دهمین جلسه از دور ششم لژیون پزشکان کلنیک ها با نگهبانی مهندس و دبیری آخانم دکتر آتوسا و استادی آقای دکتر بهنام با دستور جلسه وادی چنجم و تاثیر آن روی من در تاریخ 93/10/12 راس ساعت 9 آغاز به کار نمود.
آقای دکتر بهنام؛ استاد جلسه:
جلسه امروز در مورد وادی پنجم است با این تیتر: در جهان ما تفکر به طور مطلق نمیتواند حلال همه مشکلاتمان باشد و برای کامل شدن باید توام شود با رفتن و رسیدن. در همین جا تفاوتی میان این جمله با چهار وادی قبل وجود دارد. در چهار وادی قبل روی جهان ذهنی کار شد؛ در وادی اول بیان شد؛ همه ساختارها با تفکر آغاز میشود، در وادی دوم بیان شد؛ ما به بیهودگی خلق نشدهایم و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خودمان این طور فکر کنیم، در وادی سوم بیان شده؛ هیچ کس بیشتر از خودمان به فکر خودمان نیست و در وادی چهارم که تکلیف را یکسره کرده بود و بیان شده؛ قرار نیست حتی در مسئولیتهای حیاتی زندگی، مسئولیت را به خداوند ارجاع دهیم و اول و آخر باید خودمان مسئولیت زندگی را بپذیریم.
فرض بر این است کسی که وادیها را مطالعه میکند اهمیت تفکر را بفهمد. حال میگوید آیا دانستن مطالب چهار وادی کفایت میکند که زندگی ما سر و سامان بگیرد؟ در این وادی میگوید خیر! این اتفاق نمیافتد، آنها پیش زمینهای بوده که از این مرحله به بعد در زندگی شما تغییری اتفاق افتد. هر چقدر شما از نظر تئوری بهترین فرضیهها را یاد گرفته باشید در حدی که خودتان بتوانید نظریههای قوی ارایه کنید، تا وقتی که این مطالب فقط در ذهنتان است در زندگی عملاً اتفاقی نمیافتد. این پندار نیک وقتی ارزشمند میشود که بوسیله پالسهایی به زبان برسد و تبدیل به گفتار نیک شود و بد بوسیله پالسهایی برسد به اندامهای ما و تبدیل به کردار نیک شود. همه هدف وادی پنجم این است که این قضیه را برای ما جا بیاندازد.
حال سوالی مطرح میشود که بله این مطلب در حرف ساده است ولی در عمل چطور باید اتفاق افتد؟ نکته مهم اول این است که فرد اول باید یک آرامشی پیدا کند، امید داشته باشد و به این اعتماد بهنفس برسد که این مطلبی را که به طور علمی به دست آورده میتواند عملی کند. حال این سوال مطرح میشود که چطور این آرامش را به دست آوریم و اضطراب را از خود دور کنیم؟
آقای مهندس 7 مورد را مطرح میکنند که بتوانیم مطلب را از فکر به مرحله عمل برسانیم:
1) دوری از ضد ارزشها؛ فردی که ضد ارزشها در زندگی او دخیل باشد از ضد ارزشهای خُرد تا دزدی و اختلاس و ... این انسان همیشه پریشان است و نسبت به آینده خود مضطرب است. پس اولین قدم دوری از ضد ارزشها است.
2) خودداری و پرهیز: یکسری افعال هست که هرچقدر کاوش میکنیم نمیتوانیم پی ببریم که به صلاح هست یا خیر؟ انجام بدهم یا نه؟ نمیتوانیم مطمئن شویم؛ مانند اینکه لیوان آبی در گوشهای هست ولی از سلامت آن مطمئن نیستم پس عقل سلیم حکم میکند که از آن بگذرم و از آبی بنوشم که از سالم بودن آن مطمئن باشم.
3) قناعت: البته قناعت با پذیرش فقر و تنگدستی خیلی متفاوت است؛ اینکه با هر آنچه که هست بسوزیم و بسازیم، اتفاقاً قناعت نقطه مقابل این است؛ قناعت یعنی خیلی فعال و پویا بودن اما از آن حداقلهایی که داریم بهترین استفاده را بنماییم؛ یعنی سعی کن چیز بیشتری به دست بیآوری ولی از چیزی هم که داری بیشرین استفاده را ببر. در سی دی با مثال درخت به خوبی قناعت را برای ما تفسیر میکند؛ درختی در کویر با آن آب وهوای بد و ... میوهای بسیار شیرین و ... میدهد.
