چهارمین جلسه از دور ششم لژیون پزشکان کلنیک ها با نگهبانی مهندس و دبیری آخانم دکتر آتوسا و استادی آقای دکتر احسان با دستور جلسه نقش آموزش و خدمت در رهایی و تجربه من در تاریخ 93/10/5 راس ساعت 9 آغاز به کار نمود.
آقای دکتر احسان
آموزش از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد و در فرهنگ های مختلف تعاریفی برای آن ارائه کرده اند ، که شاید بسیاری از آنها اشتباه باشد ، مثل گروه درمانی .درمان باید بر اساس اصول علمی باشد و اگرنه به مشکل بر خواهیم خورد . ما باید بر مطالب احاطه داشته و از مطالب جلوتر باشیم تا درستی و نادرستی آن مطلب را درک کنیم. فرق علم و کتاب چیست؟ خیلی از مطالب علمی در کتابها است ولی لزوماً خیلی از مطالبی که در کتابها وجود دارد علمی نیست، درست و صحیح نیست. تا پیش از گالیله همه فکر میکردند که زمین مرکز دنیا است و کل دنیا به دور زمین میگردد، در همه متون و کتب علمی هم اینچنین نوشته شده بود، که بعد از نظریات گالیله اشتباه بودن آن مطالب اثبات شد.
تعریف علم چیست؟ علم یعنی دانش، آگاهی و بینش. تعریف جامعتر: علم توصیف قوانینِ تغییر، تبدیل و ترخیص است که بر راستی و درستی دلالت داشته باشد.
این مطلب خیلی مهم است که آن نکتهها و آموزهها بر راستی و درستی دلالت داشته باشد؛ مثلاً ما علمی داریم به نام علم پیشگیری از اعتیاد که بسیار وسیع است با کتابها و متون مختلف. اگر این علم نتواند جلوی معتاد شدن افراد را بگیرد، یعنی بر راستی و درستی دلالت نداشته باشد، آن علم اشتباه است.
اما بحث آموزش؛ ما در آموزش چند مقوله داریم؛ آموزش چه چیزی؟ توسط چه کسی؟ و به چه کسی؟ ما چه چیزی را میخواهیم آموزش دهیم؟ متون آموزشی ما چه چیز هستند؟ آیا بر راستی و درستی دلالت دارد؟ ما در کنگره تأکید زیادی بر متون آموزشی داریم. یکی از رکنهای کنگره همین آموزش است؛ آموزشی که بر راستی و درستی دلالت دارد. همین جزوه پروتکل DST ساده به دست نیامده است، سالها تجربه، تحقیق، مطالعه و زمان صرف شده که حالا ارزان به دست ما میآید.
حال این آموزش توسط چه کسی میخواهد به شخص ارائه شود؟ ما سالها این مشکل را داشتهایم، راهنمایی که خود سیگار میکشد چگونه به شخصی که میخواهد سیگار نکشد کمک کند؟! رطب خورده منع رطب کی کند. به تازگی در کنگره این قانون وضع شده که یکی از شروط کمک راهنمایی، سیگاری نبودن شخص است. کسی که خود عملی را انجام میدهد نمیتواند بقیه را از آن عمل نهی کند. فرق استاد و راهنمای خوب و بد این است. در کنگره راهنما شدن کار سادهای نیست؛ باید دورهها و امتحاناتی را بگذراند و ... برای اینکه راهنما هم باید بر راستی و درستی دلالت کند.
حال ما چه کسی را میخواهیم آموزش دهیم؟ آیا فرد ظرفیت و پتانسیل آموزش را دارد؟ آیا قصد آموزش دیدن را دارد؟ اصلاً عدهای آموزش پذیرند و عدهای نه. در حیوانات هم همین طور است؛ حیواناتی مانند سگ و اسب آموزش پذیرند و حیوانی مانند گرگ نه. آموزشی که بر راستی و درستی دلالت کند به درمان و رهایی منجر میشود و برعکس. نقش آموزش در کنگره همین است. مواد مخدر دقیقاً مانند مواد منفجره است؛ اگر مواد منفجره را بدون آموزش به فردی بدهید ممکن است خانهای را منفجر کند، شربت OT اگر بدون آموزشِ کنگره به افراد داده شود ممکن است هزار اتفاق بد بیافتد. علم به طور دایم در حال پیشرفت است. اگر ما علم خود را بهروز نکنیم بعد از مدتی آن نتیجهای را که میخواهیم نمیتوانیم به دست آوریم، برای این موضوع ابتکار کنگره لژیون است. کار لژیون آموزش است، آموزشِ بهروز. شاید تفاوت کنگره با جاهای دیگر یا دلیل موفقیت کنگره همین لژیون باشد.
