جهانبینی کمک به یافتن راه میکند و آن دانشی است که باعث میشود نهتنها در شادی بلکه در اعماق رنج و تاریکی به کمک آن از لاک سخت خود سر درآوری.
جهانبینی نگرش ما و نگاه ما نسبت به خود، هستی و خداوند است. همانطور که در جزوه آمده برداشت، دریافت، ادراک و احساس ما نسبت به خود، هستی، محیط اطراف، خداوند...
اینکه نسبت به محیط اطراف چه احساسی داشته باشم و چه برداشت و دریافت نمایم رابطه مستقیمی با اینکه از درون چه قدر از دانایی برخوردار باشم و چه قدر حس سالم داشته باشم و از قوه تشخیص و عقل بهرهمند باشم دارد.
گاهی همهچیز داری و هیچ نداری و گاه هیچچیز در ظاهر از آن تو نیست و همهچیز داری. واقعاً تابهحال اندیشیدهاید که بعد از دوران پرآشوب اعتیاد و بعدازآن که یک مصرفکننده همهچیز را با مواد معامله کرد، چه چیز بعد از درمان او را امیدوار نگه میدارد و به شخص امنیت و آرامش میدهد و قدرت حرکت؟!
جهانبینی نهتنها داشتن تصویر درستی از خود و جهان است بلکه دادن تصویری زیبا از خود به دیگران است؛ در نظر بگیرید روزهایی که مقابل آیینه میایستید و خود را زیبا و روزهایی نازیبا مییابید و در همان ساعات دیگران هم شما را همانگونه حس میکنند و میبینند و این دقیقاً به حس و حال درونی ما بستگی دارد، زمانی که افکار دستوپا گیر را از ذهن نرانیم و پا بر ترس و منیت های نا بهجا نگذاریم نه تصویر درستی از محیط دریافت و احساس میکنیم و نه تصویر درستی به محیط میدهیم نه زیبا میبینیم و نه زیبا دیده میشویم و زیبایی در تعادل است.
وقتی نسبت به خود و نیروهای درونی شناخت داریم درست همانجایی قرار میگیریم که باید؛ و بهفرماندهی وجود نائل میشویم و همین کافی است. قدرت و جاودانگی از درون آغاز میشود و نیاز به لشکرکشی و راهوبیراه رفتن نیست، ازاینروست که میگوییم ما همانگونه که خود را در جهان میبینیم، خداوند و کل هستی هم ما را همانگونه میبینند، اگر من تصور کنم که دانا ام، لایق ام زیبا ام، در کمال سلامت و آرامش هستم و باید باشم، برای رسیدن و داشتن این جایگاهها همیشه در تلاش هستم و اینگونه خواهم بود.
داشتن جهانبینی درست یعنی بودن در لحظه حال، داشتن آرامش، صبح بهموقع برخاستن، شب آسوده سر بر بالین گذاشتن و در طول روز در کمال تعادل به همه امور رسیدن. بهگونهای که هرلحظه در جایگاه بهتری باشی.
کسی که از جهانبینی درستی برخوردار است، مراقب امور خود است و هرلحظه به سمت رشد میل میکند و هرچه به او وارد میشود او را از مسیر اصلیاش خارج نمیکند و در این نوع نگرش انتظار یک زندگی سالم و آرام میرود اما برای رسیدن به این امر، باید آموزش دید و به دانایی رسید و داشتن دانایی به داشتن یک نگرش درست نسبت به خود، خداوند و هستی کمک میکند.
کسی که بداند برای چه پا به هستی گذاشته و بداند که همهچیز از شناخت خودش شروع میشود، قطعاً میداند به کجا هم باید برود.
و... مقصد همین نزدیکیهاست؛ وقتیکه من عاشق باشم وقتیکه با عکس خودم تو آیینه صادق باشم.
منبع کنگره 60 : وبلاگ مسافر علی ضیائی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1801