4) صبر: در مثال درخت، صبر هم به خوبی دیده میشود؛ یعنی باید در مسایل قناعت داشته باشیم و بهترین استفاده را از داشتهها بنماییم ولی باید دقت داشت که قرار نیست معجزه شود، درخت در یک روز میوه نمیدهد باید پروسه زمانی خودش را طی کند، مواد اولیه را تغییر و تحول بدهد تا در نهایت بشود آن میوهای که ما از آن استفاده میکنیم.
5) پسانداز: بسیاری از نگرانیهای ما به دلیل ترس از آینده است که چه اتفاقهایی ممکن است برای من بیافتد؛ بیماری، حادثه و ... پس عقل سلیم حکم میکند هرچه که داشتم مقداری را برای روز مبادا کنار بگذارم. مطلبی که آقای مهندس به خوبی اشاره کردند این است که پسانداز اتفاقاً برای آدمهای دارا نیست بلکه برای آدمهایی است که پول زیادی ندارند. هرچند اندک ولی باید مقداری را کنار گذاشت، دانه دانه است، آن غلهای که در انبار است!
6) دوری از تجسس و به دنبال آن قضاوت و به دنبال آن غیبت و حکمی است که صادر میکنیم؛ خلاصه آن میشود فضولی نکردن در زندگی دیگران که هم آرامش آنها و هم آرامش خودمان را برهم میریزد. در زندگی شخص فضولی میکنیم، صوری از زندگی شخص را میگیریم سپس خودمان قضاوت میکنیم و خودمان رای صادر میکنیم و با غیبت فرد را اعدام شخصیتی هم میکنیم.
7) توکل، رضا و تسلیم: همیشه فرض بر این است که باید در ماکزیمم توان خود، تلاش خود را در زندگی انجام دهیم و کار کنیم ولی نباید توکل را فراموش کنیم. اگر توکل کنیم و بعد رضایت داشته باشیم به آن چیزی که اتفاق میافتد آن وقت میرسیم به آن مرحلهای که تسلیم هم میشویم و میپذیریم که من تمام تلاش خود را کردم حال اگر نشده پس به صلاح من است که نشود. من فکر میکنم این مرحله آخر در رسیدن به آرامش بسیار مهم است و البته بسیار هم سخت است.
آقای دکتر مسعود:
من وقتی چیزی یاد میگیرم برمیگردم به زندگی خودم و زندگی من بسیار پر فراز و نشیب است؛ در 17 سال پزشکی قبول شوی و نروی، در 18 سالگی وارد ارتش شوی، در آنجا به مدارج بالا برسی و بعد بیرونت کنند، در ورزش، سریع به قهرمانی برسی و سپس افت کنی و مصرف مواد و مشروب و ...
در مقطع اول که یک بچه شهرستانی بلکه روستایی بودم که پزشکی دانشگاه پهلوی شیراز قبول شدم و به دلیل اینکه شنیدم پدرم با نصف کردن سیگارش میخواهد پسانداز کند تا هزینه تحصیل من را بدهد، انصراف دادم؛ چون خام بودم و هیچ چیز از زندگی نمیدانستم که با آرامش میشود راه حلی پیدا کرد، مثل کار دانشجویی و غیره. بعد بیش از 11 سال در ارتش؛ چتربازی و رنجری و حضور در مرز و غیره و بعد تازه بگویی که نه، این جایگاه من نیست و همین طور کارهای دیگر. من خیلی وقتها به آقای مهندس گفتهام که من دست به طلا بزنم خاک میشود و در کار تجاری آدم موفقی نیستم و در کار هیچ وقت شانس نیآوردم. حال چرا اسمش را شانس میگزاریم؟ برای اینکه روند زندگی را نمیدانیم. من هیچ وقت با آرامش عمل نمیکردم، از این 7 مرحله هیچ وقت به یک و دو هم نمیرسیدم.