خدمت چیست؟ چه خدمتی؟ برای چه کسی؟ و توسط چه کسی؟ ما چه خدمتی میتوانیم به کنگره ارائه دهیم؟ الآن در کنگره حدود هزار نفر در حال خدمت هستند و حال ما چه کمکی میتوانیم به کنگره بکنیم؟
بر مبنای تعریفِ علم که هست: توصیف قوانین تغییر، تبدیل و ترخیص که بر راستی و درستی دلالت داشته باشد، شاید این سؤال پیش آید که نقش هنر اینجا چیست؟ فرق هنر و صنعت چیست؟ ما در صنعت از حواس پنجگانه خود استفاده میکنیم ولی در هنر علاوه بر این از حسهای درونی هم استفاده میکنیم.
آقای دکتر اردشیر
زمانی که ما به آموزش نگاه می کنیم ، باید متوجه باشیم که چه کسانی آموزش پذیر هستند ، چه کسانی نیستند و آموزش چه اهدافی را دنبال میکند .هدف از آموزش چیست؟بزرگی میگوید ما در دنیا سه مؤلفه داریم نفرت، عشق و ندانستن. اگر فردی نخواهد حرکت کند هیچ فرد و گروهی نمیتواند به او آموزش دهد و از سویی کسانی هم خودشان تمایل دارند و مستعد آموزش پذیری هستند. اما چرا در کنگره افراد آموزش پذیر شدهاند؟ در آغاز عدهای که خود تمایل داشتهاند آمده و آموزشدیدهاند و افرادی که بعداً آمدهاند با دیدن آنها انگیزه پیدا کردند که آموزش ببینند. وقتی فردی پذیرفت که آموزش ببیند استارت کار زده میشود، یکی از شعارهای کنگره همین است: با حرکت راه نمایان میشود. اولین حرکت برای درمان شدن آموزش دیدن و خواست برای آموزش دیدن است.
آموزشی که منجر به استقلال نشود آموزش نیست! هدف از آموزش تربیت است و هدف از تربیت استقلال است، اما چه نوع استقلالی؟ استقلالی که فرد از نظر روانی و اقتصادی به آن دست یابد. در کنگره مطلب مهم و پایهای استقلال است که به وسیله آموزش به افراد داده میشود و افراد گام به گام حرکت میکنند، با این حرکت و سیر و سلوک به درون خودشان معنی آموزش را درک میکنند و به این ترتیب به معلم خود احترام میگزارند. چرا در بیرون از کنگره این طور نیست؟ چون هنوز افراد هدف از آموزش را نمیدانند و به این باور نرسیدهاند که آموزش میتواند من را به استقلال برساند. در مدارس و دانشگاههای ما آموزشی که منجر به استقلال شود وجود ندارد و اگر وجود داشت این همه افراد اَدکت و سَربار اجتماع وجود نداشت.
آقای دکتر صمد:
آموزش ستون اصلی درمان اعتیاد است که باید تغییر و تبدیل و ترخیص را در روان و جهانبینی فرد پیش ببرد. این متن آموزشی باید علمی باشد و قوانین را بر اساس راستی و درستی بیان کند. این متن آموزشی باید به وسیله کسی که جلوتر از گفتار و نوشتار این موضوع باشد تائید شود. متن اگر بهجا، منطقی و علمی نباشد میتواند فرد را به بیراهه ببرد و مشکلات بیشتری ایجاد کند. متن باید به وسیله کسی ارائه شود که خود این مسیر را طی و تجربه کرده باشد و اگر نه، شخص بخواهد کلیشهای صحبت کند نه تنها تأثیر ندارد بلکه میتواند مشکلات دیگری را به وجود آورد. این آموزش باید بهروز ارائه شود. وقتی شخص آموزش دید، پس از سفر اول باید وارد خدمت شود، در خدمت کردن احساس امنیت فرد در درمان بالا میرود، روزبهروز جاذبههای پیشرفت و آموزش تکامل پیدا میکند و اینکه خدمت ادامه آموزش است که سبب افزایش امنیت و درمان فرد میشود.
آقای دکتر رضا:
من وقتی به گذشته خود بازمیگردم و به فلسفه آموزشهایی که گذراندیم نگاه میکنم، یک بحثی مطرح میشود که آقای مهندس هم اشاره کردند؛ علاوه بر راستی و درستی، آموزش باید کاربردی باشد؛ برای مثال در جغرافی ارتفاعات قلهها و نقاط مختلف آب و هوایی و ... ممکن است در نوع خودش مثبت و درست باشد ولی باید دید با توجه به نوعِ حرکتی که میکنیم چه دانشی را نیاز داریم؟ دانشی که کاربردی باشد.
