‌کننده است که وقتی شروع به حرکت می‌کند و به آموزش‌های راهنما گوش می‌دهد کم‌کم نشانه‌هایی از جوانه زدن درخت سبز دیده می‌شود که تمثیلی از شروع به کار دوباره سیستم شبه افیونی بدن می‌باشد تصویر دیگری که در کتاب می‌بینیم تصویر ماشین است ،شرایط یخبندان و جاده ناهموار نشان می‌دهد که‌مسافر باید کم‌کم و آرام‌آرام حرکت کند و باعجله نمی‌شود باید طی پله‌های ۲۱ روزه همراه با گرفتن آموزش‌های جهان‌بینی حرکت کرد جاده نشانه‌ی طولانی بودن مسیر است و گل و لای چسبنده نمایانگر سختی راه .

در تصویر مردی که به صخره چنگ می‌زند تمثیلی از نبرد درونی با اعتیاد است شخصی که درگیر مواد می‌شود افکار افیونی دارد و از درون نبردی بین شخص و این افکار به وجود می‌آید.اسکی بازها نماد انسان‌هایی هستند که رهاشده‌اند و به تعادل لازم جسم و روان رسیده‌اند

جهان‌بینی انتها ندارد باید روی سه ضلع جسم و روان و جهان‌بینی با استفاده از آموزش‌های کنگره کارکرد یک سری قوانین نیز در کتاب وجود دارند که بعدها از این قوانین وادی‌ها شکل گرفت.

 

 

در ادامه جلسه پرسش و پاسخ انجام شد که گزیده‌ای از مطالب آن به شرح زیر می‌باشد :

 

مسئله پذیرش یعنی نمی‌توان کسی را با اجبار وادار به کاری کرد باید از نظر ذهنی به این باور برسیم که مواد مخدر مضر است وقتی کسی به تفکر واقعی برسد به پذیرش می‌رسد کاری که همسفر می‌تواند انجام دهد این است که به جلسات بیاید و حرف راهنما را گوش بدهد تا تغییر در همسفر نقطه تفکری برای مسافر بشود.

در مورد شخصیت‌های کتاب مثل رعد سیلور و عقاب سپید ... مهم نیست این‌ها چه کسانی هستند مهم‌اینست که چه می‌گویند ،مهم گفته ها و آموزش‌های آن‌هاست

در مورد ترس نسبت به شروع سفر ...

اولش همین طور است تغییر در همسفر باعث تغییر در تفکرات مسافر می‌شود انسان‌هایی که با یکدیگر پیوند محبت دارند مثل اعضای یک خانواده ،می‌توانند روی یکدیگر تأثیر بگذارند چه تأثیر مثبت و چه تأثیر منفی ،برای همین است که می‌گوییم همسفر بال پرواز مسافرش است.

وقتی یک محبت بین اعضای یک خانواده به وجود می‌آید مانند یک جوانه است باید از آن جوانه مراقبت کرد تا رشد کند.دافعه نسبت به مسافر داشتن مسئله را حل نمی‌کند بلکه اصطکاک بین همسفر و مسافر بیشتر می‌شود و اصطکاک از پیشرفت جلو‌گیری می‌کند ،حساسیت‌ها نسبت به یک موضوع را کنار بگذارید به آدم‌ها اجازه بدهیم خودشان تصمیم‌گیری کنند نمی‌توان ۲۴ ساعته یک انسان را کنترل کرد .

وقتی سرت در کار خودت باشد دیگر وقت نمی‌کنی به کار دیگران کار داشته باشی یا با دیگران مشکل پیدا کنی .به نفست کاری بده وگرنه نفست کاری دستت می‌دهد.گاهی حق با ماست ولی تا از آن نگذریم به آن نمی‌رسیم ، تا از خود نگذری به خود نرسی .

 

در مورد ذهن این‌طور نگوییم که من دیگر پیر شده‌ام و مغز من دیگر کار نمی‌کند بین خنگی و باهوشی مرزی به باریکی یک مو وجود دارد وقتی انسان اسیر تاریکی می‌شود حافظه‌اش کم می‌شود اما وقتی گره‌ها باز می‌شود حافظه تقویت می‌شود ناراحت نشویم که یک موضوع را نمی‌فهمم تکرار و تکرار و تکرار کنیم .با تکرار حافظه تقویت می‌شود ،بعضی‌ها به علت آنکه آن قدر تحت فشار هستند حتی شماره تلفن خانه‌شان را هم به خاطر نمی‌آورند ،این به خاطر نداشتن آرامش و حس خوب است ،اگر از یک کار لذت ببریم بهتر یاد می‌گیریم حافظه کودکان از انسان بالغ کمتر است ولی چون ذهن او آزاد است و با بازی و شادی آموزش می‌گیرد بیشتر یاد می‌گیرد.

خشم در انسان لایه لایه است یعنی یک لایه خشم و یک لایه ترس وجود دارد همین طور یک‌لایه خشم یک لایه ترس . . .

پشت عصبانیت و جنون من می‌تواند یک ترس نهفته باشد ،وقتی بچه می‌دود در کوچه مادر چرا عصبانی می‌شود چون می‌ترسد ماشین او را زیر بگیرد .مسئله مصرف مواد همسفر را عصبان می‌کند چونمی ترسد ،ترس از بین رفتن خود شخص مصرف‌کننده ترس از پاشیده شدن خانواده و. . . . تجربه خود من این است که وقتی عصبانی هستی نباید کاری انجام بدهی نه حرف و نه هیچ کاری چون شاید با یک حرف دلمان خنک شود ولی بعد احساس ناراحتی می‌کنیم باید اجازه بدهیم خشممان فرو کش کند ،چون حتی اگر حرف حق را هم با عصبانیت بزنیم کسی از ما قبول نمی‌کند .اما اگر خشم را کنترل کنیم ریشه‌های ترس ما پیدا می‌شود.ترس تفکر انسان را می‌خورد ،ترس آرامش انسان را از بین می‌برد.

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

همچنین سر کار خانم سودابه دستیار دیده‌بان گروه خانواده نیز روز یکشنبه در شعبه افسریه حضوری صمیمانه داشتند و از وضعیت شعبه و لژیون‌ها بازدید به عمل آوردند.

منبع : وبلاگ نمایندگی افسریه