از خداوند بسیار سپاسگزارم که مرا با کنگره و همه شما دوستان آشنا کرد تا بتوانم آرام آرام تغییر کنم و این را حس میکنم. حالا اگر اطرافیانم کاری میکنند که از نظر من کار درستی نیست با آرامش سعی میکنم بفهمم علت این کار چیست؟ آیا اشکال از من است؟ از رفتار و برخورد من است؟ و ... گذشته از اهمیت به عمل درآوردن تفکرات، بزرگترین کلید آرامش است و اینکه انسانها بتوانند با مشکلاتی که به طور قطع پیش میآید، با آرامش برخورد و تصمیم گیری کنند. همین طور نکته آخر بسیار مهم است، آیا ما به آنجا رسیدهایم که توکل کنیم؟ وظیفه ما فقط تلاش است، نتیجه نیست! مهم این است که ما تلاش کنیم آنهم از را ارزشی و درست!
آقای دکتر یوسف:
همان طور که در سی دی گفته شده ما بزرگترین درسها را از طبیعت میتوانیم بگیریم که از کمترین چیزها بیشترین استفاده را بنماییم ولی متاسفانه انسانها با داشتن امکانات بسیار ناسپاس هستند. قناعت به معنی خسیس بودن نیست به معنی گرفتن بهترین نتیجه از کمترین چیزها است. انسانها نباید اسراف کنند. پدر و مادرها در زمینههایی که خود موفق نبودند میخواهند فرزندانشان موفق باشند برای همین بیش از حد به آنها محبت میکنند، در محبت اسراف میکنند و این باعث میشود فرزندان همیشه از والدین طلبکار باشند و توقعات بیجایی داشته باشند
آقای دکتر اردشیر:
آرامش کلمه بزرگی است و بشریت از آغاز خلقت به دنبال آن میگشته اما هر کسی به گمان و ظن خودش. کسانی که اَدکت هستند موقع برخورد با یک مشکل درونی و از دست دادن آرامش سعی میکنند با مصرف مواد، اندورفین و سروتونین ترشح شود و باعث شود به آرامش برسند. اما وقتی خوب بررسی کنیم میبینیم که اصلاً بشریت دنبال آن آرامش نیست، چرا؟ چون بسیاری از افراد در خودآگاه میگویند میخواهند موفق شوند ولی در ناخودآگاه به موفقیت باور ندارند و نمیخواهند موفق شوند که باعث میشود شکست بخورند و بعد میگویند من تلاش کردم ولی نشد. تنها راه آرامش سیر و سلوک کردن است که در گذشته از طریق عرفان بود و امروزه از طریق مکاتب روانشناسی و کنگره و غیره است و به این ترتیب فرد میپردازد به خودش.
قناعت: کسی که بیش از حد قناعت میکند به این ترتیب میخواهد به همان آرامش برسد و نقطه مقابل آن کسی است که بیش از حد خرج میکند که او هم میخواهد به آن آرامش برسد ولی آرامش در تعادل روان فرد است، در متعادل بودن است.
آقای دکتر رضا:
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است / راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال / مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
انسان مصادیق مسایلی که در کنگره مطرح میشود را در زندگی خود پیدا میکند. به صورت فطری خداوند قوایی به ما عنایت کرده که با آن به آرامش برسیم ولی وقتی ما به یک آیتم آن توجه نمیکنیم دچار عدم آرامش میشویم. برای من مشکلی پیش آمده بود و خیانتی به من شده بود. در ابتدا برای من سنگین بود و فکرم را مشغول کرده بود ولی در همان زمان با خود گفتم شاید بیش از حد اطمینان کردم یا آن تعقل کافی را نداشتم یا ... ولی با خود گفتم که خوب الان باید چه کنم؟ گفتم شاید خداوند همه ما را با نقص خودمان امتحان میکند، در آنجا ما باید تحمل کنیم، صبر کنیم و تلاش کنیم تا به آن آرامش برگردیم. به نظر من خداوند به ما آرامشی عطا کرده که ما نباید با ناهماهنگی خود، با عدم استفاده از قوای فطری خود آن آرامش درونی را برهم بزنیم و همیشه سعی کنیم آن آرامش را به حالت ثبات نگاه داریم.