چه کسی این آموزش را در اختیارمان قرار میدهد؟ فرد آموزشدهنده فقط نقش تعلیم را ندارد. پیشینیان هم به این صورت بودند که آن سیر و سلوک معنوی را طی میکردند و به آن مسیری که آموزش میدادند، تعهد اخلاقی داشتند و فرد آموزشگیرنده عملاً به نقطهای میرسد که فرد آموزشدهنده را بهعنوان یک پیر و یک مراد قبول دارد و بحث فرمانبرداری اینجا پیش میآید؛ یعنی فرد اعتقاد پیدا میکند که شخص تعلیمدهنده میتواند ارزشهای واقعی را به او منتقل کند. اما برای من آموزشی مهم است که توأم با عمل باشد و عمل همان خدمت است؛ یعنی اگر من آموزشی دیدم، سپس آن آموزش را به دیگران نشر دهم که این باعث تثبیت آن آموزش در خود من و دیگران میشود. متأسفانه نقصی که من داشتم، این آموزش یا مبتنی بر راستی و درستی نبوده یا از معلم درستی نگرفتهایم یا آموزش را توأم با عمل و خدمت نکردهایم.
آقای دکتر مهران:
دو سال پیش اینجا جلسهای برای پزشکان برگزار شد که آقای دکتر مفید در مورد سیستم کنگره 60 و داروی اوپیوم و ... برای پزشکان صحبت کردند. من از ایشان پرسیدم که آیا شما داروی متادون و شربت اپیوم را مقایسه کردهاید؟ ایشان بحث امروز ما را مطرح کردند و گفتند این دو اصلاً قابل مقایسه نیستند چون پشت شربت اپیوم مکتب و سیستم کنگره است، متون آموزشی و مباحثی است و اصلاً سیستم آن با سیستم درمان متادون در کلینیکها متفاوت است. من ابتدا متوجه نشدم ولی الآن متوجه شدهام که نقش آموزشی که کنگره میدهد در کنار اجزا دیگر بسیار ارزشمند است و آن است که تعیین کننده است و فرد را به رهایی میرساند. یک مثال ساده بزنم، ما به بیماران کنگره شربت اپیوم میدهیم و به یک سری بیماران دیگر هم شربت اپیوم میدهیم؛ ما خودمان را میکُشیم که یک قطره از دارو کم کنیم که میبینیم شخص حالش بد است و وسوسه دارد و ... از طرفی بیماران کنگره را میبینیم که با نظم و مرتب میآیند و ... این است که نقش آموزش بسیار مهم است.
بعضی از سیاستگذارهای حال حاضر درمان اعتیاد هم در این جلسه حضور دارند، خوب است که دوستان این تفاوتها را ببینند. من از کسانی بودم که اولین دوره سیستم ماتریس را کار کردهام و کاملاً خلاء را حس میکردم که این به تنهایی پاسخگو نیست، یک چیز دیگر، یک گیر دیگری وجود دارد، آقای مهندس هم در سی دی به نقش آموزش اشاره میکنند. مثلاً در بحث پیشگیری، ما در کلینیک به خانوادهها آموزش میدهیم که نگزارید بیمار با دوست ناباب بگردد و ... در اصل داریم سیستمهایی را ترویج میدهیم که واقعاً مشکل و خلاء دارد و به نظر میآید به تنهایی نمیتواند کمک کند و خانوادهها را میبرد به سمت دزد و پلیس بازی و غیره. به قول آقای مهندس، آموزش دهنده و آموزش گیرنده و متون آموزشی، این سه ضلع آموزش در کنگره بسیار موئثر است.
اما در مورد خدمت، خودم تجربهاش را داشتهام. شما تصور کنید فردی را که در تمام طول عمر خود، اطرافیان، خانواده و جامعه بر سَرش زدهاند و اجازه رشد به او ندادهاند و ... وقتی کنگره به او بها میدهد و میگوید تو درمان شدی و بعد از اتمام سفر اول وظیفهای به او محول میکند و افراد هم خیلی قدر آن خدمت را میدانند و حاضر نیستند اشتباهی کنند که باعث شود آن خدمت را دست بدهند.
آقای دکتر جهان فر
نخست خاطرهای بگویم؛ سالهای دانشجویی من اوایل انقلاب بود که جو ایدولوژی و ... خیلی حاکم بود. بعضی از پزشکان میگفتند که اصلاً لزومی ندارد دانشجوهای پزشکی دورههای زنان، زایمان و مامایی را طی کنند! در همان دوران روزی من در بخش نرولوژی، بیمار خانمِ بارداری داشتم که از از کمر به پایین فلج بود و در قسمت نشیمنگاه دچار سوختگی شده بود و من در حال پانسمان او بودم. در همین زمان دیدم که به طور ناگهانی در حال وضعحمل است که من سریع دست به کار شدم و زایمان را انجام دادم و نوزاد هم زنده ماند. منظورم این است که آن آموزشی که من در دو سال پیش دیده بودم آنجا به دردم خورد.
گستره علم خیلی وسیع است. در دنیا در مورد هر چیزی که شما فکر کنید در حال تحقیق هستند؛ در مورد سلولهای مغزی، نرونها، افزایش طول عمر، ژنتیک و ... یعنی دانش هر روز در حال پیشرفت است و برای همین آموزش دیدن، کسب علم کردن خیلی ضروری است. ولی گاهی مسایل کوچکی که به نظر ما حتی علم نیست را خانوادهها نمیدانند برای همین در سیستم گروه درمانی کنگره، آموزش نقش خیلی مهمی دارد. یک مطلبی که در کنگره 60 وجود دارد و من خیلی به آن اعتقاد دارم این است که انسان یادگیری ضمنی پیدا میکند؛ مانند دوچرخه سواری که خودمان در حین دوچرخه سواری یاد گرفتهایم. به این میگویند یادگیری ضمنی؛ یعنی وقتی شخصی وارد یک گروه آموزشی میشود آنرا الگوی خود قرار میدهد و در طی یک دوره یک چیزهایی را خودبهخود یاد میگیرد. به هر حال ما به عنوان افرادی که تخصصی در این زمینه داریم باید بر نقش مهم آموزش خیلی تاکید کنیم.
آقای دکتر بهنام:
یکی از مسافرانی که از من داروی OT میگرفت شرایط خیلی بدی داشت، هم از نظر جسمی و خصوصاً از نظر روحی. تقریباً همه آنتی ایکسها را هم تست کرده بود. بعد از گذشت 9-8 ماه از سفرش اصلاً متحول شده بود. میگفت بیشتر از بیست بار تصمیم به ترک گرفته و تمامی روشها را هم امتحان کرده بود. از او پرسیدم با توجه به اینکه شما تجربه انواع ترکها را داشتهای و شکست خوردی چطور شده که در این مدت اینقدر خوب در پروسه درمان باقی ماندهای؟ پاسخ داد در کنگره 60 من بلد شدم که چطوری باید ترک کنم و علت آن هم این بود که اصلاً بلد شدم اعتیاد چیست و علت آن هم این بود که بلد شدم ........... من فکر میکنم این سه جملهای که این شخص به زبان خودش مطرح کرد لُپ کلام درمان اعتیاد بود، یعنی اول و آخر کار از آموزش شروع میشود و اگر آموزش درست باشد کار نتیجه میدهد و در هر مرحله از مسیر، قسمت آموزش بلنگد از همانجا مسیر قطع میشود.
خانم دکتر فرشته:
در کشور ما قطعاً شرایط برای پیشگیری خیلی سخت است چون علت اینکه افراد به دنبال این قضیه میروند این است که انرژی آنها تخلیه نمیشود و یک سری محدودیتهایی را در جامعه به اشتباه و بیشتر از حد معمول ایجاد میکنیم. حتی خانوادهها محدودیتهایی را برای جوانها ایجاد میکنند و ناخودآگاه جوانها نمیتوانند از هیچ راهی انرژی خود را تخلیه کنند و حس خوب پیدا کنند، میروند به سراغ اعتیاد. پس در زمینه پیشگیری ما هیچ کاری نتوانستهایم انجام دهیم که امیدواریم در آینده بتوانیم.