توضیحی از مهندس؛ نگهبان جلسه:
از آنجا که به عنوان نگهبان جلسه مسئول اصلاح روند جلسه هستم باید عرض کنم موضوع جلسه آرامش نیست. دستور جلسه این است: در جهان ما تنها تفکر قدرت مطلق حل نیست، توام با رفتن و رسیدن آنرا کامل مینماید. در 4 وادی تفکر را فرا میگیریم، در وادی 5 باید تفکری که کردیم را به کار ببندیم. دقیقاً مثل این است که ما نقشههای ساختمانی زیادی را ترسیم میکنیم؛ نقشههای ساختمانی دو طبقه و سه طبقه و ویلایی و غیره را روی کاغذ ترسیم میکنیم و بعد باید آنها را اجرا کنیم. میگوید نقشههایی را که ترسیم میکنید باید در زندگی اجرا کنید و اگر نه هیچ فایدهای ندارد.
حال برای اجرای این نقشهها یکی از پارامترها آرامش است بعد صبر و قناعت و پسانداز و ... پس دستور جلسه ما این است که خیلی از انسانها میخواهند و فکر میکنند و نقشه میکشند که از اعتیاد خارج شوند ولی نه میتوانند و نه راه آنرا میدانند، شخص سالها نقشه میکشد که خانه بخرد ولی نه پول جمع میکند و نه وارد مرحله عملیاتی میشود. وادی پنجم میگوید که باید از فکر وارد مرحله عملیاتی شویم و ما باید پیرامون این مسئله صحبت کنیم.
آقای دکتر محمد:
معمولاً ما راهی را میرویم و وقتی به دیوار خوردیم تازه میگوییم اینجا دیوار بوده. یا پولی را به کلاهبردار میدهیم بدون اینکه تفکر و تحقیقی کنیم و همین طور در تربیت فرزندان و غیره. جامعه شناسان به این نتیجه رسیدهاند که افراد نباید فرزندان خود را تربیت کنند بلکه باید جامعه شناسان در سطح کلان برنامه ریزی کنند و دولتها از مهدکودک و حتی قبل از آن اجرا کنند که به این ترتیب آرامش به جامعه بازگردد.
آقای دکتر مهران:
وادی پنجم همان بحث حرکت است؛ در وادیهای قبل فرد را به تفکر و مسئولیت پذیری آورد و حالا از وی میخواهد که حرکت کند. حرکت برای فرد بسیار مهم است. حرکت همان چیزی است که شما از محل پارک ماشین تا به اینجا دیدید؛ افرادی که ما فکر میکردیم اختلال دارند، اسکیزو هستند و ... ولی الان میبینید که خیلی سرحال و بر خلاف تمام معیارهای افسردگی حرکت، تلاش و ورزش میکنند. این شور و نشاطی که در کنگره میبینیم به نظر من محصول همین وادی پنجم است که از فرد میخواهد که حرکت کند، مشکلات خود را درک کند و تفکرات خود را اصلاح کند. همه چیز هم از ذهن شروع میشود؛ یعنی طبق آموزههای بنیان کنگره همه چیز از ذهن شروع میشود تا به مرحله حرکت برسد. طبق گفته آقای مهندس و دیدگاه کنگره اگر فردی خودکشی میکند، در واقع ابتدا در ذهن خود خودکشی کرده تا به مرحله عمل رسیده.
به نظر من آن حرکت را باید در بچههایمان، در خودمان ایجاد کنیم. فقط تز بدهیم و تئوریسین خوبی باشیم، تا فکرمان را به مرحله عمل نگذاریم هیچگونه پنجره بهبودی برایمان باز نمیشود؛ کسانی که این کار را در کنگره کردهاند و این تغییر را به وجود آوردهاند و این تغییر، هم بر خودشان تاثیر دارد و هم بر محیط اطراف و دیگران.
خانم دکتر طوطی:
این وادی به ما میگوید هرچه که ما در ذهن خود فکر کنیم، نقشه بکشیم و برنامهریزی کنیم ولی اگر بخواهیم تغییری ایجاد شود باید این نقشه ذهنی از مرحله فکر به مرحله عمل تبدیل شود و تا زمانی که حرکت نکنیم این تغییر اتفاق نمیافتد. در این راستا ایستگاههایی هستند که به ما کمک میکنند تصمیم خود را از نقطه فکر به مرحله عمل درآوریم. قناعت، صبر و از همه مهمتر توکل است که آخرین پل ارتباطی بین فکر و عمل است.