اما در مورد درمان؛ ما پیش از اینکه بخواهیم درمان کنیم باید ابتدا یاد بگیریم. من قبلاً این حس را داشتم که وقتی اعتیاد یک کار مکرر و مصرف این ماده است خوب متادون هم با تمام منافع آن که فرد را از آن شرایط بد و بیماریهای خطرناک دور میکند ولی وقتی قرار است تا آخر عمر بیماری مزمن و پیش رونده باشد، این حس که بیماران را درمان میکنیم در من به وجود نمیآمد زیرا فکر میکردم که صداقت در کارم نیست و بیماران میفهمیدند که نگاه من دلسوزانه است و با خود میگویم شما درمان نمیشوی، فعلاً این قرص را بخور. این حس خیلی بدی است، مانند دوران تحصیل که اصلاً دوست نداشتیم به بخش سرطانیها برویم که میدانستیم آخرین بخش از زندگیشان است و دایم حس دلسوزی داشتیم و این حس همه کارها را خراب میکرد. ولی الآن شرایط مطب من بسیار خوب شده چون هر کسی میآید من میدانم که او درمان میشود مانند کسی که سرما خورده. فکر میکنم در این یک سال بهترین چیزی که توانستهام به بیمار بگویم این است که باور کنید قطعاً شما درمان میشوید. من فکر میکنم در پی این 8-7 هزار نفری که آقای مهندس درمان کردهاند ناخودآگاه دید اجتماع نسبت به اعتیاد بهتر شده و امیدوارم این آموختهها بهتر و بهتر شود و ما هم بتوانیم خدمت کنیم.
آقای دکتر مسعود:
سالها است که من در دانشگاه فیزیولوژی تدریس میکنم و بیش از 10 سال است در کنگره هستم. فکر میکردم چه چیز باعث شد من در کنگره پایبند شوم؟ طبق این شعر که میگوید: آن عمر که در مدرسه ها گم کردیم / شاید که در این میکدهها دریابیم ، من متوجه شدم که عمری را در تحصیل و تدریس گم کردهام چرا که رنج میکشیدم از اینکه فکر میکردم این دانشجو کیست؟ چه میخواهد؟ اصلاً چند نفر از این دانشجوها واقعاً به درد این رشته میخورند چون خیلیها آمده بودند ولی دلشان با آن رشته و کار نبود و فقط میخواستند مدرک بگیرند. ولی در کنگره دیدم آموزش گیرنده؛ کسی که به آن رهجو، مسافر و حتی همسفر میگوییم میخواهد یاد بگیرد و تغییر و تحول در خود ایجاد کند حال کارتون خواب باشد یا تحصیل کرده و ...
حال آموزش دهنده کیست؟ کسی است که از رهجو رنج کشیدهتر است و کاملاً میفهمد او چه میگوید ولی آیا دانشگاههای ما هم اینگونهاند؟ فقط مطالب تئوری را آموختهاند و به طور عملی چیزی نمیدانند. در علوم پزشکی نتوانستهایم کاری برای اعتیاد و ... انجام دهیم.
حال مطلب آموزشی؛ ما چه چیزی را آموزش میدهیم؟ مثلاً در مورد سد خونی، عظمتِ مکانیزم، زیبایی و علتهای این مطلب را درک کردهام؟ ولی در کنگره وقتی به شخصی قدم به قدم آموزش میدهند؛ وادی اول، وادی دوم و همین طور که جلو میرویم میبینیم که انگار پردههایی کنار میروند و ما دنیا را طور دیگری میبینیم.
من به طور عمیق در پی این بودم که دریابم چطور میشود یک فرد مصرف کننده با کلی تخریب و ناامید و ... در کنگره تبدیل میشود به یک فرد مثبت و با شعور و ... چرا ما در دانشگاهها نمیتوانیم این کار را انجام دهیم؟ من احساس میکنم آموزشی که من از آکادمی کنگره آموختم در هیچ کلاس تربیت مدرس و تربیت استاد و ... نیآموختم. من اینجا آموختم علم را به چه کسی یاد بدهم، چه علمی را یاد بدهم و اصلاً آیا من لیاقت آموزش دادن دارم؟ در حالی که در دانشگاه عنوان من دانشجو را میترساند. من بعداً یا گرفتم که خودم هم باید تغییر کنم، علم را با عشق یاد بدهم و اینکه چطور به افراد ماموریت بدهم. من از نحوه آموزش کنگره به سهم خودم خیلی چیزها آموختم.
آقای دکتر نادر:
موضوع مد نظر من شاید ارتباط خاصی به این جلسه نداشته باشد ولی به طور کلی مرتبط است. دانستن تنها کفایت نمیکند و باعث تغییر رفتار نمیشود، خیلی از پزشکان مضرات سیگار و مشروب را میدانند ولی خود استفاده میکنند. باید دید چه چیزی را باید به چه کسی آموزش داد که در فرد تغییر ایجاد کند یا نکند. مطلب توسط چه کسی آموزش داده شود؟ اینکه اطلاعاتی را داشته باشیم و آن اطلاعات به طور عملی باعث تغییر رفتارمان شود مهم است.