آقای علی؛ مسافر:
من به عنوان راهنما وقتی در لژیون با بچهها کار میکنم، یک بخش قضیه خود وادی است و یک بخش مهم دیگر تاثیر وادی است. از تکتک بچهها میخواهم اگر از وادی صحبت میکنند راجع به تاثیر آن روی من هم صحبت کنند و من هم با راهنمای خود راجع به تاثیر این وادی بر خودم صحبت میکنم. وادی پنجم واقعاً کاربرد عجیبی در درمان اعتیاد دارد.
نمونهای در مورد 11 آیتمی که آقای مهندس در این وادی نوشتهاند؛ من وقتی چیزی را گم میکردم اولین فکری که میکردم، میگفتم کی برداشته؟ فکر نمیکردم ممکن است جایی گذاشته باشم و بعد که پیدا میشد کلی خجالت میکشیدم که من چرا قضاوت کردم و دارم تمرین میکنم که این قضاوت در مورد دیگران را حذف کنم. جمله زیبایی از آقای رامبد جوان شنیدم که میگفت: انسانی که انسان دیگر را برای یک گناه سرزنش میکند نمیرد تا زمانی که خودش آن گناه را مرتکب شود.
وادی پنجم قسمتهای مختلفی دارد که به مسافران کمک میکند و به من خیلی کمک کرده؛ من صبر را یاد گرفتم و تمرین میکنم، سعی میکنم توکل را واقعاً عملیاتی کنم و در مورد قضاوت، غیبت و دیگر مسایل وادی پنجم هم به همین صورت.
آقای دکتر صمد:
خداوند انسان را آفریده و شَر انسان را نمیخواهد و دوست دارد انسان به نفس مطمئنه برسد. تفکر، تسلیم و رضا در دل، زبان و عمل در بالاترین درجه به انسان آرامش میدهد و بهرهوری زندگی فرد بالا رود و این بدون تزکیه ممکن نمیشود. ما باید سعی کنیم با تزکیه و پالایش، خودمان را ببریم به سمت رضا و تسلیم خدا تا بتوانیم بهرهوری بالایی را پیش آوریم.
آقای دکتر همایون
مقالهای میخواندم که بحثی در مورد تفکر مطرح کرده بود؛ بیان میکرد وقتی در مورد موضوعی میخواهیم تصمیم بگیریم و پیرامون آن تحقیقات و تفکرات جامعی انجام دادیم، هیچ وقت کاری را که میخواهیم بر اساس آن تفکر انجام دهیم فاش نکنیم زیرا وقتی فردی مطمئن میشود که میخواهد کاری را انجام دهد و مبنا را هم بر اساس تفکر گذاشته ممکن است اطرافیان بر خلاف نیاز او به دلایلی موج منفی بدهند و از انجام آن کار جلوگیری کنند.
آقای دکتر بهروز:
فکر میکردم فاصله بین تفکر و عمل چیست؟ چه چیز باعث میشود فرد سفر خود را آغاز کند از تفکر به عمل؟ انگیزه و موتوری میخواهد که بازمیگردد به جهانبینی که ریشه در آموزش دارد. علاوه بر آموزشهای وادیها و سی دیها شخص نیاز به جهانبینی دارد.
آقای دکتر مسعود:
متاسفانه آموزش ما از ابتدا مشکل دارد، از کودکی در خانواده دروغ گفتن و غیبت کردن را میشنود. شما کشورهای پیشرفته مانند آلمان و ژاپن را ببینید؛ آنها از آغاز روی اطفالشان کار کرده و آموزش میدهند، کودک خطا میکند ولی دروغ نمیگوید. من 8-7 سال است روی معتادها کار میکنم، مطلبی که در همه آنها وجود دارد دروغ و کتمان کردن است. من همیشه به آنها تاکیید میکنم که اگر خطایی هم کردید راستش را بگویید که ما بتوانیم کمکتان کنیم.
آقای احمد؛ مسافر:
صحبتهای دوستان، من را برد به ابتدای ورودم به کنگره. من پس از نتیجه نگرفتن از روشهایی که تا سال 80 وجود داشت تسلیم، وارد کنگره شدم، آنجا من تسلیم شدم و گفتم که دیگر خودم نمیتوانم. در یک مقطعی میگفتم خودم، خودم میتوانم، خودم کردم و ... اما در یک مقطعی گفتم که من تسلیمم، من نمیتوانم، من نیاز به کمک دارم. جهانبینی کنگره که در این وادی مطرح شده میخواهد انسان را به طرف ارزشها سوق دهد زیرا همین تفکر میتواند در جهت ضد ارزشها به کار رود. این نکته بسیار مهم است که حرکت به سمت ارزشها باشد، حال باید مشخص شود که ارزشها چیستند. اینکه من آمدم به کنگره و گفتم این روش از نظر من خیلی منطقی است، بر اساس تفکر و اندیشه من است.
مهندس:
هر جمعه حدود 900 نفر از بچهها در کلیه مسابقات فوتبال و والیبال و غیره شرکت میکنند. حدود ساعت 6:30 مسابقات فوتبال در دو زمین شروع میشود. ما یک مرحلهای داریم که در کتاب خدا به آن گفته میشود مرحله کنفیکون؛ میگوید: شو، پس میشود، که ما میگوییم شو، شود. حال خداوند در حد بزرگ و وسیع ولی ما انسانها هم دارای قدرت شو، شود هستیم. بعضی از ما دارای قدرت شو، شود هستیم و بعضی از ما هم دارای قدرت شو، نمیشود هستیم. مثلاً میخواهم زباله را ببرم بیرون از خانه؛ از ساعت 6 عصر تا 12 شب درگیر فکری هستی و آخرهم نمیبری و دوباره فردا هم داستان ادامه دارد و درگیر این مطلب هستی و خلاصه دو روز درگیر این مسئله هستی و آخرش هم زباله را نمیبری، در حالی که این کار نهایتاً 5 دقیقه کار دارد ولی شما دو روز درگیری ذهنی داری!
یک استاد کوزهگر باید کوزهگری را خیلی خیلی خوب بلد باشد، اگر این طور بود میتواند به دیگران هم یاد بدهد. میخواهی به کسی پول بدهی، اگر پول در جیبت بود میتوانی بدهی و اگر نبود نمیتوانی، میخواهی به کسی محبت کنی باید محبت داشته باشی. میگویند عشق بده، هر کسی نمیتواند عشق بدهد، کسی میتواند عشق بورزد که دارای عشق باشد، مالک عشق باشد. ما فکر میکنیم که فقط پول است که باید داشته باشی تا بتوانی بدهی، عشق را لازم نیست داشته باشی، محبت را لازم نیست داشته باشی، همه چیز همین طور است، حتی برای دروغ هم باید ابتدا داشته باشی تا بتوانی دروغ بگویی، خیانت هم همین طور و ...
بنابر این خیلی ساده است، هرکدام از ما که در زمینه درمان بیماری اعتیاد کار میکنیم باید ببینیم دارای قدرت شو، شود هستیم یا خیر؟ آیا خود ما میتوانیم کار کوچکی را انجام دهیم یا خیر؟ آیا من میتوان سَر ساعت مشخص در مکانی حاضر شوم؟ چیزی را که دوست دارم بخورم و میگویند برایت خوب نیست، آیا میتوانم نخورم؟ در بحثِ از تفکر به عمل، منِ دژاکام حتی، از تفکر تا عملهای کوچک را میتوانم انجام دهم یا خیر؟ چرا در کنگره انقدر نظم برقرار است؟ در همین جلسه شما من به عنوان رییس کنگره از ساعت 8/5 اینجا هستم در حالی که تمامی رییسها دیر میروند به سَر کار خود، فکر میکنند چون رییس شدند نه وقت و نه چیز دیگری را نباید رعایت کنند در حالی که من از همه بیشتر رعایت میکنم. من در هفته تا 4 جلسه در کنگره دارم ولی در 14-15 سال گذشته بسیار به ندرت پیش آمده من یک دقیقه دیر آمده باشم. از روزی که لژیون پزشکان تشکیل شده شما دیدهاید من جلسه را یک دقیقه دیر شروع کنم؟
تغییر یک فرد معتاد اصلاً شوخی نیست. جملهای از علی(ع) در سی دی گفتهام؛ اگر شنیدی کوهها جابجا شدند تعجب نکن، اگر دیدی دریاها جابجا شدند تعجب نکن ولی اگر دیدی یک انسان تغییر کرد تعجب کن، حال میخواهی یک فرد معتاد که کوکتل مولوتفی از همه چیزهای مخرب است را تغییر دهی و تبدیل کنی به انسان دیگری، باید ببینی که خودت قادر هستی یا خیر؟ آیا خودت رعایت میکنی؟
اولین چیزی که باید به یک فرد معتاد آموزش داد وقت شناسی است. روزهای دوشنبه افراد برای جلسه توجیهی در آکادمی حضور پیدا میکنند، سپردهام اگر کسی 5 دقیقه دیر بیآید و شما ارفاق کنید و اجازه ورود بدهید در اصل شما خیانت کردهاید، هم به کنگره و هم به خود شخص، اشتباه بزرگی است. وقتی 5 دقیقه دیر آمد و پذیرفته نشد و داروی OT فرد یک هفته عقب افتاد، شخص از همینجا نظم را یاد میگیرد. در کلینیک هم باید نظم را یاد بگیرد و نظم را رعایت کند.