آقای دکتر محمد:
من در کلینیک خود از بیماران زیاد شنیده بودم که شما درد ما را نمیفهمید، دارویی تجویز میکنید و ... ولی مشکلات ما را متوجه نمیشوید. ولی مدتی است بیماران گاهی به من میگویند دکتر شما هم مواد مصرف میکردهاید؟! یعنی میتوانم این احساس را به بیمار بدهم که او را درک میکنم. من فکر میکنم این نتیجه آموزشهایی است که در این 3-2 سال در کنگره دیدهام که باعث شده آن فاصله زیادی که با بیماران داشتهام از بین برود.
آموزشهایی که من اینجا دیدهام باعث شده که ارتباط خیلی نزدیکتری با بیماران غیر کنگرهای داشته باشم و این باعث شده که در آنها انگیزه بیشتری برای درمان ایجاد کنم به طوری که خود آنها میگویند این همان دکتری است که ما را میفهمد. این یکی از نتایج آموزشی بوده که من اینجا گرفتم. اعتقاد به درمان و این سیستم آموزشی باعث شده بیمار من هم این را درک کند و او هم اعتقاد پیدا کند که میتواند خیلی بهتر از اینکه هست بشود و کار درمان برای ما خیلی راحتتر شود.
آقای دکتر محمد:
مطلبی که آقای مهندس در مورد آموزش و رهایی فرمودند، من به یاد این افتادم که قبلاً میگفتند تعلیم و تربیت و الآن میگویند آموزش و پرورش که به این معنی است: دادن و گرفتن؛ تعلیم میدهیم، تربیت میگیریم.آموزش می دهیم و شخص پرورش می یابد و برای خود می تواند مفید باشد.
مهندس:
هفته گذشته ما بعد از ساعت 10 آماده شدیم و رفتیم برای تماشای مسابقات کشتی جام مسافر ، ما یکسری برنامه ریزی کرده بودیم و جایزه ای هم برای این مسابقات که میزبان کنگره 60 بود در نظر گرفته بودیم ،ذاین کاری که ما انجام دادهایم خیلی عادی و معمولی بوده است و شق القمری نکردهایم.ما یک مسابقه را برنامه ریزی کرده و شرایط را فراهم کردده بودیم . بعد از اینکه مسابقات تمام شد، هر روزی که میگذرد من چیز تازهای متوجه میشوم. در مسابقات کشتی که داشتیم، آقای گودرزی؛ وزیر ورزش هم تشریف آوردند. مسئولان بلند پایه هم بودند. به گفته خودشان این مسابقات از رده کشوری هم بالاتر و کاملتر بود. از شبکههای خبری پوشش داده شد و از رادیو ورزش هم به طور زنده پخش شد. جایزهها پول نقدی و به نسبت جوایز کشتی مبلغ خوبی بود؛ قهرمان 1 میلیون، نفر دوم 700 هزار تومان و نفرات سوم دو جایزه 350 هزار تومانی، مربی تیم اول 1 میلیون، جام اخلاق و ... همه جایزه داشتند و جایزهها هم نقدی بود.
زمانی که در جایگاه کنار وزیر نشسته بودم پاکتهای پول را به ایشان نشان دادم ولی زمانی که آقای وزیر میخواستند مدالها و جایزهها را به قهرمانان اهدا کنند باز هم داخل پاکتها را نگاه کردند. بعد دیدیم یک سری از کشتیگیرها میگویند که خدا وکیلی راستش را بگویید که این جوایز شوخی است یا جدی؟! یعنی هیچکدام فکر نمیکردند که اصلاً جایزهای در کار باشد! بعضی هم فکر میکردند که اگر جایزهای باشد به شکل بن حبوبات! و غیره است. میخواهم بگویم این آموزش در سطح جامعه است، ما چه کاری انجام دادهایم که هیچ کدام از این ورزشکاران باورشان نمیشد که اصلاً جایزه نقدی باشد؟!
دوم اینکه، به گفته خودشان مسابقات حاشیه نداشت در حالی که معمولاً در مسابقات کلی حاشیه و درگیری وجود دارد. خواب و خوراکشان خوب بود و مسئلهای نداشتیم. ولی در این مسابقات همه از تماشاچیان رضایت داشتند و میگفتند چقدر تماشاچیان مودبی بودند، چون معمولاً تماشاچیان فحش میدهند، به طوری که به من خبر دادند بعد از پایان مسابقات وزیر ورزش با تمامی معاونین و مدیر کلهای خود جلسه تشکیل داده بودند که کنگره 60 را در ورزش تقویت کنید چون کنگره 60 در حال اثرگذاری در ورزش است؛ یعنی کنگره دارد روی ورزش کشور اثر میگذارد!