حال ما که میخواهیم به آنها یاد بدهیم باید خودمان بلد باشیم، وادی پنجم همین را میگوید؛ این مسایل و تفکراتی را که میگویی و میخواهی یاد بدهی باید اول خودت به کار بگیری. دستور جلسه، وادی پنجم: «در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، توام با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید و تاثیر آن روی من.» که این وادی روی من چه تاثیری گذاشته؟ از رادیو جمله یکی از بزرگان را شنیدم که میگفت چند چیز را باید دور بریزی؛ سن، وزن و قد و ... اینکه از من گذشته و غیره را بریزید بیرون و زندگی کنید.
نتیجه اینکه هر کاری را که ما میگوییم باید اول از تفکر به عمل درآوریم و به عقیده من یک درمانگر اول باید خودش این کار را انجام دهد و ببیند خودش میتواند این تغییر را در خودش ایجاد کند؟ آیا خودش وقت شناس هست، که به دیگری بیآموزد؟ آیا محبت را در وجودش دارد یا خیر؟ چون در اثر استفاده از مواد مخدر در جهان پیرامون ما ترس، اضطراب و حقارت و ... به وجود آمده، چون همه چیز منِ مصرف کننده را مواد تعیین میکند.
یک درمانگر باید بداند خماری یعنی چه؟ خماری یعنی درد، یعنی مرض، یعنی بدبختی، بیچارگی، یعنی زجر، شکنجه و ... همسر شخص در حال زایمان است ولی میگوید بگزار یک کام بگیرم تا حالم خوب شود و بتوانم بیایم؛ حتی آنجا مواد تعیین میکند که فرد چه کند! مسافرت، مسایل زناشویی و همه چیز را مواد تعیین میکند و ترس از نبودن مواد هم همیشه وجود دارد. یکی از غصههای من این بود که اگر زلزله شود من بدون مواد چه کنم! جدی میگویم، یکی از فکرهای من این بود، حالا آب و برق و نان و همسر و فرزندان هیچ، من مواد را چکار کنم؟! خوب کسی که همچین ترسی در وجودش هست، همه چیز تحت الشعاع این ترس است.
حال به عنوان یک درمانگر میخواهیم این فرد را درمان کنیم؛ آیا دادن یک نسخه کافی است؟ این است که من از شما خواهش میکنم وقتیکه اینجا میآییم و مسایلی را فرا میگیریم به صورت آزمایشی یا پایلوت در کلینیکهای خود اجرا کنید، اصلاً لژیونهایی درست کنید برای متادون، در هفته یکی، دو مرتبه نشست داشته باشید و 5-6 نفر بیمار را جمع کنید و موضوع مشخص کنید و روی آن کار کنید، این ساختارها را در آنجا اجرا کنید. کتاب 14 وادی، هم به درد معتاد و هم غیر معتاد میخورد، راجع به روش درمان هم صحبت نکرده، از متادون و از شربت تریاک هم صحبت نشده، صحبت تفکر و غیره است. بعضی از عزیزان درخواست کردهاند و من هم در اختیارشان قرار دادم و سی دیها را هم پکیج میکنم و اگر خواستند در اختیارشان قرار میدهم. اگر امکاناتش را دارید در کلینیکها لژیون درست کنید؛ برای متادون، بوپره نورفین، OT لژیون درست کنید و اینکه اگر میخواهیم حرفمان اثر کند باید خودمان انجامش دهیم.
با احترام کامران رک
نگارنده عادل
نام پزشک
|
نام کلینیک
|
تلفن تماس
|
منطقه
|
دکتر رضا کارگشا
|
کلینیک اهورا
|
09125183651
|
اسلامشهر
|
دکتر آرش حسینی
|
کلینیک ساقی
|
09121944214
|
اتوبان ستاری
|
دکتر بهنام شاه محمدی
|
کلینیک مهرنام
|
09121035939
|
خانی آباد نو
|
دکتر آتوسا لکیان
|
کلینیک پیمان و دکتر باقریان
|
09127152992
|
آزادی – یافتآباد
|
دکتر محمد یوسف کریمی
|
کلینیک روشنگر
|
09125362341
|
سرسبز
|
دکتر صمد روحی
|
کلینیک راه تندرستی
|
09123054579
|
فرجام
|
دکتر محمد رضا حسین
|
کلینیک کسری
|
09121351164
|
فلکه صادقیه
|
دکتر ستاره بقایی
|
کلینیک اکسیر
|
09373316266
|
شادآباد
|
روانشناس آمنه اوجی
|
کلینیک عصر اندیشه
|
09197119372
|
میدان آزادی جناح
|
لیلا شعبان علی
|
کلینیک بعثت
|
09355554031
|
شهر ری
|
دکتر غلامحسن عباسی
|
مهر آیین
|
09124970387
|
شهر ری
|
دکتر وحید حاجی پور
|
دکتر حاجی پور
|
09126976683
|
-
|
|
دکتر مسعود حاج رسولی
|
کنگره ٦٠
|
09123057408
|
|
دکتر نادر اشرف نیا
|
سفیر سلامت
|
09123061526
|
13
|
دکتر یوسف حداد
|
کیان مهر
|
09121159327
|
تجریش
|
دکتر پونه کیمیا قلم
|
بهستان
|
09122275027
|
فاطمی
|
دکتر سعید دولت ابادی
|
میثاق
|
09123882987
|
پونک
|
دکتر مهین نعمت اللهی
|
ماکان شهریار
|
65222751
|
شهریار
|
دکتر جهان فر وحیدی
|
ماکان شهریار
|
65222751
|
شهریار
|
دکتر علیرضا غفاری
|
گلستان
|
56331366
|
جاده ساوه
|
دکتر اعظم انصاری
|
انصار
|
09124540662
|
رباط کریم
|
دکتر مهران نیکبخت
|
سایه
|
09123547635
|
صادقیه
|
دکتر همایون قاسمی
|
آفتاب عبدل آباد
|
09369494104
|
خانی آباد نو
|
دکتر حبیب الله رسولی
|
کنگره60
|
*
|
*
|
محسن لطفی
|
کیمیای شرق
|
09122345210
|
جناح
|
سیاوش جاهه
|
نوید بهار
|
09125208528
|
پل چوبی
|
شهرام جزایری
|
دکتر جزایری
|
09121322254
|
استاد معین
|
مهران نجاریان
|
شفا مهر
|
09121991513
|
شهر قدس
|
مریم اسدی حاجی وند
|
آتیه سبز
|
09395649185
|
جمهوری
|
احمد رضا
|
حامی
|
09189595486
|
اراک
|
فریده شیرازی
|
دکتر دولت آبادی
|
091251994377
|
-
|
ذبیح الله خاقانی جو
|
عصر اندیشه
|
09123072476
|
2
|
بهارده پایدار
|
صبای مهر
|
09197279265
|
مهر آباد
|
دکتر طوطی عادل زاده
|
دندانپزشکی 60 |
22239698 |
پل رومی |
دکتر احسان مظاهری
|
رهام |
09124835546 |
شهر قدس |
دکتر علی شهرکی
|
جمعیت آفتاب |
09126395276 |
سهر وردی |
- تعداد بازدید از این مطلب :
4108