بعداً عدهای از کشتیگیرها میگفتند ما اصلاً فکر نمیکردیم که جایزه نقدی، جدی باشد و اگر نه ما خودمان نمیآمدیم و میگذاشتیم بقیه بیآیند، از تمام تیمها. میخواهم بگویم آموزشهایی که ما ارائه کردهایم و یا کسانی که به عنوان بانی یا بزرگتر بودیم آنقدر دروغ گفتیم... گفتیم 70 دستگاه اتومبیل، 500 دستگاه رنو، 1000 دستگاه لباسشویی و ... و یک کدامش را ندادهایم؛ اینها آموزش است! خلاصه خوشبختانه مسابقات خیلی خوبی برگزار شد که آقای دکتر مسعود چون رشتهشان هم هست به خوبی میتوانند توضیح دهند و تنها جایی بود که آقای وزیر را مسخره نکردند!
مسئله بعدی پیشگیری است. خوب پیشگیری خوب است ولی باید توجه داشت که در بعضی مسایل مواد مخدر جواب میدهد، خوب ما نمیتوانیم پیشگیری کنیم؛ یعنی یک سری مسایل و مشکلات یک جوان، یک آقا، یک خانم به وسیله مواد مخدر حل میشود، شما چطور میخواهید پیشگیری کنید؟ آقایی دچار انزال سریع است، با کمی تریاک جلوی این مشکل را میگیرد یا کشتیگیر برای مسابقه بسیار اضطراب دارد، با کمی تریاک آرام میشود و تازه در مسابقه برنده هم می شود ، شما چگونه می خواهید از این مسائل پیشگیری نمایید ؟
تصور نکنید انسان ها و جوانها جاهل هستند ، عقل آنها نمی رسد و ما انسانهایی هستیم که شعور بالاتری داریم ، بیشتر می فهمیم و دانا هستیم.اگر مشکلات آنرا حل کردیم که هیچ در غیر این صورت باید به او یاد داد که چگونه مصرف کند .
در حال حاضر در کشور روسیه و لهستان 25 درصد مردها به سن 50 سال نمی رسند و می میرند ، آن هم در اثر استفاده از الکل . چه قدر الکل رسوخ پیدا کرده که افراد به سن 50 سال نمی رسند ؟ سرما یکی از این دلایل است ، باید آموزش داده شود و یا چیزی جایگزین شود تا شخص الکل مصرف نکند.
وسوسه در مورد اعتیاد اصلاً صادق نیست و 100 درصد نیاز است ؛ شخص برای برطرف کردن نیاز خود مصرف می کند و نه برای سوسه و هوس . کسی که مصرف کننده تریاک و یا هروئین است ، اگر بخواهد مصرف خود را قطع نماید دچار انزال سریع می شود ، نمی تواند با همسر خو هم بستر شود ، نیازش را برطرف کند او دیگر مواد مصرف نمی کند .
شخص زمانی که نمی تواند بخوابد و یا قدرت کار کردن ندارد در واقع نیاز فیزیولوژیک دارد که با یک مقدار تریاک حل می شود . من تریاک را ترک کرده بودم و کلی گریه می کردم ، به دلیل اینکه سیستم بیوشیمی من از کار افتاده و من دل نازک شده بودم و با هر چیزی گریه ایم می گرفت ، جالب است که فکر می کردم به خدا هم نزدیک شده ام .
در اعتیاد چیزی به عنوان وسوسه وجود ندارد و 100 درصد نیاز است ، مسئله بعدی علم می باشد ، علم پاسخ گوی همه چیز نیست ، مسائلی که با 5 حس ظاهری باشد ، علم می تواند کمک کند .
برای شناخت جهان سه مولفه وجود دارد
1 : علم
2 : هنر
3 : فلسفه
شما با علم همه چیز را نمی توان توجیه کرد ، اصلاً با علم نمی توان به آن موضوع دست پیدا کنی ، شما با علم می توانی یک نفر را پروش دهی که بشود چارلی چاپلین و یا موتزارت ؟
این مسائل هنری درونی می باشد و از 5 حس ضاهر نمی شود به این مسائل دست پیدا کرد ، کسی که از یک سنگ یک مجسمه می سازد ، مسائل در ذهنش می باشد و در وجودش .
شناخت جهان با هنر است ، شما با 5 حس ظاهر نمی توانی وجود خداوند و یا معاد را توجیه کنی ، این ها در فلسفه می باشد ، هرکسی هم دارای فلسفه خود می باشد ، ما برای شناخت جهان نمی توانیم فقط به علم متکی باشیم.
در قدیم به پزشک می گفتند حکیم ، یعنی کسی که دارای حکمت بوده و دانایی داشته ، در کنگره ما بر روی سه قسمت کار می کنیم ، جسم یا فیزیولوژی که با علم سرو کار دارد ، جهان بینی و افکار و اندیشه که با فلسفه در ارتباط است و روان که با هنر در ارتباط است.
اگر ما بخواهیم در اعتیاد و بیماری روانی کار کنیم باید حکمت داشته باشیم ، ما در تمام موارد بحث می کنیم و مشکلات را حل می کنیم ، برای درمان معتاد باید آنرا بشناسیم ؛ زیرا باید فسفه و عقاید شخص را حل کنیم.
با احترام کامران رک
نگارنده : عادل
نام پزشک
|
نام کلینیک
|
تلفن تماس
|
منطقه
|
دکتر رضا کارگشا
|
کلینیک اهورا
|
09125183651
|
اسلامشهر
|
دکتر آرش حسینی
|
کلینیک ساقی
|
09121944214
|
اتوبان ستاری
|
دکتر بهنام شاه محمدی
|
کلینیک مهرنام
|
09121035939
|
خانی آباد نو
|
دکتر آتوسا لکیان
|
کلینیک پیمان و دکتر باقریان
|
09127152992
|
آزادی – یافتآباد
|
دکتر محمد یوسف کریمی
|
کلینیک روشنگر
|
09125362341
|
سرسبز
|
دکتر صمد روحی
|
کلینیک راه تندرستی
|
09123054579
|
فرجام
|
دکتر محمد رضا حسین
|
کلینیک کسری
|
09121351164
|
فلکه صادقیه
|
دکتر ستاره بقایی
|
کلینیک اکسیر
|
09373316266
|
شادآباد
|
روانشناس آمنه اوجی
|
کلینیک عصر اندیشه
|
09197119372
|
میدان آزادی جناح
|
لیلا شعبان علی
|
کلینیک بعثت
|
09355554031
|
شهر ری
|
دکتر غلامحسن عباسی
|
مهر آیین
|
09124970387
|
شهر ری
|
دکتر وحید حاجی پور
|
دکتر حاجی پور
|
09126976683
|
-
|
|
دکتر مسعود حاج رسولی
|
کنگره ٦٠
|
09123057408
|
|
دکتر نادر اشرف نیا
|
سفیر سلامت
|
09123061526
|
13
|
دکتر یوسف حداد
|
کیان مهر
|
09121159327
|
تجریش
|
دکتر پونه کیمیا قلم
|
بهستان
|
09122275027
|
فاطمی
|
دکتر سعید دولت ابادی
|
میثاق
|
09123882987
|
پونک
|
دکتر مهین نعمت اللهی
|
ماکان شهریار
|
65222751
|
شهریار
|
دکتر جهان فر وحیدی
|
ماکان شهریار
|
65222751
|
شهریار
|
دکتر علیرضا غفاری
|
گلستان
|
56331366
|
جاده ساوه
|
دکتر اعظم انصاری
|
انصار
|
09124540662
|
رباط کریم
|
دکتر مهران نیکبخت
|
سایه
|
09123547635
|
صادقیه
|
دکتر همایون قاسمی
|
آفتاب عبدل آباد
|
09369494104
|
خانی آباد نو
|
دکتر حبیب الله رسولی
|
کنگره60
|
*
|
*
|
محسن لطفی
|
کیمیای شرق
|
09122345210
|
جناح
|
سیاوش جاهه
|
نوید بهار
|
09125208528
|
پل چوبی
|
شهرام جزایری
|
دکتر جزایری
|
09121322254
|
استاد معین
|
مهران نجاریان
|
شفا مهر
|
09121991513
|
شهر قدس
|
مریم اسدی حاجی وند
|
آتیه سبز
|
09395649185
|
جمهوری
|
احمد رضا
|
حامی
|
09189595486
|
اراک
|
فریده شیرازی
|
دکتر دولت آبادی
|
091251994377
|
-
|
ذبیح الله خاقانی جو
|
عصر اندیشه
|
09123072476
|
2
|
بهارده پایدار
|
صبای مهر
|
09197279265
|
مهر آباد
|
دکتر طوطی عادل زاده
|
دندانپزشکی 60 |
22239698 |
پل رومی |
دکتر احسان مظاهری
|
رهام |
09124835546 |
شهر قدس |
دکتر علی شهرکی
|
جمعیت آفتاب |
09126395276 |
سهر وردی |
- تعداد بازدید از این مطلب :
6791